اندیکاتور بافت (Buffett Indicator) یا به اختصار BI، ابزاری برای ارزیابی وضعیت کلی بازار بورس است. این شاخص نشان میدهد که آیا ارزش کل بازار سهام یک کشور نسبت به اندازه واقعی اقتصاد آن، منطقی، بیش از حد گران، یا ارزان است؟ ایده اصلی این است که در بلندمدت، ارزش سهام باید همجهت با رشد اقتصادی پیش برود.
در ادامه این مقاله، به بررسی دقیق اندیکاتور بافت میپردازیم؛ از فرمول و نحوه محاسبه آن گرفته تا نحوه خواندن اعداد مختلف این اندیکاتور و یک مثال واقعی از BI. در ادامه هم با چالشهای آن و ارتباطش با ارز دیجیتال بیشتر آشنا خواهیم شد.
فهرست مقاله
Toggleاندیکاتور بافت چیست؟
اندیکاتور بافت (Buffett Indicator) که به آن نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی (GDP) نیز میگویند، نوعی معیار ارزشگذاری است و برای سنجش این موضوع به کار میرود که آیا بازار سهام در مجموع، در یک زمان مشخص ارزان است یا گران.
ایده اصلی این شاخص بر این اساس استوار است که ارزش قیمت سهام شرکتها، در بلندمدت همگام با رشد یا افت تولید اقتصادی کشور حرکت میکند. شاخص بافت بیشتر بهعنوان یک مدل بلندمدت استفاده میشود، چون بازار سهام میتواند برای دورههای طولانی از ارزشگذاری منطقی فاصله بگیرد؛ دقیقاً مانند بورس ایران که قیمتهایش رشد زیادی نکرده است.
علت نامگذاری شاخص BI

نام شاخص BI از وارن بافت، سرمایهگذار سرشناس، بنیانگذار و مدیرعامل سابق شرکت برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway) گرفته شده است؛ کسی که به خرید و نگهداری سرمایهگذاریها برای چندین دهه شهرت دارد.
در مقطعی شایعه شد که وارن بافت این اندیکاتور را «بهترین معیار برای سنجش وضعیت ارزشگذاریها در هر لحظه» معرفی کرده است. بااینحال، نمیتوان با اطمینان گفت که او واقعاً چنین سخنی را بیان کرده باشد. اما در ۱۵ سال اخیر، مجموعهای از عوامل متغیر، مثل نرخهای بهره پایین، حمایتهای بیسابقه دولتها در دوران همهگیری کرونا و تغییرات سریع نرخ بهره، باعث شدند ارزشگذاری بازار سهام روندی پرنوسان پیدا کند.
فرمول و نحوه محاسبه اندیکاتور بافت
شاخص بافت، «نسبت کل ارزش بازار سهام به تولید ناخالص داخلی» را اندازه میگیرد. فرمول محاسبه این اندیکاتور بهصورت زیر است:
در این فرمول:
- Total Stock Market Capitalization که به آن Total Stock Market Value نیز میگویند، ارزش یا سرمایه کل بازار سهام را اندازه میگیرد.
- Gross Domestic Product یا GDP، تولید ناخالص داخلی کشور است.
برای مثال، اگر مجموع ارزش همه داراییهای موجود در بازار سهام آمریکا برابر با ۴۰ تریلیون دلار باشد و ارزش کل کالاها و خدمات تولیدشده در این کشور ۲۰ تریلیون دلار، در این صورت، ارزش بازار سهام آمریکا، دو برابر تولید ناخالص داخلی آن خواهد بود؛ یعنی شاخص بافت، عدد ۲۰۰ درصد را نشان میدهد.
ارزش کل بازار
ارزش کل بازار یا مارکت کپ (Market Cap) که در بازار ارز دیجیتال نیز کاربرد دارد، سرمایه موجود در یک بازار مشخص را اندازه میگیرد.
رایجترین معیار برای اندازهگیری ارزش کل بازار سهام آمریکا یا همان Total Stock Market Capitalization در فرمول اندیکاتور بافت، شاخص ویلشایر ۵۰۰۰ (Wilshire 5000) است. این داده بهطور مستقیم از سوی شرکت ویلشایر در دسترس است؛ با آمار ماهانه از سال ۱۹۷۱ و آمار روزانه از سال ۱۹۸۰.
این شاخص بهگونهای طراحی شده که هر یک واحد افزایش در آن، برابر با یک میلیارد دلار رشد در ارزش بازار آمریکا باشد. البته طبق گزارش ویلشایر، این نسبت امروزه کمی تغییر کرده و تا سال ۲۰۲۰، هر یک واحد افزایش در این شاخص، برابر با ۱.۰۵ میلیارد دلار افزایش ارزش بازار بوده است.
