آنچه که واقعیت دارد این است که اتریوم قادر به انجام هر کاری است که بیت کوین انجام میدهد. با اینکه اتریوم چندان در معرض آزمون قرار نگرفته، اما از شتاب بیشتری برخوردار است، تشکیلات و رهبری بهتری دارد و از دانش برنامهنویسی بیشتری نیز برخوردار است. با اینکه بیت کوین زودتر از اتریوم راهاندازی شده و از این لحاظ از مزیت و برتری برخوردار است، اما غلبه بر این مزیت و برتری غیرممکن نیست.
صرافی ارز دیجیتال سرمایکس: ما طی سه سال گذشته شاهد آن بودهایم که تنها اپلیکیشنهای زیربنایی نظیر کیفهای پول و صرافیها بر مبنای بیت کوین شکل گرفتهاند. دلیل آن چیست؟ نظریه من این است که زبان اسکریپت نویسی مورد استفاده در بیت کوین ــ آن بخش از تراکنش هر بیت کوین که به شما امکان میدهد تا یک برنامه نرمافزاری بر مبنای آن به اجرا بگذارید ــ بیش از حد محدود کننده است.
به سراغ اتریوم بروید. اتریوم آنچه که به مثابه یک ماشین حساب ساده در زبان برنامهنویسی قلمداد میشود را از بیت کوین اقتباس نموده و آن را به یک رایانه تمام عیار تبدیل کرده است. تنها ۳ سال است از راهاندازی شبکه اتریوم گذشته و میزان طراحی اپلیکیشن بر مبنای آن پیشاپیش سریعتر از میزان طراحی اپلیکیشنها بر مبنای بیت کوین است. در نهایت سرعت تکثیر اپلیکیشنها در حال افزایش است. در قالب یک مثال اولیه میتوان به طراحی یک سازمان غیرمتمرکز (DAO) اشاره کرد که تا به اینجای کار در قالب سرمایهگذاری جمعی ۱۵۰ میلیون دلار سرمایه جذب نموده است ــ سازمان مذکور در واقع یک شرکت است که در کانون آن یک کد قرار دارد و عملیاتهای مربوط به آن توسط انسان به اجرا گذاشته میشوند.
من فکر نمیکنم مسئله در اینجا رقابت میان قیمت بیت کوین و قیمت اتریوم باشد. صرافی کوین بیس (Coinbase) قصد دارد از هر دوی آنها قویاً پشتیبانی کند. با این حال، این دو پلتفرم تا حد قابل توجهی یکدیگر را همپوشانی میکنند و در نتیجه مقایسه میان این دو میتواند ارزشمند باشد و احتمال رقابت نیز میان آنها وجود دارد.
چگونه به اینجا رسیدیم؟ ابتدا بگذارید به پیشینه آنها بپردازیم. هنگامی که گزارش حاوی جزئیات بیت کوین در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، این ارز دیجیتال یک پدیده کاملاً متحول کننده نشان میداد. مفاهیمی که میباید به نحو صحیح در کنار هم قرار میگرفتند ــ علوم کامپیوتر، رمزنگاری، و مشوقهای اقتصادی ــ مایه شگفتی بود. در سال ۲۰۰۹ هنگامی که شبکه بیت کوین واقعاً راهاندازی شد، هیچ کس درباره آن شناختی نداشت و بسیاری از کسانی که با آن آشنایی داشتند معتقد بودند که این پروژه در نهایت شکست میخورد.
