سال ۲۰۱۷ بود که خرید و فروش ارزهای دیجیتال جهان را به یکباره تسخیر کردند. قیمت بیت کوین به حدود ۲۰ هزار دلار رسید. بازده متوسط عرضه اولیه سکه بیش از ده برابر شد. وجوه ICO از اعتبارات سنتی سرمایه خطرپذیر بالاتر رفتند. فناوری بلاک چین نقل محافل مدیران اجرایی شد. آیا همه اینها شانتاژ رسانهای هستند؟
صرافی ارز دیجیتال سرمایکس: ما فکر میکنیم این فقط آغاز کار است. به واقع، من و ری (Ray) هردو از شغلهایمان در گارتنر (Gartner)، یک شرکت پژوهشی معروف استعفا دادیم تا به جنبش بلاک چین بپیوندیم. به نظر ما فناوری بلاک چین تا سال ۲۰۳۰ تغییرات زیر را در جهان به وجود خواهد آورد.
پیشبینی ۱: ارز دولتی
تا سال ۲۰۳۰، اغلب دولتهای جهان نوعی ارز دیجیتال را ساخته یا بکار خواهند برد.
در آینده ارزهای دولتی ناگزیر دیجیتالی میشوند. در قیاس با ارز بدون پشتوانه سنتی، ارز دیجیتال کارآمدتر است، و زمانهای تسویه را کاهش داده و قابلیت ردیابی بیشتری را عرضه میکند. ارز دیجیتال را میتوان مانند ارز بدون پشتوانه با داراییهای واقعی پشتیبانی کرد، و با استفاده از کنترلهای متعدد (مثلاً سیاست پولی برای پرینت توکنهای بیشتر) قیمتهایش را دستکاری کرد.
در کوتاه مدت، تحقیقات و آزمایشات زیادی درباره ارز دیجیتال دولتی انجام خواهد شد و کشورهای در حال توسعه با اقتصادهای بیثبات و زیرساختهای اداری ضعیفشان، پیشگامان این عرصه خواهند بود. بسیاری از این اقدامات شتابزده خواهند بود که زمانبندی آنها بر اساس نگرانیهای سیاسی و نه مسائل اقتصادی یا پیشرفت فنی خواهد بود. به عنوان مثال، دلار زیمباوه را در نظر بگیرید که از یک تورم خیرهکننده ۵۰۰ میلیارد درصدی رنج برده است. بسیاری از اهالی زیمباوه به عنوان پوششی در برابر ارز ملیشان به بیت کوین روی آورده، و قیمت بیت کوین را در بازار محلی ارز دیجیتال بالا بردهاند. راهاندازی یک ارز دیجیتال جدید راهحل کارآمدی برای دولت زیمباوه در جهت کاستن از شدت و حدت چالشهای پولی پیشروی این کشور است. در کوتاه مدت، شاید چنین اقداماتی خیلی موفق باشند. با نگاه به ارز دیجیتال جدید در ونزوئلا به نام “پترو” که پیش از فروش ۵ میلیارد دلار سرمایه را جمعآوری کرد، میتوان گفت که کشورهای زیادی همین مسیر را خواهند رفت. در هر حال، بسیاری از این پروژههای نوپا به ناچار به دلیل نابالغ بودن فناوری و کمبود دانش بومی نزد دولت مذبور شکست خواهند خورد.
در بسیاری از این موارد، چنین آزمایشهایی غیرعمدی خواهند بود. به بیان دیگر، دولتهایی که یک پروژه ارز دیجیتال را پیش میبرند، شاید متوجه نشوند که خودشان سوژههای آزمایشاتشان هستند. به دلیل کمبود تخصص لازم در داخل، این دولتها به مشاوران خارجی روی میآورند که برخی از آنها تازهکار بوده و منابع محدودی دارند. در نتیجه، بسیاری از دولتها به دلیل اقدامات ناکافی یا ناقص در مدیریت کلید خصوصی و فرایندهای مرتبط در دام هکرها میافتند. این وضعیت معادل عینی نخستین روزهای پیدایش اینترنت است، آن زمان شرکتهای بزرگ و موفق در عرصه تجارت (اما ناآشنا با تجارت الکترونیک) در پیادهسازیهای اولیه دچار اشتباهاتی میشدند که از دست رفتن دادهها و اعتبارات از جمله پیامدهای این اشتباهات بود.