برای دورههای قبل از سال ۱۹۷۰، بهترین منبع داده برای سنجش ارزش کل بازار، گزارش Z.1 فدرال رزرو است که ارزش کل بازار سهام را از سال ۱۹۴۵ بهصورت فصلی برآورد کرده است. با ترکیب این دادهها، برآورد فعلی ارزش کل بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۲۵، حدود ۶۴ تریلیون دلار است.
تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی یا GDP که در شاخص بافت آمده، نشاندهنده کل تولید سالانه اقتصاد آمریکا است. این شاخص هر سه ماه یکبار توسط اداره تحلیل اقتصادی دولت آمریکا منتشر میشود. GDP یک آمار گذشتهنگر است؛ یعنی نشان میدهد در دوره گذشته چه اتفاقی افتاده، نه اینکه بگوید چه چیزی در آینده رخ خواهد داد.
ازآنجاکه انتشار این داده چند ماه بعد از پایان هر فصل انجام میشود، وقتی آمار GDP اعلام میشود، در واقع مربوط به گذشته است. فدرال رزرو آتلانتا، ابزاری به نام GDPNow را طراحی کرده که رشد GDP فصل جاری را برآورد میکند. طبق این مدل، GDP سالانه آمریکا درحالحاضر در سال ۲۰۲۵، حدود ۳۰.۱۵ تریلیون دلار برآورد شده است.
نسبت ارزش کل به تولید ناخالص داخلی
ارزش بازار سهام در واقع نشاندهنده ارزش فعلی انتظارات از فعالیت اقتصادی آینده است، درحالیکه GDP فعالیت واقعی و گذشته اقتصاد را نشان میدهد.
بنابراین، نسبت این دو مقدار، معیاری برای سنجش بازدهی موردانتظار در مقایسه با عملکرد واقعی است؛ کمی شبیه به نسبت P/E در سهام یک شرکت. بهطور منطقی، این نسبت باید در طول زمان نسبتاً ثابت بماند و فقط با ورود فناوریهای جدید و افزایش بهرهوری نیروی کار و سرمایه، بهتدریج رشد کند.
چطور شاخص بافت را بخوانیم؟
نمودار شاخص بافت کمک میکند ارزشگذاری بازار سهام را در مقایسه با رشد اقتصادی بهتر ببینیم و درک کنیم. معمولاً هر سطح از این شاخص معنی خاص خود را دارد:
شاخص بافت | ارزشگذاری فعلی سهام |
کمتر از ۸۵٪ | بهشدت کمتر از ارزش واقعی |
بین ۸۵٪ و ۱۰۹٪ | کمی کمتر از ارزش واقعی |
بین ۱۰۹٪ و ۱۳۴٪ | در محدوده ارزش واقعی |
بین ۱۳۴٪ و ۱۵۸٪ | کمی بالاتر از ارزش واقعی |
بیشتر از ۱۵۸٪ | بهشدت بالاتر از ارزش واقعی |
حال اگر:
- اقتصاد در حال رشد باشد، معمولاً قیمت سهام شرکتهای فعال در آن اقتصاد نیز بالاتر میرود. اما اگر به هر دلیلی کسبوکارهای اصلی رشد نکنند، حتی با وجود بزرگتر شدن اقتصاد، در آن مقطع، بازار سهام نسبتاً ارزان تلقی میشود.
- طی دوران رکود تورمی یا کاهش سطح عمومی قیمتها، تولید ناخالص داخلی معمولاً بهشدت افت میکند. در نتیجه، ارزش بازار نیز همزمان با GDP کاهش مییابد. در چنین شرایطی، تشخیص این که سهام ارزان و مناسب برای خرید هستند یا خیر، دشوار میشود. یک تحلیلگر زمانی میتواند ارزان بودن کلی بازار را تأیید کند که شاخص بافت به سطوح تاریخی پایین خود رسیده باشد.
- به محض اینکه سرمایهگذاران قیمت سهام را بالاتر ببرند، ارزش کل بازار سهام معمولاً سریعتر از تولید ناخالص داخلی افزایش پیدا میکند و در نتیجه، شاخص بافت رشد میکند تا جایی که بازار به سطح نسبتاً گران برسد.
یک مثال از نحوه کار اندیکاتور بافت
تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴ (۱۱ دی ۱۴۰۳)، ارزش کل شاخص بازار سهام آمریکا حدود ۶۲.۷ تریلیون دلار بوده، درحالیکه GDP سالانه تقریباً ۳۰.۳ تریلیون دلار برآورد شده است.
