در این مطلب ارزش گذاری بر ارز دیجیتال و همزیستی آن با دیگر منابع در جامعه شرح داده شده است. همچنین به معرفی مدل Backfeed پرداخته خواهد شد.
به اشتراکگذاری عنصر دیرپایی است که در روابط انسانها معانی متغیری دارد. بااینحال، اصطلاح «به اشتراکگذاری» در مقالات مربوط به اقتصاد نادر است. انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) ظرفیتهای جدیدی را برای به اشتراکگذاری فراهم کرده است. برای اولین بار افرادی که وابستگی ضعیفی به هم دارند میتوانند در یک پروژه خاص خودسازماندهی شوند و ظرفیت خود را بهصورت داوطلبانه به اشتراک گذارند. از همین رو ICT زمینه ساز ظهور «اقتصاد اشتراکی» در مدلهای کسبوکار شده که در آنها به افراد دسترسی استفادهی موقتی از کالاها یا خدمات را با بهرهگیری از پلتفرمهای مشارکتی اماکن پذیر نموده است. با وجود اتفاقات نامبارکی در خصوص حریم خصوصی و سوء استفاده از دادهها چالشهای قانونی و نظارتی و … این همچنان فرصتی برای ایجاد اشتغال است. اما نکته مهم این است: برای آنکه یک فرد بتواند درکسب و کاری سرمایه گذاری کند نیازمند آن است که ارزش مبادله ونحوه محاسبه آن شفاف و تحت نظارت باشد.
طبق نظر عام اقتصادانان ارزش کالا و خدمات شدیداً با عرضه و تقاضا مرتبط است و این موضوع چالش مهمی در نظام قیمت بازار اقتصاد اشتراکی است. لذا ما به دنبال پاسخ یک سؤال اساسی هستیم: چگونه میتوان ارزش ایجاد شده از طریق سیستم اشتراک اجتماعی را ارزیابی و توزیع کرد؟ موضوعی که در نحوه قیمتگذاری ارزهای دیجیتال هم اکنون بحث برانگیز شده است. حال ما در این پدیده سه فاز پیش روی داریم:
(الف) نحوه ادراکات ارزش در اقتصاد؛
(ب) زمینه فنی-اقتصادی اقتصاد اشتراکی؛
(ج) گذار به یک نظام ارزش جدید
با توسعه دانش و فناوری اطلاعات، اقتصاد جدیدی شکل گرفت با نام «اقتصاد اطلاعاتی» و یا «اقتصادپساصنعتی» که در آن شیوه جدید سازماندهی منابع مولد شکل گرفت. این سیستم به فرم جدیدی از ساختار اجتماعی منجر شده که در آن «تولید، پردازش و انتقال اطلاعات به منابع بنیادی بهرهوری و قدرت تبدیل میشوند» ازهمین رو بواسطه ICT اقتصاد اشتراکی از دل جامعه اطلاعاتی پدید آمد و ساختار اجتماعی جدیدی ایجاد شد. به همین دلیل است که شرایط مبتنی بر ICT فعالیت اشتراک اجتماعی را قادر به کسب اهمیت اقتصادی و حتی دسترسی به آنرا تبدیل به مزیت اقتصادی کردهاند. در این میان مشکلات و محدودیت هایی رخ داد که شامل «منشا فنی-اقتصادی و راهکار اجتماعی-نهادی» میشود.
اولین مورد نیازمند تعریف «تحول کار و ماهیت کار» است. دراین مدل کسب و کار ( اقتصاد اطلاعاتی) ثروت آفرینی به فرآیندهای مولد اجتماعی بستگی دارد. ارزش بهطور فزاینده در فرایندهای مشارکتی بهوسیله «انبوهی» از بازیگران مختلف ایجاد میشود و در نتیجه حساسیت کار به کنترل و اندازهگیری کمتر میشود. کار غیرمادی کیفیتر و حتی پیچیدهتر است و داراییهای ناملموس در ارزیابی ارزش اهمیت مییابند. این حالت غیرقابل سنجش بودن ارزش، چالش برای مدیریت کسب و کار و به تبع آن حسابداری سنتی ایجاد میکند که منجر به کاهش عقلانیت در نظام قیمت گذاری شده.