زبان اسکریپت نویسی در بیت کوین از روی عمد بسیار محدود شده بود تا از کارکرد پروژه اطمینان حاصل شود. «زبان اسکریپت نویسی» در واقع یک نوع زبان برنامهنویسی است که کار کردن با آن ساده و آسان است (در حقیقت بیت کوین عملاً فاقد زبان اسکریپت نویسی است، بلکه از یک قالب استک (stack) به همراه عملیاتهای اسکریپت استفاده میکند ــ بعداً در این باره بیشتر خواهیم گفت). زبان برنامهنویسی بیت کوین حائز اهمیت است، زیرا همان چیزی است که بیت کوین را به «پول قابل برنامهنویسی» تبدیل نموده است. در هر یک از تراکنشهای بیت کوین، قابلیت نوشتن مقداری برنامه وجود دارد. برای مثال، میتوانید در قالب این برنامه بنویسید که «این تراکنش معتبر نیست مگر آنکه در تاریخ ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ یا بعد از آن صورت پذیرد.» این یک قابلیت بسیار قوی است، زیرا به کمک آن میتوانید از طریق یک کد کامپیوتری اقدام به انتقال خودکار پول کنید و هر کسی میتواند قواعدی که انتقال پول از آن تبعیت میکند را مشاهده کند و از تبعیت از آن قواعد مطلع شود.
هنوز هم باورکردنی نیست که بیت کوین پای به عرصه گذاشته و پس از گذشت ۷ سال همچنان پابرجا مانده است. بیت کوین اولین شبکهای است که به هر کسی در سطح دنیا امکان میدهد تا از طریق نرمافزارهای رایگان به یک سیستم مالی اساساً باز دسترسی پیدا کند. ارزش بازاری بیت کوین ۷ میلیارد دلار است و این ارز دیجیتال هیچگاه با مشکل سیستماتیک لاینحل مواجه نبوده است. از دید برخی، این یک موفقیت بزرگ است.
با این حال، اکنون پس از گذشت ۷ سال از عرضه بیت کوین، تنها چند اپلیکیشن بر مبنای آن شکل گرفته و هیچگونه اپلیکیشن متمایز و فوقالعادهای عرضه نشده است. زبان اسکریپت نویسی در بیت کوین چندان بسط و گسترش پیدا نکرده و همچنان بسیار محدود است. در حالی که بیت کوین به خاطر اندازه بلوکهایش به باد انتقاد گرفته شده ــ موضوعی که از لحاظ سلامت شبکه حائز اهمیت است اما مانعی بر سر راه پیشرفت این شبکه نوپا و به سرعت در حال توسعه به شمار نمیرود ــ اتریوم اما مشغول ترسیم افقهای جدید چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ اجرایی است.
اشتباه نکنید ــ اگر بیت کوین نبود اتریوم نیز هیچگاه به وجود نمیآمد. با این حال، من فکر میکنم اتریوم از بسیاری جهات از بیت کوین پیشی گرفته و یک ارز دیجیتال آتیهدار محسوب میشود. برای این حرفم چند دلیل دارم:
زبان برنامهنویسی اتریوم در مقایسه با زبان برنامهنویسی بیت کوین آزادی عمل بیشتری به شما میدهد
همانطور که قبلاً گفته شد، زبان اسکریپت نویسی بیت کوین عمداً محدود شده است. میتوان آن را به یک ماشین حساب مهندسی پیشرفته تشبیه نمود که کارکردهای آن محدود شده است. در نتیجه، فقط میتوانید جهت انجام عملیاتهای ساده از آن استفاده کنید. درک و استفاده از آن نیز سخت و دشوار است. برخلاف اکثر زبانهای برنامهنویسی امروزی که در آنها کد همانند یک جمله تقریباً قابل خواندن است، زبان برنامهنویسی بیت کوین شبیه یک کد ماشینی نامفهوم است. در نتیجه، ۸ ماه طول کشید تا مایک هرن (Mike Hearn) طراح مستعد سابق گوگل اولین نسخه از یک اپلیکیشن سرمایهگذاری جمعی نسبتاً ساده را بنویسد.