با این اعداد، مقدار شاخص بافت برابر با ۲۰۷ درصد بهدست میآید که حدود ۶۷ درصد (یا تقریباً ۲.۲ انحراف معیار)، بالاتر از خط روند تاریخی است. این موضوع نشان میدهد که بازار سهام آمریکا نسبت به GDP بهشدت گران ارزیابی شده است.

محدودیتهای اندیکاتور بافت چیست؟
استفاده از شاخص بافت در معاملات محدودیتهایی را ایجاد میکند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
تأثیر نرخ بهره بر شاخص بافت
خود وارن بافت نرخ بهره را به نیروی گرانش نامرئی تشبیه کرده است. تغییر نرخ بهره روی ارزش تمام داراییهای مالی تأثیر میگذارد. وقتی نرخها بالا باشند، سرمایهگذاران بیشتر به اوراق قرضه با بازده بالا علاقه دارند و در نتیجه، سهام جذابیت کمتری پیدا میکند.
بعد از بحران کووید-۱۹، وقتی فدرال رزرو نرخ بهره را به صفر رساند، سرمایهگذاران بدون وقفه به سمت سهام رفتند. همه میدانستند که بر اساس اندیکاتور بافت، قیمتها در بازار بیشارزشگذاری شده است. اما سؤال اصلی این بود که نرخ بهره برای چه مدت پایین خواهد ماند. پیشبینی دقیق این موضوع در سال ۲۰۲۱ تقریباً غیرممکن بود.
تأثیر فروشهای بینالمللی بر شاخص بافت
یکی از محدودیتهای این اندیکاتور، این است که صورت کسر (ارزش بازار)، فروشهای بینالمللی شرکتها را نیز شامل میشود، اما GDP چنین چیزی را شامل نمیشود. با جهانیشدن شرکتها، بخش زیادی از درآمد آنها نیز از فروش خارجی حاصل میشود. برای مثال، در چند سال گذشته، تنها ۴۰٪ درآمد اپل از آمریکا بود.
این موضوع میتواند باعث افزایش شاخص بافت شود، درحالیکه لزوماً به معنای گران بودن بازار نیست، بلکه فقط نشان میدهد که شرکتهای آمریکایی بیشتر جهانی شدهاند.
آیا اندیکاتور بافت دقیق است؟

اینکه آیا اندیکاتور بافت دقیق است یا خیر، یک پاسخ قطعی ندارد و به شرایط بازار وابسته است. این اندیکاتور صرفاً یک ابزار است که میتواند در کنار سایر عوامل، دیدگاه مناسبی به سرمایهگذاران بدهد. هرچند که در گذشته، اوجگیری این اندیکاتور با حبابهای اقتصادی همراه بوده، اما نمیتوان آن را یک پیشبینیکننده بینقص در نظر گرفت.
در سال ۲۰۰۰ یعنی زمانی که سود اوراق قرضه دولتی ۱۰ ساله آمریکا حدود ۶.۵٪ بود، افزایش شاخص بافت نشانهای از بالا رفتن ارزش سهام نسبت به اوراق امن تلقی شد و حباب بازار سهام را هشدار داد. در نهایت، بازار به یک اصلاح اساسی رسید که این اصلاح تا سال ۲۰۰۹ ادامه داشت و همین امر، دقت این ابزار را در آن زمان نشان داد.
در سال ۲۰۲۱، شاخص بافت دوباره به اوج رسید، اما این بار سود اوراق قرضه دولتی تنها ۱.۵٪ بود. برخی کارشناسان معتقدند نرخ بهره بسیار پایین و سیاستهای حمایتی فدرال رزرو، باعث شد که سرمایهگذاران به بازار سهام سرازیر شوند و ارزشگذاریها بهشکلی غیرطبیعی بالا برود. در چنین شرایطی، تحلیل این شاخص پیچیدهتر میشود.
بهطورکلی، دقت اندیکاتور بافت به عوامل کلان اقتصادی مانند نرخ بهره وابسته است. همانطور که در سال ۲۰۲۳ و با افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، کارشناسان انتظار کاهش ارزش سهام را داشتند، این شاخص نیز تغییر میکند. بنابراین، اندیکاتور بافت برای تحلیل بلندمدت مفید است، اما برای ارزیابی دقیق، باید آن را در کنار سایر پارامترها و نه به صورت مجزا بررسی کرد.
