video thumb

آنچه پیدایش ارز دیجیتال می‌تواند برای جهان پس از ویروس کووید ۱۹ پیش‌بینی کند!

شیوع ویروس کرونا ممکن است تبدیل به کاتالیزوری شود که فواید راه حل ها و فناوری های آزاد مانند ارز دیجیتال را نشان می دهد. ما، به عنوان یک جامعه، اکنون بحران اعتماد را تجربه می کنیم. سه ستونی که در تمام زندگی خود به آنها ایمان داشته ایم یعنی نهادها، نهادهای دولتی و رسانه ها، همه ما را ناکام گذاشتند. از اعتماد به موسسات مالی که از دارایی هایمان محافظت می کنند، گرفته تا انتظار سیاستمداران برای اتخاذ سیاست های هوشمند تا امیدواریم که رسانه ها ما را در مورد حقایق آگاه سازند، ما به این نهادها واگذار کرده ایم که بیشترین توجه مردم را به خود جلب کرده و در مواقع بحرانی راهنمایی های اساسی را انجام دهند. به جای مشاهده هر یک از این موارد، ما شاهد بوده ایم که سیاستمداران، سازمان های دولتی و رسانه ها در مراحل حساس و ابتدایی بیماری همه گیر ویروس کووید ۱۹ ناکام هستند.

همانطور که آنها می گویند، تاریخ روشی برای تکرار خود دارد و اگر چیزی را از بحران مالی سال ۲۰۰۸ آموخته ایم، این است که نهادهای متمرکز منافع خود را در مقابل ما قرار دادند.

بحران سال ۲۰۰۸ اعتماد عمومی به بانک ها را از بین برد و سرانجام منجر به تولد و گسترش ارز دیجیتال شد. این لحظه پیدایش برای ارز دیجیتال

الگوهای مشابهی وجود دارد که می توانیم بین بحران مالی سال ۲۰۰۸ و بحران فعلی که در آن زندگی می کنیم، شناسایی کنیم – و اینکه چگونه اعتماد به هر سه ستون امروزه همه از بین رفته است. در طول این بیماری ، ما متوجه شده ایم که:

نهادها ما را کاملاً ناکام کرده اند. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در هر سطحی آماده واکنش نبودند. سازمان بهداشت جهانی در درجه اول به جای ارائه کمک و راهنمایی واقعی از خود رضامندی چین نگران بود. سیاست های سازمان غذا و دارو کاملاً مضر بود، از ممنوعیت آزمایش در منزل گرفته تا اجباری کردن جلسات محلی COVID در بیمارستان ها.

دولت و به ویژه سیاستمداران شکست خورده اند. دولت فدرال کاملاً آشفته بود. رسانه ها شکست خورده اند. رسانه های اصلی این بحران را را در چند ماه اول به بازی گرفتند و به این داستان دامن زدند که ویروس منتشر شده ویروس “آنفولانزا” بوده و اطلاعات غلط و خطرناکی را منتشر می کردند. رشد سریع و نمایی همه گیر ارائه شده به بررسی واقعیت بسیار سریعتر از آنچه رسانه ها به آن عادت کرده اند، و نویسندگان داستان های بی کفایت خطرناک به دلیل نتایج “تحقیق” و “بررسی واقعیت” خود در یک بازه زمانی با پاسخگویی سخت روبرو شدند که هرگز در طول دوران حرفه خود تجربه نکرده بودند. این امر منجر به بی اعتمادی گسترده به رسانه ها در اطلاع رسانی به مردم یا حتی داشتن نظم و انضباط برای تحقیق در مورد پاسخ های صحیح در وهله اول شد.

صنعت ارز دیجیتال با تکیه بر روزهای آغازین خود، همواره نشانه ای از غم روز رستاخیز را در روایت خود داشته است. از همه اینها گذشته، اگر به سادگی می توانیم به دولت ها، رسانه ها و موسسات اعتماد کنیم که فقط وظایف خود را به خوبی انجام می دهند ، چرا افراد تا این اندازه به یک شبکه غیر متمرکز مالی همتا به همتای رمزنگاری شده نیاز دارند؟ همانطور که معلوم است، واقعیت فعلی ما بسیار ناراحت کننده است.

اکنون نیاز به جایگزینی سیستم های اجتماعی سنتی مبتنی بر اعتماد کور با گزینه های غیرمتمرکز که بر اساس ریاضیات اساسی برای توانمندسازی افراد بنا شده است، اکنون کاملاً واضح است. ما می توانیم انتظار داشته باشیم که واکنش طبیعی عموم دانشمندان فنی شبیه به بحران قبلی باشد: برای هر نهاد متمرکز که ادعا می کند “ما می دانیم چه چیزی برای شما خوب است، بنابراین فقط به ما اعتماد کنید”، ما شاهد ظهور جایگزینی غیر متمرکز خواهیم بود که مردم به آن اعتماد خواهند کرد، نه به این دلیل که آنها کورکورانه به آن اعتماد می کنند، بلکه به این دلیل که “کد منبع” آن شبکه توزیع شده و قوانین عملکرد آن (اغلب به عنوان منبع منبع تحت اللفظی) برای همه در این شبکه قابل مشاهده و بررسی خواهد بود. پس از پایان یافتن بحران کنونی نقش ارزهای دیجیتال به سرعت در جامعه ما رشد می کنند. جالب ترین صنایع برای قرار دادن در لیست چه خواهد بود؟