برعکس، زبانهای برنامهنویسی اتریوم (سالیدیتی (Solidity) برای کسانی که جاوا اسکریپت را میپسندند، سرپنت (Serpent) برای کسانی که پایتون (Python) را میپسندند) به شما امکان میدهند تا همان کارهایی را انجام دهید که با استفاده از یک زبان برنامهنویسی پیشرفته قادر به انجامش هستید. به همین خاطر است که گفته میشود این زبانها «تورینگ کامل» (Turing complete) هستند. بک نکته مهم دیگر اینکه، استفاده از این زبانها کاری ساده و آسان است. هر برنامهنویسی میتواند با استفاده از این زبانها اولین اپلیکیشن خود را فوراً طراحی کند.
نمونهای از اسکریپت بیت کوین بدین شرح است:
OP_DUP OP_HASH160 62e907b15cbf27d5425399ebf6f0fb50ebb88f18 OP_EQUALVERIFY OP_CHECKSIG
نمونهای از زبان برنامهنویسی سالیدیتی:
contract Simple {
function() {
var two = 1 + 1;
}
}
برنامهنویسان صرافی کوین بیس اپلیکیشنهای ساده مبتنی بر اتریوم را طی یکی دو روز طراحی کردهاند.
باید تأکید کنم که ترکیب کارکردهای کامل برنامهنویسی و سهولت استفاده بسیار حائز اهمیت است. مردم در حال حاضر کارهایی در شبکه اتریوم انجام میدهند که در شبکه بیت کوین امکانپذیر نیست. این امر موجب شکلگیری نسل جدیدی از برنامهنویسان شده که هیچگاه با بیت کوین کار نکردهاند اما علاقهمند به اتریوم هستند.
بیت کوین میتوانست از چنین کارکرد پیشرفتهای برخوردار باشد. اما در این راستا نیاز به یک سری از لایههای دیگر است که با پروتکل بیت کوین کار میکنند اما هنوز ایجاد نشدهاند، حال آنکه اتریوم این لایهها را همان بدو امر عرضه نموده است.
جدای از تفاوتهای عمده در زبانهای اسکریپت نویسی، ابزارهای برنامهنویسی در اتریوم بسیار بهتر هستند. مجموعه ابزارهای برنامهنویسی بیت کوین هیچگاه با استقبال مواجه نشدهاند و البته با توجه به آنکه کار با بیت کوین سخت و دشوار است، به این مجموعه ابزارها چندان نیازی نیست. اتریوم وضعیت را برای برنامهنویسان بسیار آسانتر ساخته است. این شبکه دارای یک صفحه آغازین مطلوب و خوشایند برای برنامهنویسان و همچنین جامعه برنامهنویسان خود است.
همچنین بخوانید: ۲۰ ارز دیجیتال محبوب
اتریوم دارای یک جامعه برنامهنویسی پرجنب و جوشتر است
جامعه برنامهنویسان بیت کوین دچار رخوت و خمودی است. بیت کوین هیچگاه از مرحله طراحی کیفهای پول و صرافیهای ساده فراتر نرفت. بارزترین پروژهای که اخیراً توسط بیت کوین عرضه شد یک شبکه لایتنینگ (Lightning Network) موسوم به تندر (Thunder) است (شبکه لایتنینگ در واقع شیوهای جهت کارآمدتر نمودن تراکنشها، به ویژه تراکنشهای خرد است). با این حال، این پروژه نه یک اپلیکیشن بلکه یک لایه پروتکلی دیگر است که هر دوی بیت کوین و اتریوم میتوانند از آن استفاده کنند.
برعکس، جامعه برنامهنویسان اتریوم از جنبوجوش برخوردار است و در حال رشد است. مهمتر از همه اینکه، چیزهای کاملاً جدیدی بر روی اتریوم امتحان میشوند. با اینکه اکثر این موارد در حال حاضر در حد آزمایشات تجربی هستند، اما میتوان فهرستی از اپلیکیشنها تهیه نمود که برنامهنویسان از سرتاسر دنیا بر مبنای اتریوم طراحی نمودهاند.
