video thumb

در فناوری بلاک چین کلمه «اعتماد» چه مفهومی دارد؟

فرض کردن بلاک چین

درواقع بلاک چین اعتمادسازی را محدود نمی‌کند؛ بلکه میزان اعتمادسازی لازم که یک فرد در سیستم را به کمترین حد خود کاهش می‌دهد. این کار نیز به‌وسیله پخش کردن اصل اعتمادسازی در میان مشترکان سیستم و به‌وسیله یک نوع بازی اقتصادی صورت می‌گیرد. از طرفی این بازی به‌وسیله قواعدی که توسط پروتکلی مشخص تعیین می‌شوند، درنهایت با تشویق مشترکان (با تخصیص مبلغ به‌عنوان جایزه مشارکت) باعث همکاری آنها می‌شود.

بیایید کمی ریزتر به آن نگاه کنیم.

یک سیستم که کاملاً از اصل اعتمادسازی، بی‌نیاز است به شکل زیر کار می‌کند:

دو فرد که مایلند تا با یکدیگر یک تراکنش را مالی را انجام دهند، به‌صورت مستقیم پول را جا به جا می‌کنند. در اینجا هردوی آنها به‌صورت فیزیکی حاضرند و تراکنش به‌راحتی تائید می‌شود.

اعتبار: فردی که تمایل به پرداخت پول دارد، آن را شخصاً به فرد دیگر می‌دهد؛

«دوبار خرج کردن» در کار نیست: پول واقعی رد و بدل شده که به‌صورت اسکانس (ها) ده دلاری است. 

ازنظر تئوری این مدل بی‌عیب است، اما این تراکنش کاملاً محدود شده است. دو فرد را که تنها در مواقعی که به‌صورت فیزیکی به هم نزدیک هستند می‌توانند اقدام به انجام تراکنش‌های خود کنند، در نظر بگیرید. برای اینکه اقتصاد به‌صورت مقیاس‌پذیر عمل کند، یک سیستم تراکنشی می‌بایست فرصتی را فراهم کند که هرکسی در هرکجای دنیا، بدون در نظر گرفتن مسافت، توانایی انجام تراکنش‌ها را داشته باشد.

از همین رو، چیزی شبیه به شکل زیر نیاز است:

همان‌طور که مشاهده می‌کنید، راهی که به‌وسیله آن، چنین فرصتی را فراهم میاوریم، قرار دادن یک واسطه است. این واسطه باعث انجام انتقال ارزش‌ها می‌شود و به همین وسیله از صحت وجود وجهی که توسط فرستنده ارسال می‌شود، اطمینان حاصل می‌کند.

سؤالی که در این میان به وجود می‌آید این است که، چه کسی نقش یک واسطه مورد اعتماد را بازی می‌کند؟

در دنیای مدرن امروز، این واسطه می‌تواند یک بانک، یک درگاه پرداخت، یک شرکت واسطه، یک کارت اعتباری و … باشد.

در این مدل متمرکز، بانک هویت و مقصد شما را تائید می‌کند و از طرفی به فرد دریافت‌کننده پول این ضمانت را می‌دهد که پول واقعی دریافت خواهد کرد.

به‌عبارت‌دیگر، در صورت عدم وجود یک تراکنش فیزیکی از یک فرد به فرد دیگر، وجود یک واسطه و به طبع آن تکیه‌بر اصل اعتمادسازی، غیرقابل‌اجتناب است.

بلاک چین ها نیز از این قاعده مستثنی نیست.

بلاک چین ها پروتکلی را تعریف میکنند که به دو فرد اجازه میدهد تا به وسیله روش همتا به همتا، مبلغی را در قالب یک تراکنش و در بستر اینترنت جابجا کنند. وقتی که شما ارزشی را بر روی بلاک چین از یک حساب به حساب دیگری انتقال میدهید، در واقع با تیکه بر اصل اعتماد سازی، این اجازه را به بلاک چین میدهید تا قصد و صحت تراکنش و همچنین موجودی ارزی را از جانب فرستنده تائید کند.

در یک سیستم متمرکز، می بایست به یک شخص ثالث اعتماد شود و این شخص ثالث است که ویژگی های مختلف یک تراکنش را تائید و ضمانت میکند. در یک سیستم غیرمتمرکز اما، اعتماد ما به شکل دیگری صورت میگیرد که از آن با عنوان «رمزنگاری کلید عمومی» و «مکانیزم اجماع» یاد میشود و به ما این امکان را میدهد که درستی تراکنش را تعیین کنیم.

رمزنگاری کلید عمومی

رمزنگاری کلید عمومی یا رمزنگاری غیرمتقارن، از دو بخش زیر استفاده می کند:

  • یک: رشته ای از کلیدهای عمومی که برای همه قابل رویت اند.
  • دو: رشته ای از کلیدهای شخصی که تنها دارنده حساب از آنها مطلع است.