به هر حال، در دراز مدت موارد موفقی شکل میگیرند. فناوری بلاک چین نسل آینده بسیاری از محدودیتهای کنونی از قبیل مقیاسپذیری، کنترلهای حریم خصوصی، بلوغ کیف ابزار و قابلیت همکاری را حل خواهد کرد. توکنهای قیمت-ثابت منطبق بر سیاستهای پولی و با پشتیبانی وثیقه پا میگیرند و به ابزارهای ارزشمند و مطمئنتری برای مبادله و ذخیره تبدیل میشوند. دولتهایی که نتوانستهاند ارز دیجیتال موفقی را بسازند، “سکههای پایدار” را به عنوان ارز مجازی خود برمیگزینند.
برخی شرکتهای که در حال حاضر در جهت حل این مشکل فعالیت میکنند عبارتند از: تتر (Tether)، بیتشرز (BitShares)، میکر (Maker)، بیس کوین (Basecoin)، کربن (Carbon)، استابلی (Stably)، هاون (Havven)، کوالا (Kowala)، ترویواسدی (TrueUSD)، آرکی (Arccy)، سوییتبریج (Sweetbridge)، آگمینت (Augmint)، فرگمنتس (Fragments)، پترو (Petro) و غیره.
پیشبینی ۲: پروتکلهای تریلیون-دلاری
تا سال ۲۰۳۰، بیشتر از شرکتهای تریلیون-دلاری، توکنهای تریلیون-دلاری خواهیم داشت.
طبق اطلاعات به دست آمده از بازار سهام، چهار کشور بزرگ جهان در حال رقابت برای رسیدن به ارزش یک تریلیون دلاری هستند. چهار شرکت اپل (Apple)، آمازون (Amazon)، گوگل (Google) و مایکروسافت (Microsoft) در تلاش برای پیوستن به باشگاه ۱۳ رقمیها هستند.
این شرکتها همگی نماینده عرصه اقتصاد جدیدی هستند که شاید بهتر باشد نام اقتصاد نه چندان جدید را برایش بگذاریم. این اقتصاد نسبتاً جدید مبتنی بر دههها حرکت به سمت کسبوکارهای دیجیتالی و ارتباطات آنلاین است. این اقتصاد اینترنتی یا همان چیزی است که طرفداران بلاک چین نام “وب ۲” را بر آن میگذارند (و دوره بعدی را به عنوان دوره بیت کوین یا وب ۳ پیشبینی میکنند).
اقتصاد گذشته (سنتی یا پیش از اینترنت) آنالوگ و ساده و مبتنی بر نفت و استخراج منابع، تولید مواد خام و محصولات کشاورزی و پوشاک و حملونقل و فروش اینها از طریق کانالهای سنتی فیزیکی بود. مشخصاً، جهان واقعی از بین نخواهد رفت. این همان جهانی است که در آن زندگی میکنیم، نفس میکشیم، میخوریم و قدم میزنیم. اما نقشش در مجموعه کلان اقتصاد کمتر شده است.
این اقتصاد نسبتاً جدید یک لایه باارزش بر روی لایه فیزیکی است که کاملاً در تمام نقاط جهان اقتصادی نفوذ نکرده است. تأثیرش رشد خواهد داشت، و نرخ آن در بازارهای بورس رو به بالا خواهد بود. این امکان وجود دارد که پس از شکلگیری اولین شرکت تریلیون دلاری، دیگر شرکتها نیز از این مرز عبور کرده و شمار آنها به سه یا پنج برسد.
اما دوره جدیدی در حال شکلگیری است، و شاید با موجهای سابق تحول اقتصادی متفاوت باشد. نقطه اشتراک اقتصاد قدیم و نسبتاً جدید آن است که هردو بر اساس اعتقاد یک شرکت پیشبینی میشوند. در محیط کسبوکار، یک اعتقاد دیرپا درباره نظریه شرکت مطرحشده در سال ۱۹۳۷ توسط رونالد کواس (Ronald Coase) وجود دارد. نظریه شرکت به دنبال پاسخ به سؤالاتی از این قبیل است: فلسفه وجودی شرکتها چیست؟ آنها چرا رشد کردند؟ ساختارشان به چه شکل است؟ کارکردهای مختلف یک شرکت کدامند؟
در دیدگاه ما، نگاه به یک شرکت معادل نگاه به یک جاندار تکسلولی است، که دارای خرده سیستمهای داخلی و یک غشای نیمه-نفوذپذیر است که به برخی مواد اجازه عبور میدهد. نظریه کواس این است که شرکتها وجود دارند، زیرا هزینه برخی تراکنشها یا فرایندهای تجاری درون غشا خیلی کمتر از بیرون از مرز است. دیگر تراکنشها و فرایندها باید از مرز عبور کنند (تا با دیگر نهادها تجارت کنند)، اما برخی کارکردها طبیعتاً به درون دیوارههای سازمان یا جاندار کشیده میشوند.