آموزش و پرورش: حرکت به سوی آموزش آنلاین و آموزش در منازل به یک حالت طبیعی تبدیل می شود. این بدان معناست که معلمینی که آموزش کاملا آنلاین را تجربه می کنند و کلاس های اینترنتی را ۱۰ بار (اگر نه صد برابر) بهتر از همتایان خود که دارای فناوری کمتری هستند، اداره می کنند – برای ساخت خارج از ساختارهای سنتی آموزشی نیاز به شهرت و جبران خسارت دارند.بلاک چین ها ممکن است بهترین پاسخ برای این چالش باشد.

رسانه: اهمیت رسانه های مستقل که می توانند زنگ هشدار را به صدا درآورند، اکنون بیش از هر زمان دیگری آشکار است. متأسفانه، چنین رسانه هایی فقط در تصورات ما به عنوان قهرمانان خیالی فیلم ها و کتاب های سبک پنتاگون وجود دارند. رسانه واقعی امپراتوری در حال محو شدن شرکت های شکست خورده با الگوی کسب و کار در حال فروپاشی است که سعی دارد با همان دلارهای تبلی غاتی با شرکت های فنی رقابت کند. کارکنان آنها قهرمان گذشته نیستند، بلکه در عوض، نیروی کاری هستند که بیش از حد فعالیت داشته و درآمد زیادی نداشته و تمرکز کوتاه مدت روی تولید محتوا برای شرکت های انتفاعی دارند. این سازمان های رسانه ای سنتی به کارمندان این امکان را می دهند که به جای اولویت بندی خبرها در جهت منافع عمومی، عمق پوشش و توجه خود را نسبت به چیزهای پوچ جلب کنند. توانایی هشدار این سازمان ها، تحقیق و ارائه علم هوشمند و به موقع و راهنمایی های مبتنی بر داده ها، در حال حاضر هیچ است.

اکنون وارد دوره جدیدی از اعتماد می شویم که شامل یافتن منابع اطلاعاتی مورد اعتماد ما، جبران آنها در خارج از مدل های رسانه ای غیر انتفاعی و ایجاد شیوه ای از شهروند روزنامه نگاران است که کاملاً قدرت پخش اطلاعات خود را دارند. به جای چند ده رسانه اصلی، ما هزاران متخصص را خواهیم داشت که می توانند برای هر دامنه پوشش عمیق و بسیار ویژه ای ارائه دهند. Substack ، لیست های توییتر و پادکست YouTube در حال حاضر این خلاء را پر می کنند. اضافه کردن رمزنگاری برای شهرت و جبران خسارت این روند را تسریع می کند.

نیروی کار مورد تقاضا: با این احتمال که کووید ۱۹ در کنار سرماخوردگی و آنفولانزا به یک بیماری فصلی تبدیل می شود، کار از راه دور با یک نیروی کار بسیار انعطاف پذیر – که به هیچ مکان جغرافیایی محدود نمی شود – به یک پیش فرض تبدیل می شود – که فوراً برای هر کار تخصصی در دسترس خواهد بود. . نیروی کار “مورد تقاضا” به “نیروی کار” تبدیل می شود، دقیقاً به همان روشی که “تلفن همراه” مانند “تلفن” شد. پس از گذشت چند سال سازگاری با این حالت عادی جدید ممکن است شاهد این باشیم که نیروی کار مدرن شبیه به تصویری است که در اثر کلاسیک Di Di Age Age توسط نیل استفنسون ارائه شده است. کار دانش به چیزی تبدیل می شود که هرکسی بتواند از هر مکانی در کره زمین و در هر زمان به مدت زمانی که مایل به مشارکت باشند به آن وارد شود. این بحران کووید ۱۹ ممکن است فقط عملکردی اجباری باشد که این رمان علمی تخیلی را کاملاً واقعی جلوه دهد.

ما قبلاً شاهد رشد شاخه های سبز پیشرفت بودیم که نحوه یادگیری و تکامل جامعه از این بحران را تعریف می کند. بزرگترین برنده همه ممکن است فلسفه آزادیخواهی باشد که راه حلهای بزرگ نهادی را متوقف می کند و ترجیح می دهد تمام قدرت را در اختیار فرد تحصیل کرده و توانمند بگذارد. این ممکن است کاتالیزوری باشد که نیاز به تغییر افکار عمومی به سمت راه حل های آزادیخواهانه پس از مشاهده عدم موفقیت مدل های سنتی را آشکار می کند.

این امر در عصر مبتنی بر علم، تحقیق و بیشتر از همه داده ها و واقعیت ها به وجود خواهد آمد. افرادی که در شبکه های معتبر، حرفه ای و مالی بی شمار پیوسته اند، می توانند به یک اجماع آنلاین دست یابند و سیاست هایی با سرعت و عمق فکری را که توسط هیچ نسلی در گذشته دیده نشده است را تصویب کنند. و این شاید، ماندگارترین تغییر مثبت در جهان پس از ویروس کووید ۱۹ باشد.