video thumb

بانک‌های مرکزی؛ یک تأثیر بد بر روی امور مالی غیر متمرکز!

بانک های مرکزی بر تأمین مالی غیر متمرکز تأثیر می گذارند و تأمین مالی غیرمتمرکز بر بانک های مرکزی تأثیر می گذارد. کدام یک می تواند از این جنگ ایدئولوژیکی، بهره ببرد؟

فیلیپ کوگان (Philip Coggan)، روزنامه نگار و خبرنامه تجاری انگلیس که برای اکونومیست مطلب می نویسد، عنوان کرد: “پول مدرن بدهی است و بدهی پول است.” کمتر کسی با این ادعا مخالف است. بله، اکثریت قریب به اتفاق پولی که امروزه در گردش است – به اصطلاح پول گسترده – بیانگر یک نوع خاص از رابطه اعتبار و بدهی است.

این رابطه در قلب مقامات پولی مستقل امروز یعنی بانک های مرکزی که تقریباً تمام فعالیت های اقتصادی در آن انجام می شود، می باشد. اما واقعیت اقتصادی مدرن که درونی کردیم، زمینه ایجاد سردرگمی برای مبتکران در امور مالی غیرمتمرکز و اجتماعات گسترده تر ارزهای دیجیتال است زیرا نقش دولت و پول را به طور ضمنی در هم می آمیزد.

این دوگانگی که هنوز هم ناشناخته مانده است، برای هر کسی که سعی در طراحی سیستم های پولی مستقل داشته باشد می تواند گمراه کننده باشد. این اشتباه است که چارچوب مدرن بانکداری مرکزی را به عنوان نقطه شروع نحوه فکر کردن در مورد پروتکل های بلاک چین پولی در نظر بگیرید.

موردی که در زیر می بینم این است که گسترش عملکرد پول پایه در جوهره بیت کوین (BTC) بسیار معقول تر است تا “غیر متمرکز کردن” بانک های مرکزی با جوهره میکر دائو.

بیش از نیمی از قرن پیش، هارفورد مونتگومری هاید (Harford Montgomery Hyde) در کتاب خود تحت عنوان John Law و در بخش داستان یک ماجراجوی درستکار نوشت:

“شخصی از سنگ فیلسوف یاد کرد. در کمال تعجب همه حاضران، John Law  گفت که او آن را کشف کرده است. این سرمایه دار گفت: “من می توانم راز خود را برای شما بازگو کنم.” “این است که طلا را از کاغذ تهیه کنید.”

ابزار های بدهی ای که امروز در گردش هستند را ما پول به عنوان پول کارآمد می بینیم که مؤثرترین پولی است که تاکنون ایجاد شده است. اما راز واقعی مقالهLaw  این است که توسط سیستم های بانکی با اقتدار حاکمیت تولید می شود و بنابراین مسئولیت های حاکمیتی را به ارث می برد. به عنوان مثال، صندوق ذخیره فدرال ایالات متحده دارای دستورالعمل های ذیل است: حداکثر اشتغال، حفظ قیمت پایدار و حمایت از نرخ بهره متوسط بلند مدت.

این بدان معناست که افرادی که به خاطر از دست دادن شغل خود، افزایش سریع قیمت و بدهی ها ناراحت هستند، می توانند عاملین پشتیبان پول مدرن را سرزنش کنند.

سرانجام، سیستم بانکی مرکزی که ما می شناسیم و دوست داریم، یک ابزار انعطاف پذیر و اختیاری است که از طریق آن سیاستگذاران می توانند از یک قشر از مردم حمایت کنند که براساس یک آیین نامه قوانین اداره می شوند.

ما باید سپاسگزار باشیم که این سیستم وجود دارد، و علاوه بر این یک سیستم انعطاف پذیر و به اندازه کافی قدرتمند است که مدیران بتوانند اقتصاد را خراب کنند، گرچه شوک های جدی مانند آنچه در حال حاضر تجربه می کنیم وجود دارد.

اما حرف من این است که هیچ یک از سازوکارهایی که برای این مدیر توانا ساخته شده است و نه دستورات آن، باید بدون در نظر گرفتن طراحی پولی مستقل انجام شود.

پول مستقل هیچ کس را ندارد که بتواند اشتغال را به حداکثر برساند. بنابراین نمی تواند از نرخ بهره پایین بترسد و همچنین نمی تواند از تورم قیمت ناشی از روند بالا رفتن نرخ اشتغال بترسد. ابتدا بیایید در نظر بگیریم که اصل پول مستقل چیست.