کاربرد شاخص بافت در بازار ارز دیجیتال چیست؟
شاخص بافت که ارزش کل بازار سهام یک کشور را با تولید ناخالص داخلی همان کشور مقایسه میکند، برای سنجش بازار ارزهای دیجیتال چندان کارآمد نیست. البته از نظر تئوری و روی کاغذ هیچ مشکلی برای استفاده از آن در بازارهای مختلف وجود ندارد، اما اندیکاتور BI در ارزهای دیجیتال کارایی خاصی نخواهد داشت. این موضوع دلایل مختلفی دارد:
کوچک بودن بازار کریپتو
اول اینکه بازار ارزهای دیجیتال خیلی کوچکتر از بازار سهام جهانی است. بنابراین، اگر نسبت ارزش کل بازار کریپتو به GDP یک کشور محاسبه شود، احتمالاً عدد بسیار کوچکی بهدست میآید که در مقایسه با نسبت بازار سهام آن کشور قابل استناد نیست و میتواند گمراهکننده باشد.
جهانی بودن بازار ارز دیجیتال
دوم اینکه تکیه بر GDP یک کشور، معیار درستی برای سنجش ارزش ارزهای دیجیتال نیست؛ چون این داراییها جهانی هستند و به یک کشور خاص محدود نمیشوند. پس بهتر است از شاخصهای جهانی مثل GDP جهانی یا ارزش کل داراییهای مالی دنیا استفاده شود تا تصویری واقعیتر از بازار ارز دیجیتال بهدست آید.
پویایی بازار کریپتو
سوم اینکه بازار ارزهای دیجیتال یک کلاس دارایی کاملاً متفاوت و در حال تحول سریع است که قوانین و پویاییهای خاص خودش را دارد و قابل مقایسه مستقیم با بازار سنتی سهام نیست. بههمیندلیل، استفاده از معیارهای سنتی مثل اندیکاتور بافت، بهترین راه برای سنجش ارزش این بازار به حساب نمیآیند.
گزینههای جایگزین
از معیارهای دیگری میتوان برای ارزیابی بازار ارز دیجیتال استفاده کرد از جمله:
- ارزش کل بازار (Market Cap)،
- حجم معاملات
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
- شاخصهای فعالیت شبکه مثل تعداد آدرسهای فعال روزانه یا هش ریت شبکه
البته باید توجه داشت که هرکدام از این معیارها، محدودیتهای خودشان را دارند و بهتر است در کنار سایر روشهای تحلیلی مانند تحلیل فاندامنتال استفاده شوند تا دید دقیقتری نسبت به ارزش بازار ارزهای دیجیتال به دست آورید.
بیشتر بخوانید: تحلیل فاندامنتال چیست؟
سؤالات متداول
Buffett Indicator چیست؟
شاخص بافت، نسبت ارزش کل بازار سهام به تولید ناخالص داخلی را اندازه میگیرد و برای سنجش ارزش نسبی بازار سهام بهکار میرود.
آیا شاخص بافت برای ارز دیجیتال قابل استفاده است؟
از نظر تئوری بله، ولی عملا خیر. چون بازار ارز دیجیتال وابسته به یک کشور نیست که بتوان با تولید ناخالص داخلی آن کشور مقایسه و نتیجه معنادار گرفت.
عدد بالای شاخص بافت چه معنایی دارد؟
وقتی شاخص بالاست، بازار نسبت به اقتصاد بیشارزشگذاری شده و احتمال کاهش بازدهی بلندمدت بسیار بالاست.
آیا میتوان با شاخص بافت زمان مناسب خرید و فروش را پیشبینی کرد؟
این شاخص برای تصمیمگیری کوتاهمدت مناسب نیست و بیشتر دید بلندمدتی درباره ارزش بازار ارائه میدهد.
چه شاخصهایی بهجای بافت برای ارز دیجیتال مفیدند؟
معیارهایی مثل ارزش بازار، حجم معاملات، تعداد آدرسهای فعال و هش ریت شبکه، تصویری دقیقتر از بازار ارز دیجیتال ارائه میکنند.
جمعبندی
اندیکاتور بافت راه خوبی برای درک ارزش نسبی بازار سهام است و در حال حاضر نشان میدهد که بازار سهام بیش از حد ارزشگذاری شده است. با این حال، وقتی این شاخص برای بازار کریپتو بهکار گرفته میشود، عملاً بی فایده است، چون ارز دیجیتال با اندیکاتورهای سنتی بازار سهام ارتباط معناداری ندارد.
به جای استفاده مستقیم از شاخص بافت برای بازار ارز دیجیتال، بهتر است از معیارهای دیگر مانند ارزش بازار، حجم معاملات و شاخصهای فعالیت شبکه استفاده کنید. این شاخصها تصویری دقیقتر از وضعیت بازار ارائه میدهند و میتوانند به سرمایهگذاران کمک کنند تا تصمیمات آگاهانهتری در مورد خرید یا فروش ارزهای دیجیتال بگیرند.