دانش برنامهنویسی مهمترین چیز در حوزه ارزهای دیجیتال است. تنها دلیل آنکه این شبکهها (بیت کوین، اتریوم) و توکنهای آنها (بیت کوین، اتر) دارای ارزش هستند به خاطر آن است که انتظار میرود در آینده در راستای استفاده از شبکه، تقاضای بیشتری برای این توکنها شکل بگیرد. برنامهنویسان نیز اپلیکیشنهایی را خلق میکنند که به تقاضا برای توکنها دامن میزنند. اگر قرار باشد از این شبکهها استفاده نشود، خود شبکهها و توکنهایشان پشیزی نمیارزند.
تیم توسعه اتریوم سالم و تندرست است، اما تیم توسعه بیت کوین دچار سوء عملکرد است
ویتالیک بوتربن (Vitalik Buterin) خالق اتریوم خیلی زود نشان داد که میتواند رهبری یک پروژه منبع باز را بر عهده بگیرد. او به نظر استعداد تبدیل شدن به رهبر یک اجتماع و همچنین یک رهبر فنی را دارد.
برعکس، بیت کوین از زمان کنار رفتن گاوین آندرسن (Gavin Andresen) دچار خلأ رهبری بوده است. آندرسن پس از آن کنارهگیری کرد که دیگر برنامهنویسان اصلی با استدلال وی مبنی بر افزایش سایز بلوکها موافقت نکردند (استدلال وی به باور من منطقی و متقاعدکننده بود). این «برنامهنویسان اصلی» اکنون دیگر نسبتاً دچار چنددستگی شدهاند.
علاوه بر خلأ رهبری، سازوکار «رهبری» بیت کوین مبهم و مسموم است. گِرِگ مکسول (Greg Maxwell) رهبر فنی بیت کوین که بخش منسجمی از برنامهنویسان اصلی را در اختیار دارد اخیراً دیگر برنامهنویسان اصلی که با همکاری استخراجگران مشغول کار بر روی اندازه بلوکها هستند را «کار خرابکنهای دارای حسننیت» نامید. محتوای جلسات بحث و گفتگو در بیت کوین بیشتر شبیه مشاجره و بگومگو است، حال آنکه در نشستهای اتریوم درباره موضوعات مربوطه و ایدههای جدید بحث و گفتگو میشود. مخلص کلام اینکه، تشکیلات رهبری اتریوم (و متعاقباً جامعه فعالان آن) در حالت حرکت به سمت جلو است، در حالی که در بیت کوین همه منتظرند تا مشکلی پیش بیاید و سپس به رفع آن مشکل میپردازند.
اتریوم از تفکر رشد برخوردار است، در حالی که بیت کوین احساس موفقیت کاذب دارد
تفکر کلی این دو پلتفرم نیز با هم تفاوت دارند. بسیاری در بیت کوین این احساس کاذب را دارند که «ما یک شبکه واقعاً ارزشمند داریم و باید از آن محافظت کنیم!» به باور من، این یک رویکرد اشتباه و خطرناک است. بیت کوین هنوز بسیار کوچکتر از شبکههای مالی معتبر دنیا است و روزانه تنها ۲۰۰ میلیون دلار تراکنش (شبکه کارت اعتباری ویزا (Visa) روزانه ۱۸ میلیارد دلار تراکنش دارد و این رقم برای شبکه سوئیفت ۵ تریلیون دلار در روز است) و مجموعاً ۱۰ میلیون کاربر دارد (تعداد مشتریان سیستم بانکی ۵ میلیارد نفر است). با اینکه تعداد تراکنشهای روزانه بیت کوین با شتاب مناسبی در حال افزایش است، اما حجم دلاری تراکنشها بر روی این شبکه عملاً چند افزایش نمییابد.
بیت کوین برای آنکه حجم تراکنشهایش در ساعات اوج با حجم تراکنش دیگر شبکهها قابل قیاس باشد هنوز راه درازی در پیش دارد.