کلید شخصی به شکل یک امضای دیجیتالی برای هر تراکنش در بلاک چین عمل میکند. این امضا صحت تراکنش را به وسیله دو عامل زیر تائید میکند:

  • یک: تائید میکند که تراکنش از مبدا همان کاربر ایجاد شده و مورد قبول است.
  • دو: از تغیر تراکنش توسط افراد دیگر جلوگیری می‌کند.

هرگونه تغییر در پیام یک تراکنش، باعث خطا در تائید آن می‌شود.

خب، تا به اینجا فهمیدیم که رمزنگاری کلید عمومی به ما کمک می‌کند تا در یک سیستم همتا به همتا، بتوانیم صحبت یک تراکنش را تعیین کنیم. اما به‌منظور جلوگیری از پرداخت‌های دوباره، لازم است تا دنبال کنیم که چه کسی چه چیزی دارد؛ از همین رو می‌توانیم بفهمیم که فرد پول دیجیتالی حقیقی‌ای را می‌فرستد یا نه.

اینجاست که یک سیستم اجماع وارد کار می‌شود. سیستم اجماع به ما اجازه می‌دهد تا یک حقیقت دیجیتالی (که در اینجا دارایی‌های دیجیتالی یک فرد است) را با دیگران به اشتراک بگذاریم.

دستگاه اجماع (پروتکل اقتصاد مبتنی بر کریپتو)

بلاک چین از نوعی دفتر کل استفاده می‌کند که حالت حقیقی سیستم را در اختیار مشترکانش قرار می‌دهد. این دفتر از یک تئوری ریاضی، اقتصادی و بازی‌سازی استفاده می‌کند تا به‌وسیله اعطای پاداش در سیستم به یک اجماع برسند. اجماع همان توافقی است که بر یک حالت در این دفتر کل صورت می‌پذیرد.

بگذارید بیت کوین را مثال بزنیم. بیت کوین از الگوریتم اجماعی استفاده می‌کند که «اثبات کار» نام دارد. برای انجام یک تراکنش مابین دو کاربر، الگوریتم به تعدادی از نودها که ماینر نام دارند، نیاز دارد؛ رقابت این ماینر ها برای تائید یک تراکنش به‌صورت حل کردن یک مسئله پیچیده الگوریتمی صورت می‌گیرد. به‌عبارت‌دیگر، بیت کوین به‌صورت اقتصادی (پاداش) ماینرها را تشویق به خرید قدرت پردازشی بیشتر برای حل مسائل پیچیده می‌کند. این پاداش‌های اقتصاد شامل:

  • یک: ماینرها کارمزدهای تراکنش‌هایی را دریافت می‌کند که کاربران به‌منظور انجام تراکنش‌ها پرداخت کرده‌اند.
  • دو: ماینرها به حل کردن کامل یک مسئله، بیت کوین‌های جدیدی را کسب می‌کنند.

بخاطر این پاداش‌های اقتصادی، ماینرها به‌صورت مداوم شبکه را زیر نظر دارند تا بتوانند تراکنش‌های بیشتری را در بلاک‌های جدید جای دهند؛ سپس با استفاده از منابع پردازشی‌ای که دارند، الگوریتم‌های پیچیده‌ای را حل می‌کنند تا به این وسیله اثبات کنند که کار انجام داده‌اند.

اولین ماینری که الگوریتم را حل کند، اثباتی را به این منظور در یک بلاک جدید (با تمام تراکنش‌های داخل بلاک)، وارد بلاک چین می‌کند و سپس آن را در شبکه به اشتراک می‌گذارد. در اینجا، تمام مشترکان در شبکه آخرین تغییرات بلاک چین را با نسخه خود همگام‌سازی می‌کنند چرا این حقیقتی است که همه آن را قبول دارند.

ازآنجایی‌که ماینرها، برای پردازش‌ها با یکدیگر در رقابت‌اند، گاهی اوقات چندین بلاک به‌صورت همزمان با یکدیگر حل می‌شوند. این کار باعث به وجود آمدن یک فورک یا شکاف از چندین زنجیره (چین) خواهد شد:

وقتی‌که چنین فورک هایی به وجود می‌آیند، زنجیره استاندارد و متعارف شبکه، طولانی‌ترین آن خواهد بود. طولانی‌ترین زنجیره نیز همان زنجیره‌ای است که بیشترین ماینر

هر بلاک جدیدی که به این صورت به بلاک چین اضافه شود، باعث بالا رفتن امنیت آن خواهند شد؛ چراکه یک مهاجم که بخواهد بلاک‌های جدیدی را ایجاد کند که باعث تغییر در محتوای بلاک‌های قبلی شود، لازم است تا به‌صورت مداوم مسئله‌ها را سریع‌تر از تمام افراد حاضر در شبکه انجام دهد. این کار ازلحاظ عملی غیرممکن است. انجام چنین کاری یا مهندسی معکوس یا ایجاد چندین نسخه از یک داده در این بلاک‌ها غیرممکن است. از همین رو کاربران می‌توانند به سیستم اعتماد کنند.