معمای دوم وابستگی شدید این اقتصاد با «ماهیت اطلاعات به عنوان محصول اجتماعی» است. در گذشته ارزش کالاها بهطور سنتی با کمیابی مرتبط بوده است، درحالیکه تولید اطلاعات با منطق فراوانی مرتبط است. این منجر به یک پاردوکس در ارزشگذاری میشود. بدین صورت که اطلاعات تولید شده به عنوان کالا طبقهبندی نمیشوند، بلکه به عنوان مشترکات جهانی طبقهبندی میشوند. این مشترکسازی با اَشکال جدید حاکمیت و تدارک کالاها و خدمات نیز مرتبط است که با مدل های حاکمیت سنتی در تضاد است بارزترین آن ارز دیجیتالی است که متعلق به کشوری نیست بلکه انبوهی از مردم درآن سهیم هستند.
مورد سوم در اقتصاد اطلاعاتی مطرح است «اشتراک سازی های رایگان و نرم افزارهای منبع باز به عنوان شیوه تولید جدید» است؛ مانند ویکیپدیا که با شیوه تولید قدیم کاملا درتضاد است. اما با خریدهای شرکت های غول به سمت دراختیار گرفتن این پلتفورم ها همچنان تا حد زیادی با شیوه سرمایهداری تولید سنتی مرتبط هستند. بعنوان مثال، اتفاق اخیر شرکت فیس بوک و فروش اطلاعات که در آن «فعالیت کاربران فیس بوک، کار ملموسی میباشد که «محتوای اطلاعاتی» را «تولید» میکند که نمایانگر ارزش مصرفی است. سپس این محتوا به کالا تبدیل میشود و با تبلیغکنندگان و حتی جریانهای سیاسی به «فروش» میرسد، و کنترل این فرایند در دست صاحبان این زیرساخت است و مجدد همان کاربران که تولید کننده و خود مخاطبان تبلیغات هستند، «مصرف کننده» کالاخواهند بود.
با این تفاسیر به بررسی گذار به نظام ارزش جدید از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی میپردازد. چارچوب پیشنهادی در سه لایه ساختاربندی شد:
(الف) تولید ارزش؛
(ب) ثبت ارزش؛
(ج) تحقق ارزش
بر اساس این چارچوب؛ نظام ارزش جدیدی را از طریق بررسی یک مطالعه موردی میآزماییم. مدل اقتصادی مفهومیِ همکاری نامتمرکز مبتنی بر بلاک چین
ما یک مورد نمونه از اکوسیستم نوظهور بلاک چین انتخاب کردهایم. این فناوری تازه تاسیس از اقتصاد و علوم مالی تا قانون را درگیر نموده است و عمدتاً به عنوان موردی از ICT که بخش مالی و پولی را متحول ساخته یاد میشود که یک تحول در نهادها، سازمانها و حاکمیت را رهبری میکند. این فن آوری دیجیتال فرمی از «حاکمیت اجتماعی توزیعی» را تقویت میکند و محیطی برای ارزشگذاری ارائه میکند که نیازمند بررسی های دقیق ارزش واقعی موجود در این فضا است. مورد انتخابشده برای نحوه ارزش گذاری پروژهای به نام «Backfeed» است.
بَکفید (Backfeed) یک سیستمعامل اجتماعی برای سازمانهای غیرمتمرکز است بطوری که بر اساس فناوری بلاک چین برای توسعه یک مدل حاکمیتی توزیعی جهت ایجاد و توزیع ارزش نامتمرکز تهیه شده است. این پروتکل اجتماعی کمک میکند تا اعضای مشارکت کننده در مورد ارزیابی سهم، به میزان ارزش تولید شده و توزیع پاداشها به یک اجماع برسند. این زیرساخت بلاک چین با انجام : الف) ابتدا با ثبت ارزیابیها بهطور دائمی باعث ایجاد شفافیت و امنیت آنها در برابر دستکاری میشود. ب) تمرکز بر شیوه تولید باعث میشود تا ارزش دادوستد و نحوه تفسیر آنها در محیط اجتماعی-نهادی به درستی صورت پذیرد که در نهایت از شکلگیری یک اقتصاد پایدار پشتیبانی میکند.