فناوری بلاک چین طبیعت این معادله را به هم میریزد، و هزینههای تراکنشها و جریان اطلاعات را به میزان چشمگیری کاهش میدهد. هر جا اصطکاک و مقاومت وجود داشته باشد، این مقادیر افت میکنند. این اتفاق فلسفه سنتی یک شرکت، مخصوصاً یک شرکت تریلیون دلاری را کمرنگ میکند. دلیل وجود شرکتهای بزرگ تا حد زیادی این است که شکاف بزرگی بین فرایندهای شرکت در داخل و خارج دیوارهها وجود دارد. فناوریهای بلاک چین این معادله را به هم میزند و جریان روان توکنها و دیگر داراییهای دیجیتال را ممکن میکنند.
این یعنی، در عصر بلاک چین آینده، شرکتهای تریلیون دلاری جای خود را به توکنهای تریلیون دلاری خواهند داد؛ توکنهایی که از یک اکوسیستم نامتمرکز از نهادها حمایت میکنند که همراه با هم نقش یک ابر شرکت را ایفا میکنند. ما در آغاز آن عصر هستیم، و در ده سال آینده شاهد توکنهای تریلیون دلاری بیشتری نسبت به شرکتهای تریلیون دلاری خواهیم بود.
پیشبینی ۳: هویت بلاک چین برای همه
تا سال ۲۰۳۰، یک هویت استاندارد خودمختار، فرامرزی و مبتنی بر بلاک چین علاوه بر داراییهای فیزیکی و مجازی برای افراد شکل خواهد گرفت.
اگر ایمیل جز جداییناپذیر اینترنت باشد، راهحلهای بر اساس هویت جز لاینفک بلاک چین خواهند بود. سیستمهای هویتی، چنانچه امروزه نزد ما شناخته شده هستند، خیلی ناکارآمد، ناایمن و پراکنده هستند. سیستمهای هویت مبتنی بر بلاک چین این مسائل را حل خواهند کرد. این سیستمها منبع واحدی را برای بازبینی هویت و داراییهای افراد عرضه خواهند کرد.
هویت مبتنی بر بلاک چین جمعآوری داده را نامتمرکز میکند، دادههای جمعآوریشده را از طریق مکانیسم اجماع متقابلاً بررسی میکند، و این اطلاعات را در یک دفتر کل تغییرناپذیر نامتمرکز ذخیره میکند و این امر ریسک نقصهای امنیتی را کاهش و بازده و اطمینانپذیری و مهمتر از همه خودمختاری را به میزان چشمگیری افزایش میدهد.
طبق منابع دادهای گوناگون، ۵/۱ میلیارد نفر در کشورهای در حال توسعه از جمله بیش از ۶۵ میلیون پناهنده، فاقد هرگونه مدرک اثبات هویت هستند. سکوهای هویت خودمختار بر محور بلاک چین، ابزارهایی را برای به دست آوردن و نگهداری مستندات حقوقی در اختیار این جمعیت محروم میگذارد. این سکوی هویتی جدید امنتر و مطمئنتر خواهد بود، چون روی یک دفتر کل توزیعی ذخیره میشود و در تملک یک نیروی مقتدر مرکزی قرار ندارد. سکوهای هویتی بر اساس بلاک چین یک خودمختاری را عرضه میکنند که در نهایت، به معنی حفظ حریم خصوصی انفرادی است. تصمیم به افشای اطلاعات هویتی در اختیار خود فرد است. پس از اخبار رسواییهای اخیر نشت اطلاعات در فیسبوک، هویت بر اساس بلاک چین، راهحل مهم و کارآمدی را برای بسیاری از مسائل مربوط به حریم خصوصی است.