در ضمن، تیم طراحان اصلی اتریوم از تمرکز برخوردار است. این امر با رجوع به وبلاگ ابن شبکه کاملاً مشخص است. هنگامی که شروع کردم به خواندن مطالب این وبلاگ، عملاً با همان موضوعاتی مواجه شدم که برای حال و آینده بیت کوین در ذهن داشتم: مقیاسپذیر ساختن شبکه، امکانپذیر ساختن شیوه اثبات سهام (proof of stake)، چگونگی خلق یک ارز دیجیتال پایدار، و اینکه یک شرکت مبتنی بر بلاک چین چه شکلی خواهد بود. اینها ایدههای بسیار بلندپروازانهای هستند و برخی از آنها شاید عملی نباشند. اما برخی احتمالاً عملی خواهند بود و مهم انگاشته خواهند شد ــ قابلیت اثبات سهام و حذف استخراج فیزیکی یکی از آتیهدارترین گزینهها هستند.
اتریوم در ارتباط با پروتکل اصلی خود در حال دستیابی به پیشرفتهای فنی سریعتر و پایدارتری است
در بیت کوین ما طی یک سال و نیم گذشته شاهد بحث و جدلها درباره اندازه بلوکها بودهایم. برخی پیشرفتهای جزئی در این زمینه حاصل شدهاند (قفل زمانی موسوم به CHECKLOCKTIMEVERIFY که کارکرد مسدودسازی زمانی را امکانپذیر میسازد) و برخی دیگر نیز در حال تحقق هستند اما هنوز اجرایی نشدهاند (قابلیت شاهد جداگانه (Segregated Witness) جهت افزایش کارایی شبکه). هیچکدام از این تغییرات هنوز موجب تغییر و تحول در زمینه طراحی اپلیکیشنها نشدهاند.
در ضمن، اتریوم در کنار زبان برنامهریزی توانمندتر همچنین در حال شکل دادن به پیشرفتهایی است که نقش اساسی نزد حتی تراکنشهای ساده ایفا میکنند. فرآیند استخراج اتریوم موجب خلق سریعتر بلوکها و در نتیجه کاهش زمان تائید تراکنشها میشود ــ حدود ۱۴ ثانیه در اتریوم در مقایسه با زمان ۱۰ دقیقهای در بیت کوین (این البته یک قیاس معالفارق است، اما با این حائز اهمیت است). این امر عمدتاً به خاطر آن است که استخراجگران در ازای کاری که انجام میدهند پاداش دریافت میکنند صرفنظر از اینکه اولین کسی هستند که بلوک بعدی را حل میکنند یا نه (این سیستم «آنکل بلاکز» (uncle blocks) نامیده میشود). با اینکه این سیستم هنوز کامل نشده است، اما یک پیشرفت معنادار به سمت تائید سریعتر تراکنشها به شمار میرود.
استدلالهای مخالف و هشدارها
اتریوم هنوز یک پدیده نوپاست و در نتیجه احتیاط حکم میکند که خطرات آن نیز برجسته شوند:
- اتریوم توانسته است در ارتباط با ویژگیهای جدید دست به ریسک بزند، زیرا چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. پیشینه اتریوم در مقطعی شکل گرفته که معاملاتش در سطح چند صد میلیون دلار بوده است، حال آنکه معاملات بیت کوین از مقیاس میلیاردی برخوردارند. اتریوم همچنان که رشد و نمو پیدا میکند شاید نتواند همچون مقطع کنونی «با سرعت به جلو حرکت کند و موانع را پشت سر بگذارد.» در عمل فکر میکنم این امر عمدتاً به کیفیت تیم طراحان اصلی بستگی دارد ــ آنها اگر به پیشرفت ادامه بدهند و اعتماد طرفداران را جلب کنند، اجرای پروژهها میتواند به سرعت انجام پذیرد، درست همان کاری که لینوس توروالدز (Linus Torvalds) با در قالب یک پروژه منبع باز در مورد لینوکس به نمایش گذاشت.