در آگوست سال ۲۰۱۸، The Economist مقاله ای را منتشر کرد که عنوان آن این بود: “آیا جان مینارد کینز یک لیبرال بود؟” این مقاله با عبارت زیرشروع شده بود:

در سال ۱۹۴۴، فردریش هایک نامه ای از میهمان هتل کلاریج در آتلانتیک سیتی نیوجرسی دریافت کرد. در آن نامه به اقتصاددان متولد اتریش به خاطر کتاب بزرگش “راه رسیدن به سرقت” که استدلال می کرد، برنامه ریزی اقتصادی تهدیدی توهین آمیز برای آزادی است، تبریک گفته شده بود. در یک توافق عمیق در نامه عنوان شده بود: من خودم را از نظر اخلاقی و فلسفی پیدا کردم. این نامه متعلق به مینارد کینز بود که در حال عزیمت به کنفرانس برتون وودز در نیوهمشایر بود و در آنجا کمک می کرد تا نظم اقتصادی پس از جنگ، به دست آید. “

پس از پایان برتون وودز، در مقاله ای با عنوان “محرومیت زدایی از پول” ، فردریش هایک در ادامه اظهار داشت که دولت ها باید اجازه صدور پول خصوصی را صادر کنند، به گونه ای که افراد می توانند هر کدام پول مورد نظر خود را انتخاب کنند.

وی اظهار داشت که این انتخاب منجر به رقابت خواهد شد و فشار مثبتی به برنامه ریزان مرکزی وارد می کند. این امر آنها را وادار می کند نسبت به صدور پول قضاوت کنند و از بروز مواردی همچون تورم بالا و افزایش سرمایه گذاری طولانی مدت جلوگیری کنند.

پس از جنگ جهانی اول در اروپا به ویژه آلمان، شاهد تأثیر تورم شدید  بودیم که ویرانی آن در زمان ظهور هیتلر به اثبات رسیده است  هایک در تمام دوران حرفه ای خود در برابر تورم هوشیار بود و مایل بود آن را برجسته کند. اما این دوره دیگری بود.

و برای تمام پولی که سیستم بانکی مرکزی ایالات متحده در دو دهه گذشته تزریق کرده است، ما تورم قیمتی زیادی ندیده ایم. در عوض  پول اضافی به سفته بازی های لوریج دشه تبدیل شده است. به عبارت دیگر، پس از دریافت مبلغ زیادی به جای مصرف بیشتر، تمایل به سرمایه گذاری بیشتر داشتیم.

از آنجا که نرخ رشد در اقتصادهای نوظهور از رشد ایالات متحده پیشی می گیرد، تقاضای اقتصاد خارجی برای دارایی های امن با ارزش دلار از رشد عرضه بیشتر شده است. این عدم تقارن بین عرضه و تقاضا به ایالات متحده اجازه می دهد تا در مواقع عادی به اعتبار آسان و در مواقع بحرانی به سیاست های کلان کاملاً انبساطی تکیه کند.

این عالی به نظر می رسد؛ داشتن یک ارز ذخیره یک امتیاز فوق العاده است. اما این نیز یک بار گزاف است. مشکل این است که نه کشورهایی با مازاد روبرو هستند و نه کشورهایی که دارای کسری هستند برای تنظیم رفتارهای خود انگیزه ای ندارند.

ما نمی توانیم عرضه اقتصاد جهانی را متوقف کنیم حتی اگر به ما آسیب هم برساند و اقتصاد جهانی نمی تواند جلوی مطالبات آنها را بگیرد. این تضاد منافع به عنوان معضل رابرت تریفین شناخته می شود و اعتقاد بر این است که از این معضل شاهد بدهی های بیش از حد ایالات متحده و خطراتی به نسبت فاجعه بار هستیم.

تقاضای فزاینده تاریخی برای دارایی های ایمن به دلار، ایالات متحده را ترغیب به صدور دارایی های بیشتر و کوتاه مدت تر کرده و منجر به افزایش ریسک پذیری و چرخه های بزرگ رونق و شکوفایی می شود. اکنون، بطور نگران کننده ای اقتصاد جهانی بهم پیوسته است و این چرخه های تجاری بر تمام دارایی های سنتی حاکم است و بر بازده کار و سرمایه نیز تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، ما چاره ای نداریم جز اینکه بارها و بارها با چرخه ای جابجا شویم که حتی مقامات “تحت کنترل” نیز نتوانند از آن فرار کنند.

روش میکردائو

در دهه ۱۹۹۰، جیمز کارویل (James Carville)، که به عنوان مشاور سیاسی در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون خدمت می کرد، عنوان کرد:
“من قبلاً فکر می کردم که اگر تناسخ دوباره وجود داشته باشد، می خواهم به عنوان رئیس جمهور یا پاپ یا به عنوان یک هتریک بیس بال ۴٫۴۰۰ بازگردم. اما اکنون می خواهم به عنوان بازار اوراق بهادار برگردم. شما می توانید همه را وحشت زده کنید. ”

به طور گسترده، پروتکل میکردائو به دنبال عدم تمرکز یک سیستم مبتنی بر بدهی و وعده ارز پایدار است – با جوهره بانکداری مرکزی. به جز در این سیستم، تصمیمات سیاسی پیرامون نرخ کارمزد و ترکیب وثیقه نه به اختیار یک مرجع مستقل بلکه به اختیار یک جامعه انجام می شود.