برخی از موارد استفاده دادههای ذخیره شده روی یک سکوی هویتی مبتنی بر بلاک چین عبارتند از:
- اسناد دولتی (مثلاً تاریخ تولید و غیره)
- اعتبار و حسن سابقه (مثلاً تاریخچه پرداخت اقساط)
- مدارک و گواهینامهها (مثلاً یک دیپلم یا مدرک دانشگاهی)
- سوابق پزشکی
- اسناد سوابق مالیاتی
- اسناد سوابق کاری
در حالی که این احتمال وجود دارد که تا سال ۲۰۳۰، یک راهحل شفاف سرتاسری به عنوان بهترین ظاهر شود، سطح بالایی از تعاملپذیری بین سکوهای هویتی، سهولت کاربرد و بررسی متقابل جهانی را ممکن خواهد کرد.
ضمناً یک سکوی هویت دارایی بر اساس بلاک چین، دادههای مربوط به داراییهای فیزیکی و مجازی را جمعآوری، ذخیره و اشتراکگذاری میکند. طبق برآوردهای موجود، بیش از ۲۰ میلیارد ابزار اینترنت اشیا تا سال ۲۰۲۰ وجود خواهد داشت. از یخچال هوشمندتان گرفته تا موتور یک هواپیما، این تراشههای “هوشمند” همین حالا همه جا وجود دارند. طبیعتاً ابزارهای اینترنت اشیا همیشه به اینترنت وصل هستند. آنها دستههایی منحصربهفرد از دادهها را جمعآوری، ذخیره و منتقل میکنند. بلاک چین مکانیسمی امن، مطمئن و کارآمد را در اختیار این ابزارها قرار میدهد تا بتوانند با هم تراکنش کنند. بلاک چین تراکنشها را برای همیشه ثبت و نگهداری میکند و تسویههای آنی را ممکن میکند (مثلاً دو ابزار اینترنت اشیا که داراییها را بین یکدیگر منتقل میکنند).
داراییهای مجازی نیز هویت منحصربهفردی در یک بلاک چین خواهند داشت. نمونهای از داراییهای مجازی بچه گربههای دیجیتال، گربههای خیالی موجود در یک بازی مجازی و ساکن در بلاک چین اتریوم است. با کمک قدرت بلاک چین، این اشیای مجازی به داراییهای توکنی تبدیل میشوند که شبیه به داراییهای فیزیکی هویت منحصربهفرد خودشان را خواهند داشت. در نهایت، بلاک چین به یک سیستم عامل خودکار اجازه میدهد بیوقفه افراد با داراییهای فیزیکی و مجازی را به هم متصل کند.
برخی شرکتها که امروزه روی مسئله هویت فردی کار میکنند عبارتند از: یوپورت (uPort)، بلاکاوت (BlockAuth)، سیویک (Civic)، پیرمانتن (PeerMountain)، آیدیرمپ (IDRamp)، ساورین (Sovereign)، سوورین (Sovrin)، لایفآیدی (LifeID)، تراستتکی (TrustedKey)، پینگ آیدنتیتی (Ping Identity)، سلفکی (SelfKey)، دیکی (TheKey)، نوآیدی (NuID)، ولیدیتتآیدی (ValidatedID)، تووی. آیاو (۲way.io)، مایکروسافت (Microsoft)، کریپتآیدی (CryptID)، اگزیستنسآیدی (ExistenceID)، آیبیام (IBM)، بلاکاستک (Blockstack)، بلاکسرتس (BlockCerts)، لومنو یواس (Lumeno.us) و غیره.
برخی شرکتهای فعال در زمینه مسئله هویت دارایی فیزیکی و مجازی عبارتند از: وکس (WAX)، ورسیز (Verses)، بلاکوی (BlockV)، ژاگی (Xage)، گاردتایم (Guardtime)، فیلامنت (Filament)، کرونیکلد (Chronicled)، بلاکسیف (Blocksafe)، دیمارکت (DMarket) و غیره.
همچنین بخوانید: ۲۰ ارز دیجیتال محبوب
پیشبینی ۴: تجارت جهانی در یک بلاک چین
تا سال ۲۰۳۰، عمده تجارت جهانی با استفاده از فناوری بلاک چین انجام خواهد شد.