- اتریوم دچار بحران حاکمیت نشده است. ویتالیک در جریان نشستی که در صرافی کوین بیس برگزار شد بر این امر صحه گذاشت. همانند هر پروژه دیگری که به موفقیت نائل میآید، اتریوم نیز با افزایش علاقهمندی مردم ناگزیر با موانعی مواجه میشود.
- اتریوم به شما امکان میدهد کارهایی فراتر از آنچه در قالب بیت کوین برایتان مقدور است انجام دهید. این امر خطرات مرتبط با تنظیم مقررات را با خود به همراه میآورد. این ریسک البته چندان متوجه اتریوم نیست، بلکه متوجه اپلیکیشنهای مبتنی بر اتریوم است. در این زمینه میتوان سازمانهای غیرمتمرکز (مثلاً پروژه DAO) و مقرراتی که معمولاً در مورد شرکتها اطلاق پذیر هستند را مثال زد).
- اتریوم با ریسک امنیتی بزرگتری مواجه است. برخورداری از یک زبان برنامهنویسی قویتر موجب میشود بستر گستردهتری جهت بروز اشتباه موجود باشد. بیت کوین به مدت ۷ سال امتحان خود را پس داده است. اتریوم فقط ۳ سال است که راهاندازی شده و در حال حاضر چند میلیارد دلار بر روی آن ذخیره شده است. با اینکه تاکنون هیچگونه مشکل جدی رخ نداده است، اما شاید مشکلاتی موجود باشند که کسی هنوز از آنها خبر ندارد. این احتمال البته روز به روز کمتر میشود. مردم مطمئناً در مقطعی قراردادهای هوشمند معیوب را بر روی اتریوم شکل خواهند داد. این امر البته به خاطر نقص در پروتکل اتریوم نخواهد بود، درست همانگونه که ناکامی امتی گاکس ( Gox) به خاطر وجود نقص در پروتکل بیت کوین نبود.
- اتریوم شاید تلاش کند به سراغ قابلیت اثبات سهام برود. این امر در صورتی که موفقیتآمیز باشد یک دستاورد قلمداد خواهد شد، زیرا دیگر نیازی به اثبات کار و همچنین لازمههای سختافزاری و مصرف برق نیست. این موضوع البته یک ریسک بزرگ نیز با خود به همراه دارد. من فکر میکنم چنین ریسکی را میتوان برطرف نمود، قابلیت اثبات سهام پیشاپیش به طور گسترده در معرض آزمایش قرار خواهد گرفت.
- هنگامی که شبکه در کنار پردازش تراکنشها از برنامههای کوچک نیز پشتیبانی میکند، مقیاسپذیری کار دشوارتری خواهد بود. در سال ۲۰۱۴ هنگامی که مطالعه درباره این ایده را شروع کردم، این بزرگترین سؤالی بود که در ذهنم شکل گرفت. به اعتقاد من ترکیبی از راهکارها با گذشت زمان شکل خواهند گرفت، درست همانگونه که در مورد هر فناوری در حال تکاملی اتفاق میافتد. برخی از احتمالات در ارتباط با اتریوم عبارتند از پارتیشنبندی شبکه، توان محاسباتی و افزایش سرعت شبکه به مرور زمان، و اجرای تنها مهمترین چیزها توسط بلاک چین اتریوم. اینگونه استدلال میشود که بهتر است لایه معاملاتی پایه به دلایل مقیاسپذیر بیکار باقی بماند و منطق پیشرفته به لایههای بالاتر اختصاص یابد. این احتمال وجود دارد که ما صرفاً دور خودمان بچرخیم و در نهایت بازگردیم سر جای اول، اما در حال حاضر ویژگیهای جالب و جذاب اینگونه خلق نمیشوند، از آن جهت که خلق و بکارگیری لایههای چندگانه در قالب استک (stack) دشوارتر از تعبیه اولیه آنها در اتریوم است.