پروتکل Backfeed با جامعه OuiShare، (شبکهای از محققان، فعالان و کارآفرینانی از اقتصاد اشتراکی است) در جشنواره OuiShare در پاریس در سال ۲۰۱۵ آزمایش شده است. این آزمایش با یک جلسه اولیه در اکتبر ۲۰۱۵ شروع شد به مدت شش ماه قبل از شروع جشنواره ادامه داشت.
اکو سیستم Backfeed سه لایهی درهمتنیده را برای تشریح ارزش یکپارچه در بستر بلاک چین را تشریح میکند. لایه اول، تولید ارزش بوسیله ارتباط اشتراکگذاری ارزشهای مصرفی با جامعه مشارکتکنندهها که در هسته آن قرار دارند. لایه دوم، استفاده از فناوری بلاک چین بعنوان رسانهای برای ثبت ارزش و سوم، یک مدل اقتصادی مبتنی بر توکن، که بهطور آزمایشی این سیستم ارزش جدید را یکپارچه میکند، و لایه نهایی را برای تحقق ارزش ارائه میکند. توکن هایی که از طریق فرایندهای مشارکتی صادر شدهاند بیانگر کسر منصفانهای از ارزش ایجاد شده و پاداش مشارکت کنندگان هستند، که بهطور همزمان ارزش ادراکی محصولات و خدمات تولید شده را بازتاب میدهند.
پروتکل Backfeed اکوسیستمی متشکل از انواع سیستمهای ارزش است که شبکه توزیع در اقتصاد اشتراکی را تغذیه میکنند. در این اکوسیستم، بهای بیشینه سازی ارزش به سمت منفعت عمومی جامعه جابجا میشود و همه از ازرش افزده ایجاد شده منتفع میشوند.
برای فهم بهتر این پروتکل میتوانیم اکوسیستمی را تصور کنیم که از چندین «مشارکت کننده DC» تشکیلشده است، و از تعامل بین آنها، انبوهی از ارزش ظاهر میشوند. DC هایی که بهصورت دوبهدو باهم تعامل دارند و عناصر تشکیلدهندهی این اکوسیستم هستند که بر اساس میزان نیازشان به محصولات یا خدمات یکدیگر، از هم حمایت میکنند.
بهعنوانمثال، یک کشاورزی ارگانیک (DC1) و یک (FabLab (DC2 را درنظر میگیریم. در یک زمان خاص، ممکن است که DC1 به خدمات DC2 برای ساخت ابزارهای خاص کشاورزی نیاز داشته باشد. برای این منظور، DC1 باید تعدادی از توکن های DC2 را برای کسب دسترسی به خدماتشان تهیه کند. لذا، DC1 مجبور خواهد بود: الف) یا در عملیاتهای DC2 برای کسب توکن بهعنوان پاداش مشارکت کند، ب) یا در خرید توکن های DC2 سرمایهگذاری کند، در نتیجه بهطور غیرمستقیم ارزش بازار این توکن ها را افزایش میدهد. بهطور مشابه، اگر یک کسبوکار متعارف (نه از نوع DC) به خدمات FabLab نیاز داشته باشد با همین انتخابها روبرو خواهند بود. و یا شهروندان برای استفاده از محصولات ارگانیک، یا از طریق مشارکت در تولیدشان و یا از طریق خرید توکن ها، برخوردار میشوند. بنابراین، اکوسیستم DC از بخش دیگر جامعه جدا افتاده نخواهد بود و DC ها نیز میتوانند با بازار و بخش عمومی ارتباط برقرار کنندو خود را گسترش داده و پایدار کنند.
در رابطه با سه لایه ارزشی که قبلاً شرح داده شدند، DC هسته ایجاد ارزش را در ارتباط با لایه اول (ایجاد ارزش) بازنمایی میکند. Backfeed تحولات را با تشویق کردن مردم به انجام مشارکتهای معنادار در یک هدف مشترک توجیه میکند. مشارکتکنندگان بدون هیچگونه نقش یا وظیفه از پیش تعریفشده مشارکت میکنند و بدون کسب مجوز، انرژی سازنده یا سایر منابع خود را با جامعه به اشتراک میگذارند.