اگر این برای شما عالی به نظر می رسد، مطمئن باشید که تنها نیستید. اما باید روشن شود که این رویکرد بی پروا بدلیل سوء تفاهم در مورد چیزی است که منجر به فعالیت بانک مرکزی می شود.

بدهی، دارای یک ریسک ذاتی است زیرا نیاز به یک سفته باز دارد تا بطور دقیق پیش بینی کند که آیا شخص می تواند با بهره قابل توجیه آن را بازپرداخت کند، یا به یک سفته باز نیاز دارد تا ارزش آینده یک دارایی وثیقه را به طور دقیق پیش بینی کند.

سیستم میکردائو به جای افزایش یا کاهش عرضه توکن پولی خود یعنی Dai در پاسخ به تقاضا، از یک بازار جداگانه با پویایی خاص خود استفاده می کند تا کاربران را به وام گرفتن کم و بیش دای در برابر وثیقه ای که واریز می کنند، ترغیب کند.

سیستم هایی با این ذات، در هنگام عدم ارتباط با یک حاکمیت مقتدر به طور کلی دارای نقص هستند، زیرا چنین سیستم های بازار آزادی با انتخاب و انگیزه کار می کنند. شرکت کنندگان نمی توانند برای منافع شبکه مجبور به گرفتن اعتبار یا بدهی شوند و همچنین نمی توانند مجبور شوند جلوی اعتبار یا بدهی را برای سود یک شبکه بگیرند. فقط به آنها می توان انگیزه هایی مانند نرخ بهره پایین یا بالاتر را داد تا به سمت این اقدامات هدایت شوند.

سرانجام هنگامی که مشوق های بازار ناکافی می شوند، یک مشکل بوجود می آید. ما در توافق نامه خرید مجدد و بازارهای اوراق بهادار بارها شاهد این اتفاق بوده ایم و اینها برخی از ایمن ترین ابزارهای موجود در آنجا هستند.

هرچند که معامله ای که بازار اوراق قرضه ونزوئلا ارائه می دهد شیرین است، شما ممکن است بخواهید هیچگونه پرداختی را به ارز ونزوئلا دریافت نکنید و نمی توانید مجبور به خرید اوراق قرضه به سود کشور شوید.

در مورد میکردائو  نیز این چنین است. حتی با وجود بد بودن، این سیستم برای کارایی به Dai بیشتری احتیاج دارد. همه بازارهای بدهی باز سرانجام با بحران نقدینگی مواجه می شوند که نیاز به وثیقه دارند، حتی مواردی که توسط مقامات مستقل اداره می شوند.

بنابراین، تا زمانی که سرپرستان یک سیستم پولی مبتنی بر بدهی بتوانند پول وثیقه را چاپ کنند و اطمینان حاصل کنند که پول جدید از طریق اهرم های قانونی، سیاسی و اقتصادی دارای ارزش قابل پیش بینی است  این سیستم به عهده وام دهندگان خارجی است.

به یاد بیاورید که توصیه هایک برای مسئولان این بود که اجازه صدور مستقل پول را صادر کنند. در صورت عدم موفقیت این امر، یک سیستم مستقل برای دستیابی به اثر مطلوب باید غیرقابل کنترل باشد. سیستم هایی که مستعد نیاز به کمک مالی هستند، مانند میکر دائو، یا قابل اعتماد نیستند و یا فقط با اختیار برنامه ریزان مرکزی فعالیت خود را ادامه می دهند. آنها کار می کنند تا زمانی که اهمیت داشته باشد.

با توجه به اینکه ما در حال حاضر یک سیستم متمرکز مؤثر با اختیار لازم برای وثیقه دیگران در مواقع نیاز داریم، مشخص نیست که برای مواردی مانند میکردائو چه هدفی وجود دارد.

آنها نمی توانند گزینه های جدید و معناداری را به مشتریان ارائه دهند، چه رسد به اینکه مواردی مانند تورم یا چرخه سوءاستفاده ها را در معرض کنترل خود قرار دهند. شما سوال شما این باشد که در مورد دسترسی افراد بدون حساب بانکی به خدمات بانکی چطور؟

ارائه دسترسی بسیار شبیه به ارائه انتخاب است. یک کاربر بدون حساب بانکی از داشتن خدمات بانکی صفر به سمت انتخاب یک یا چند سرویس بانکی می رود. به نوبه خود، این کار به دولت های محلی فشار می آورد تا گزینه های قانون گذاری شده ای با ارزش بیشتری ارائه دهند یا این زیرساخت ها را به طرف های خارجی واگذار کنند.