پس هرگاه که اقدام به انجام یک تراکنش به‌وسیله بلاک چین می‌کنیم، در حال محکم کردن اعتماد خود به ماینرهایی هستیم که تمام منابع خود را به‌کار گرفته‌اند تا پرداخت‌های دوباره را از میان بردارند.

اجماع عمومی (نظارت)

صدالبته، حتی اگر ماشین اجماع بی‌نقص کار کند، هیچ‌گاه نمی‌توانیم صد در صد تضمین کنیم که بر روی ابعاد مهم دیگر که محدود کردن اعتماد به شبکه لازمه آنهاست، اجماع کامل به وجود بیاید. برای مثال، وقتی‌که شبکه نیاز به بهبود، به‌روزرسانی یا تعمیر داشته باشد، لازم است تا به نحوی به آن شبکه و اجزای آن و توانایی آنها برای برآمدن از پس این تغییرات، اعتماد داشته باشیم. در این مواقع، این کار بیشتر شبیه به یک تلاش همه‌جانبه در میان اجزای شبکه یا چیزی است که من از آن با عنوان «اجماع عمومی» یا «نظارت» یاد می‌کنم.

برای مثال اگر بلاک چین نیاز به بهبود داشته باشد، (بهبود در لگاریتم‌های تراکنش‌ها)، نیاز است که ما بر مکانیزمی که به نفع تمامی طرفین (کاربران، توسعه‌دهندگان، سرمایه‌گذاران و …) کار می‌کند، به‌منظور رسیدن به بهترین راه‌حل، نظارت داشته باشیم. اگر در مورد بهترین راه اختلاف‌نظر به جود بیاید، سپس لازم است تا جامعه یک اجماع بر روی قدم بعدی ایجاد نماید. اگر ایجاد یک توافق امکان‌پذیر نبود، فورک های شبکه و دیگران مجبور می‌شوند به‌جای قبول کردن یک حقیقت که پیش‌تر به اشتراک گذاشته‌شده، به یک طرف گرایش پیدا کنند. در این صورت کاربران اعتماد خود را به شبکه از دست خواهند داد چراکه نمی‌توانند تعیین کنند کدام زنجیره، زنجیره اصلی بوده است.

در این میان مدل‌های مختلفی برای نظارت بر شبکه وجود دارد و این موضوع همچنان یکی از زمینه‌های پژوهی اصلی در جوامع مختلف بلاک چین‌هاست. نظارت بر بلاک چین یک مسئله بسیار پیچیده است که هماهنگی میان تمرکز و کنترل توزیع‌شده، برای نگه‌داشتن اعتماد تمام افرادی که به آن باور دارند، ضروری است.

جمع‌بندی

وقتی‌که میگوییم بلاک چین از اعتمادسازی بی‌نیاز است، منظور ما این است که در این میان مکانیزم‌هایی به‌کار گرفته شده‌اند تا به‌منظور تعیین یک حقیقت متعارف، به یک اجماع برسیم. قدرت و اعتماد به‌جای اینکه به یک کل خاص یا یک فرد (بانک، دولت یا مؤسسات مالی) تخصیص داده شوند، بین تمامی مشترکان حاضر در شبکه (توسعه‌دهندگان، ماینرها و مصرف‌کنندگان) توزیع‌شده‌اند.

شاید یاد کردن از بلاک چین به‌عنوان یک سیستم بی‌نیاز از اعتمادسازی دقیق نباشد. اما می‌توان آن را یک اعتماد توزیع‌شده نامید. به‌این‌ترتیب که: ما به همه به‌عنوان یک کل جامع اعتماد داریم.

البته می‌توان ادعا کرد که ما باور داریم که اکثریت قدرت در اختیار کسانی است که سهم بیشتری از این شبکه را دارند و ارزش‌های مشابه ای را به اشتراک می‌گذارند. متأسفانه من این ادعا را حداقل در حال حاضر قبول ندارم که ما دقیقاً میدانیم چه میزان ارزش به اشتراک گذاشته‌شده. به این حال، ازدیاد بلاک چین‌ها و فورک های بی‌پایان در چند سال گذاشته بحثی است که شاید در این موضوع مجال برای بیانش نباشد.

برای سرمایه گذاری و خرید و فروش ارزهای دیجیتالی می توانید به سایت ارزجو مراجعه کنید.