در لایه دوم (ثبت ارزش) Backfeed یکی از امیدوارکنندهترین کارکردهای بلاک چین را مستقر میکند: پیشینهی غیرمتمرکزی از ارزش، با توانایی پوشش دادن مشارکتهایی که به لحاظ کیفی متفاوت هستند. پروتکل PoV مکانیسمی را برای اجماع نامتمرکز ارائه میدهد که ارزش هر مشارکت را تعیین میکند. بهطور همزمان، سیستم اعتباردهی، شایستگی را در داخل جامعه ارتقا میدهد، که با سطح مشارکت در هدف مشترک آن جامعه و هماهنگی با ارزشهای آن جامعه مرتبط است. بنابراین، ادراکی از ارزش را سازماندهی میکند که با همکاری معنادار مرتبط است.
در نهایت، در خصوص لایه سوم (مدل اقتصادی توکن)، مدلی برای نوع جدیدی از اقتصاد پیشبینیشده است که در آن ارزش منعکس کننده ظرفیت افراد برای مشارکت در به اشتراکگذاری، از نظر مشارکت در فرایندهای مشارکتی و بهرهگیری از آنهاست. این امر از طریق کارکرد توکن ها، که با مشارکت فعال و تمایل واقعی به عملیاتهای DC مرتبط است، قابل دستیابی است. ارزش توکن ها زمانی برای مردم واقعی میشود که به آنها اجازه داده شود که از محصولات و خدمات تولید شده موجود در اکوسیستم DC ها بهرهمند شوند. بهاینترتیب، توکن های یک DC، مقادیر معینی از ارزش هستند که نهتنها سودمندیِ ادراکیِ محصولات یا خدمات مربوطه را بازنمایی میکنند، بلکه بهطور عامتر، سود را نیز برای اکوسیستم گستردهتر بازنمایی میکنند.
رابطهی متقابل Backfeed با این سه لایه ارزش، بهصورت گرافیکی در شکل ۱ در زیر نشان داده شده است.
نوآوری بیت کوین سیستم مالی جهانی را با به نمایش گذاشتن ارز دیجیتال نامتمرکز و سیستم پرداختی که توسط هیچ دولت یا نهاد مالیای کنترل نمیشود، دگرگون کرد. با اینحال، سیستم ارزشی آن تفاوت زیادی با سیستم قیمت متعارف ندارد. و بعضا هم این سیستم ارزشگذاری مشکوک است و نامشخص و لذا فاقد چابکی برای واکنش مؤثر به تحولاتِ «به اشتراکگذاری» است. در مقابل، پروتکل فناوری Backfeed با تعمیم فرایند ماینینگ، انواع بسیار گستردهتری از مشارکتها را در بر میگیرد یعنی هر چیزی که تصور میشود برای جامعه ارزش به ارمغان میآورد را شامل میگردد. پروتکل این فناوری تمرکز را از الگوریتمها به روابط انسانی منتقل میکند، و به مشارکت فعالانه و مشارکتهای معنادار، همسو با ارزشهای جامعه، پاداش میدهد.
نکته مهمتر اینکه، فرماندهی و کنترل سلسله مراتبی اهمیت کمتری دارد، افراد از منابع مشترک شده، بر اساس شایستگی و ارزش ادراکیشان، بهرهمند میشوند. علاوه بر این، آنها میتوانند از طریق تبادل توکن ها از معاملات با جوامع دیگر پشتیبانی کنند و در آنها مشارکت کنند، و همچنین در کنار نهادهای دولتی و جوامعِ بازار-محور سنتی همزیستی کنند و باقی بمانند.
البته استفاده از Backfeed، و یا هر سیستم ارزیابی مشابهی، چالشهای خاصی را برای روابط داخلی در جوامع مولد ایجاد میکند، که با اعتماد، عمل متقابل، و انگیزههای ذاتی مرتبط هستند. علاوه بر این، این فناوری هنوز هم در مراحل بسیار ابتداییاش قرار دارد و به دادههای تجربی بیشتری برای پشتیبانی از کاربردش در زندگی واقعی نیاز است و خیلی زود است که نحوه عملکرد این فناوری را که هنوز هم به یک طراحی غالب نرسیده است در مقیاس بزرگ پیشبینی کنیم. درهرصورت، صرفنظر از توسعه فناوری بلاک چین و موفقیت نهایی Backfeed ، مدل مفهومیاش بهظاهر سناریوی جالبی را برای اقتصاد اشتراکی و نقشی که میتواند در جوامع ایفا کند ارائه میکند.