به همین ترتیب، اگر تأمین دسترسی نیاز به تأیید صریح داشته باشد، آنگاه وابسته است – نه مستقل – و به هیچ وجه به زیرساخت های غیرمتمرکز نیاز ندارد.

روش بیت کوین

به طور گسترده، پروتکل بیت کوین عملکرد پول های کالایی مانند طلا و نقره را گسترش می دهد و سیستم پول خود را به صورت دیجیتالی قابل تعویض می کند. برخلاف یک بانک، بیت کوین ترازنامه ای ندارد و مفهومی از اعتبار یا بدهی ندارد. به عبارت دیگر، این پروتکل فقط آنچه را که کاربران در اختیار دارند، حفظ می کند، نه آنچه به آنها مدیون است یا آنچه را آنها که به دیگران مدیون هستند.

این اقدام، وعده فقط کمیابی و مقاومت در برابر سانسور را می دهد. در نتیجه، بیت کوین نمی تواند وثیقه بماند، نمی تواند دیگران را وثیقه بگذارد و تقریباً نیازی به نظارت ندارد. بیت کوین به سادگی وجود دارد و سانسور یا اصلاح آن دشوار است.

بیت کوین حتی بدون به چالش کشیدن استفاده از ارزهای متمرکز به عنوان واسطه مبادله ای که چندان برای انجام آن مناسب نیست، به عنوان یک چک در برابر تورم و سوء سرمایه گذاری عمل می کند. علاوه بر این، فقدان ابزار مصرفی آن را از چرخه های کسب و کارهای سنتی دور می کند.
در مقایسه، کالاهایی مانند نفت می توانند برای ذخیره ارزش مورد استفاده قرار گیرند اما به راحتی توسط نیروهایی مانند تقاضا برای گردشگری تحریف می شوند.

نه یک پناهگاه امن و نه یک مشکل

در حال حاضر، بیت کوین یک دارایی خطرناک نسبت به دلار است. بنابراین، عقب نشینی به آن در مواقع بحرانی غیر منطقی خواهد بود مگر اینکه سایر دارایی های موجود نیز در معرض خطر قرار گیرند.

این کارکرد بیت کوین را نیز به عنوان یک چک در برابر تورم اعتبار نمی بخشد و عملکرد بیت کوین را به عنوان یک چک در برابر چرخه های سوء سرمایه گذاری بی اعتبار نمی کند.

برای نشان دادن این مسئله، ما می توانیم یک بهبود اقتصادی را تصور کنیم. بیایید تصور کنیم که نرخ بهره کم و میزان مصرف پایین است. در این سناریو، پس از دریافت مبلغ زیاد، به جای مصرف بیشتر، ما صرفه جویی بیشتری می کنیم. نگه داشتن دلار ضررهای ناشی از تورم را تضمین می کند، اما مصرف کاهش یافته است که این امر نرخ بازده سهام و کالاها را محدود می کند.

در این حالت، در میان بسیاری دیگر، بیت کوین اختیاری را فراهم می کند زیرا سرعت رشد آن از اتصال چیزهایی مانند خروجی و مصرف آسانتر است. این ارز دیجیتال، تنوع را به این اکوسیستم به عنوان یک عامل خطر اضافه می کند.

رابرت جی شیلر (Robert J. Shiller) گفت: “در دراز مدت و برای موضوعات گسترده، راه حل های خلاقانه تر از همکاری بین رشته ای تخیلی ناشی می شود.”

سیستم های موجود، مانند بانکداری مرکزی، به دلایل مختلف در برخی از رفتارها به طور مؤثر و در برخی دیگر بطور غیر مؤثر عمل می کنند.
هنگام قرض گرفتن از راه حل های موجود، ابتدا باید مشکلاتی را که برای حل آنها در نظر گرفته شده بود درک کنیم تا بتوانیم از هزینه های عظیم فرضیاتی که به سادگی استفاده نمی شوند، دوری کنیم.

این ساده است که بگوییم بازپرداخت پول بدهی صادرکنندگان مستقل در یک شرایط غیرمتمرکز در حال حاضر، امری قابل قبول و مفید نخواهد بود. با این حال، منطقی است که بتوانیم عملکرد پول های کالایی مانند طلا را در جوهره بیت کوین گسترش دهیم.

با توجه به اینکه بیت کوین از قبل وجود دارد، چگونه می توانیم به گسترش عملکرد چنین پولی ادامه دهیم؟
ما با محدود کردن toolkit خود به کمبود و مقاومت در برابر سانسور اقدام خواهیم کرد. سپس ما چگونگی افزایش تنوع پولی را بررسی خواهیم کرد، نه فقط تعداد پول ها و ما به دنبال غلبه بر محدودیت های شناخته شده یک عرضه ثابت خواهیم بود.