یکی از امیدوارکنندهترین حوزهها که میتواند ارزش تجاری چشمگیری را برای بلاک چین به دنبال داشته باشد، زنجیره تأمین جهانی است. در وضعیت کنونی، تجارت در جهان در مجموعهای از روابط تجاری نامنظم و پراکنده بین طرفهای نامطمئن انجام میشود، که این منجر به برخی ناکارآمدیها، خطاها و کلاهبرداریها میشود. این مشکلات در ارتباط با تجارت در دنیای واقعی تاکنون حل نشدهاند و قطعاً نمیتوانند بدون استفاده از فناوری بلاک چین کاملاً حل شوند.
برخی از مشکلات حلنشده در زنجیره تأمین در جهان واقعی عبارتند از:
- داروهای تقلبی در صنعت داروسازی
- زنجیره تأمین غذا در چین (مورد فاجعهآمیز شیر خشکهای آلوده)
- کیفهای لویی ویتون و دیگر پوشاک مد بدلی در آسیا
- قطعات خودروی غیر اصل در آمریکای شمالی
- بازار خاکستری یا تجهیزات الکترونیک جعلی از جمله ابزارهای پزشکی (طبق تخمین سازمان بهداشت جهانی (WHO) هشت درصد آنها جعلی هستند)
- تجهیزات آیتی شرکتی – یک تولیدکننده عمده تجهیزات شبکه شرکتی برآورد میکند که ده درصد محصولات در زنجیره تأمین چند میلیارد دلاریاش بازار خاکستری هستند.
ناگفته پیدا است که مشکلات زنجیره تأمین جهانی چشمگیر و در برخی مواقع برای جان افراد خطرآفرین هستند. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، همه ساله دهها هزار نفر در اثر مصرف داروهای تقلبی جانشان را از دست میدهند. یافتن راهحلی برای این مشکلات دشوار است، زیرا اکوسیستمهای تجاری غیریکنواخت، پراکنده، فقط تا حدودی خودکار و فاقد یک مرجع مطمئن مرکزی با حوزه استحفاظی، منابع و اعتبار لازم برای ردیابی منشأ و بررسی اصالت هستند.
به جز صنعت بانکداری، که سیستمی (سوئیفت) در آن وجود دارد که کارکردی صحیح و مطمئن دارد، در نمونههای زنجیره تأمین، هیچ سیستم فعال اثبات شدهای وجود ندارد و هیچ نظمی به چشم نمیخورد. بنابراین، اختلال در روند کار گزینه مناسبی نیست، چون به معنی حذف واسطهها یا از هم پاشیدن یک سیستم موجود است.
در اینجا به یک “ضد-اختلال” نیاز داریم و این همان از بین بردن بینظمی با استفاده از فناوری بلاک چین به عنوان یک نیروی متحد کننده است: یعنی متحد کردن جریانهای پراکنده پرداخت، کالاهای فیزیکی و اطلاعات. این آسان نخواهد بود و ساخت راهحلهای کامل سالها زمان میبرد. در عمل، یک راهحل، ساخت یک سیستم ERP برای اکوسیستم تجاری است و این دشوارتر و زمانبرتر از ساخت سیستم ERP برای یک شرکت است.
همچنین، همانطور که گفتیم، این فناوری هنوز دامنه عملیاتی، انعطافپذیری، عملکرد و بازدهی بالایی ندارد و به بلوغ نرسیده است. پس از بالغ شدن این فناوری، مشکلات زنجیره تأمین آنقدر جدی و واقعی هستند که بلاک چین نقش مهمی را در راهحلهای آیندهشان ایفا کند.
برخی شرکتها فعال در این حوزه عبارتند از: اسکوچین (Skuchain)، پراونانس (Provenance)، بلاکفریت (Blockfreight)، بلاکوریفای (Blockverify)، کاراواجیو (Caravaggio)، کارگو چین (Cargo Chain)، چین آف تینگز (Chain of Things)، کانسنتیو (Consentio)، اورلجر (Everledger)، فیلامنت (Filament)، فلوئنت (Fluent)، کیوگ (Kioog)، کاوولا اینوویشن (Kouvola Innovation)، موجیکس (Mojix)، مودوم (Modum)، سینکرون (Synechron)، تالیاستکیکس (Tallysticks)، ترادل (Tradle)، ویو (Wave)، زیرادو (Zerado).