صبر کنید ــ چرا این موضوع باید بحثبرانگیز باشد.؟ بیت کوین و اتریوم رقیب هم هستند یا مکمل یکدیگر؟
باید منتظر ماند و دید. شاید بیت کوین همان پروتکلی باشد که مردم ترجیح میدهند دارایی خود را بر روی آن ذخیره کنند، زیرا بیت کوین یک شبکه پایدار و اتکاپذیر است. این امر به اتریوم امکان میدهد تا ریسک بیشتری به جان بخرد و دستاوردهایی را امتحان کند که قبلاً به بوته آزمون گذاشته نشدهاند. در این سناریو، بیت کوین بیشتر به مثابه یک شبکه تسویه است، در حالی که اتریوم در راستای اجرای اپلیکیشنهای غیرمتمرکز استفاده میشود (که در قالب آن بخش اعظم حجم تراکنشها در خارج از شبکه انجام میگیرند). از این لحاظ، این دو کاملاً مکمل یکدیگر هستند.
با این وجود، آنچه که واقعیت دارد این است که اتریوم ممکن است بیت کوین را کلاً دور بزند. اتریوم قادر به انجام هر کاری است که بیت کوین انجام میدهد. با اینکه اتریوم چندان در معرض آزمون قرار نگرفته، اما از شتاب بیشتری برخوردار است، تشکیلات رهبری بهتری دارد، و از دانش برنامهنویسی بیشتری نیز برخوردار است. با اینکه بیت کوین زودتر از اتریوم راهاندازی شده و از این لحاظ از مزیت و برتری برخوردار است، اما غلبه بر این مزیت و برتری غیرممکن نیست.
این ها همه چه معنا و مفهومی دارند؟
این ها همه خبرهای خوبی برای دنیای ارزهای دیجیتال هستند. اتریوم ایدههای جدید را به بوته آزمایش میگذارد و من به واسطه این امر بیش از همیشه خوشحال و هیجانزده هستم. رقابت و ایدههای جدید پیامدهای بهتری برای همگان به ارمغان میآورند. حتی اگر اتریوم شکست بخورد، باز هم بر دانش جمعی ما در حوزه ارزهای دیجیتال به میزان قابل توجهی افزوده شده است. من هنوز از بیت کوین ناامید نشدهام و بحث و جدل با شبکهای که تا این حد منعطف و بازگشتپذیر بوده کار سادهای نیست. من و کوین بیس قصد داریم از هر دوی این شبکهها پشتیبانی کنیم. ما شاید از چیزهای دیگری که هنوز اختراع نشدهاند نیز در آینده پشتیبانی کنیم. نهایتاً اینکه، من عهد اخوت با هیچ شبکهای نبستهام. من صرفاً خواهان آن چیزی هستم که بیشترین منفعت را برای دنیا به ارمغان میآورد. با نگاه به تصویر بزرگتر میتوان دید که سرعت تغییرات در حوزه ارزهای دیجیتال در حال افزایش است.
دنیای ارزهای دیجیتال یک حوزه منحصربفرد است، زیرا از دورنمای بلندپروازانهای برخوردار است: این حوزه به دنبال خلق یک شبکه معاملاتی بهتر برای کل دنیاست (برای ارزها، داراییها، هویتهای آنلاین، و چیزهای دیگر). همانند اینترنت، در اینجا بحث فروش محصول توسط یک شرکت مطرح نیست. بحث در واقع بر سر مجموعهای از پروتکلهاست که روزی همه را به یکدیگر متصل خواهند ساخت. توسعه این مجموعه همانند اینترنت زمان میبرد، اما تأثیر آن شگرف خواهد بود. کمربندها را محکم ببندید.