پیشبینی ۵: بلاک چین برای همیشه
تا سال ۲۰۳۰، پیشرفتهای چشمگیری در کیفیت زندگی مردم جهان به خاطر پیشرفت فناوری بلاک چین اتفاق خواهد افتاد.
میتوان گفت فقر و اختلاف طبقاتی جدیترین مشکلات بشر هستند. بیش از ۱۰ درصد جمعیت جهان، یعنی بیش از ۷۵۰ میلیون نفر، با هزینهای کمتر از دو دلار در روز زندگی میگذرانند. بیش از دو میلیارد نفر بدون حساب بانکی و بدون دسترسی به خدمات مالی هستند. گرچه کیفیت زندگی در کل بهتر میشود، تولید ناخالص داخلی جهان در حال افزایش است، ولی تنها اتفاقی که میافتد این است که پولدارها پولدارتر و فقیرها فقیرتر میشوند.
فناوری بلاک چین میتواند این خلأ را کاهش دهد. چگونه؟ با کمک به جامعیت مالی، کاهش فساد و عرضه دسترسی نامتمرکز به داراییهای ارزشآفرین. در ادامه به سه نمونه اشاره میشود.
جامعیت مالی، بارزترین منفعت ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین است. چنانچه همین حالا به عینه دیده میشود، قیمت بیت کوین و بلاک چین جمعیت محروم از خدمات بانکی را بانکدار کرده و منفعتی را به آنها میرسانند. دیگر نیازی نیست به یک نهاد متمرکز مانند دولت یا بانک تکیه کنیم تا اجازه افتتاح یک حساب بانکی را به ما بدهند. میتوان با در اختیار داشتن یک تلفن هوشمند در یک بازار آزاد (با دسترسی به مبادلات رمزی) خرید و فروش کرد. تعدادی از بازرگانان سرتاسر جهان همین حالا ارزهای دیجیتال را قبول میکنند. تا سال ۲۰۳۰، ارز دیجیتال یک دارایی واقعی شبیه به دلار آمریکا با پذیرش گسترده خواهد بود.
ثانیاً، فناوری بلاک چین با خلق شفافیت در اسناد رسمی فساد را کاهش میدهد. اگر شما یک روستایی در آمریکای لاتین یا صاحبخانهای در روسیه باشید، یک مسئول فاسد نمیتواند با دستکاری در اسناد ملکتان را از دستتان دربیاورد. تمام داراییها، از جمله زمین، در یک دفتر کل توزیعی شفاف، بدون مداخله و در دسترس عموم ثبت و ضبط خواهد شد.
حل این مسئله به تنهایی تبعات مالی بزرگی برای اقتصاد جهان دارد. بنا بر گفته یک اقتصاددان برجسته، هرناندو دیسوتو (Hernando DeSoto)، سرمایه مرده، یا به بیان دیگر، ملک یا دارایی که در اختیار افراد قرار داشته اما قانوناً پذیرفته نمیشود، حدود ۲۰ تریلیون دلار تخمین زده میشود. تردید درباره تملک دارایی، قیمت دارایی و پتانسیل ردیابی پذیری را کاهش میدهد. بنابراین، با ایجاد یک سیستم ردیابی ملک و دارایی شفاف و بدون دخل و تصرف، فناوری بلاک چین میتواند ثروت جهانی را افزایش دهد.
در نهایت، فناوری بلاک چین یک توکنسازی عمده از داراییهای ارزشآفرین که حالا منحصراً در اختیار ثروتمندان است را ممکن میکند. به خرید پلازا هتل در نیویورک یا یک وسیله استخراج طلای گرانقیمت با یک جریان درآمدی مستمر و یکنواخت در طول چندین سال فکر کنید. امروزه، برای خرید یک چنین دارایی، شخص باید مبالغ هنگفتی را از بانک وام بگیرد و در زمان خرید یک ریسک اولیه را به جان بخرد. بلاک چین شرایطی را فراهم میکند که داراییهای کلان به شکل توکن دربیایند و این یعنی حتی اگر کشاورزی در یکی از روستاهای آفریقا باشید، میتوانید کسری از یک دارایی درآمدزا مانند یک معدن طلا را مال خود کنید.