با اینکه من خیلی تلاش کردهام تا توانستهام مهارتهای تریدینگم را به نقطهی قابل قبولی برسانم، اما دوست دارم تمام آنچه که یاد گرفتهام با دیگران به اشتراک بگذارم، چون واقعا نشر دانش را دوست دارم. من ایدههای متن باز را دوست دارم. من در یک دنیای نرمافزاری متن باز بزرگ شدهام و حالا تمام تلاشم را میکنم تا دانش را متن باز کنم.
برای اینکه کار را برای شما راحتتر کنم تصمیم گرفتم که بنشینم و بهترین منابعی که از کریپتو دارم را یک جا جمع کنم، تا به شما کمک کنم که در ترید کردن قویتر و قویتر شوید.
بیایید شروع کنیم!
بهترینِ بهترینها
یکی از مقالههای پربازدید من تا این لحظه «راهنمای یک مرد فقیر برای ماهر شدن در کسب سود از دنیای کریپتو» بوده است.
این یکی از عنوانهای مورد علاقهی خود من هم هست. این مقاله تقلیدی از یک کتاب فوقالعاده، به نام متخصص شدن در بیت کوین (Mastering Bitcoin)، نوشته استاد بینظیر بیت کوین، آندریاس آنتونوپولوس است.
فکر میکنم دلیل محبوبیت این مقاله این است که همه میخواهند که در انفجار کریپتو به نان و نوایی برسند، اما هرکسی این فرصت را ندارد که تمام روز جلوی مانیتور بنشیند. اگه خانواده دارید، یک شغل تمام وقت دارید، بچه و حیوان خانگی دارید، آنقدر وقت ندارید که مدام به صفحه مانیتور دوخته شده باشید، اگر اینطور است راهنمای مرد فقیر دقیقا چیزی است که به درد شما میخورد. آن مقاله استراتژی من برای خرید و نگه داشتن کوین برای بلندمدت است و برای زندگیهای پرمشغله بهترین انتخاب است.
مقاله آخر من، یعنی چگونه بر بازار کریپتو غلبه کنید، بیخیال شغل خود شوید و باقی عمر خود را در ساحل آفتاب بگیرید، هم دارد کمکم به یکی از محبوبترینها تبدیل میشود. این مقاله دقیقا برعکس قبلی است و روی بهره بردن از موج سواری روی نمودار سهمی، یعنی اتفاقی که در هر بازاری رخ میدهد میافتد. اگر شما هم عاشق تریدینگ، خیمه زدن روی نمودارها و اوراق سفید ICOها هستید، مدام در حال بالا و پایین کردن کانالهای دیسکورد (discord) و اسلک (slack) هستید، این مقاله چیزی است که به درد شما میخورد.
بگذارید کمی به عقبتر برگردیم، اولین مقالهای که نوشتم، «رازهای تریدینگ ارزهای دیجیتال». این مقاله هنوز هم حرفهایی برای گفتن دارد، اما اگر بخواهم صادق باشم، هنوز هم چیزهای زیادی هست که باید یاد بگیرم. من از نظر اخلاقی و روانشناسی تا حدی موفق بودهام اما هنوز بیش از حد ترید میکردم و ریسکهای احمقانهی زیادی میکردم، البته خودم نمیدانستم که این نقطه ضعفها را دارم.
در واقع، میشود با قاطعیت گفت که مهم نیست در زندگی چقدر درمورد چیزهای مختلف مهارت کسب میکنید، همیشه یک درس دیگر هم باقی مانده که باید یاد بگیرید.
یک ضرب المثل ذن در این زمینه وجود دارد که میگوید:
دانشآموزان چه میکنند؟ درختان را قطع میکنند و از چشمه آب میآورند. اساتید چه میکنند؟ درختان را قطع میکنند و از چشمه آب میآورند.
به عبارت دیگر، فقط به خاطر اینکه چیزی را یاد میگیرید به این معنی نیست که نباید دیگر آن کار را انجام دهید. باید همچنان زحمت بکشید، پشتکار داشته باشید تا هوشمندانهتر عمل کنید و سریعتر و قویتر شوید. باید تلاش کنید تا خودتان را به طور صحیح بشناسید، اشتباهاتتان را بدون تعصب ببینید و هرچه سریعتر اصلاحشان کنید.
دومین مقالهام از این سری،« ۷ اشتباه جبران ناپذیر در ترید ارزهای دیجیتال»، برای خودم خیلی آموزنده بود. به نوعی شروع موفقیتم را نشان میداد. نگاه کردن به الگوهای مختلفی که یاد گرفته بودم را متوقف کردم. متوجه شدم که خیلی از الگوها بی معنی هستند و تقریبا همه چیز مانند یک کانال است که بالا یا پایین یا به طرفین میرود.
وقتی که خودتان موفق شوید به جای دیدن الگوهایی که دیگران آموزش میدهند، الگوهای خودتان را ببینید، تمام بازار دگرگون میشود.
کتاب، کتاب، کتاب
خیلی از کتابهای در طول مسیر یادگیری کریپتو به من کمک کردند. مطمئنم به شما هم کمک خواهند کرد. اینکه در تمام زندگی عشق به آموختن داشته باشید راهی است برای بهتر شدن در چیزی که در زندگی رویش دست میگذارید.
کتابی که واقعا در زمینه تریدینگ مورد علاقهی من است، قوانین طلایی برای اینکه چطور در ۲۸ ماه ۴۶هزار دلار را به ۸/۶ میلیون دلار تبدیل کردم (Insider Buy Superstocks: The super Laws of How I turend $46K into $6.8K Million (14,972%) in 28 Months) نوشته جسی استین. این شخص میلیونها دلار در بازارهای معمولی پول درآورد، سودی که خارج از دینای کریپتو به ندرت دیده میشود. در حال حاضر این کتاب، کتاب مقدس من است و پایه و اساس هر نوع آموزش تریدینگ خوبی است. اصلا تردید نکنید و سعی کنید این کتاب را تهیه کنید. واقعا شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
راه لاکپشتی، روشهای سری که افراد عادی به تریدرهای افسانهای تبدیل میکند (Way of the Turtle, the Secret Methods that Turned Ordinary People into Legendary Traders) نوشته کرتیس فیث، یکی از لاکپشتهای اصلی، شاهکاری است برای فهمیدن روانشناسی بازار. اینکه فقط بدانیم اصولی را بدانیم که میگویند چه زمانی وارد بازار شویم و چه زمانی خارج شویم کافی نیست. یک چیز خیلی مهمتر غلبه بر احساساتتان و توانایی نگاهی عمیق به آینده با صبر و تحمل زیاد است.
برای اینکه استاد ترید شوید باید اول در خودشناسی استاد شوید.
یک کتاب همراه هم برای این کتاب وجود دارد، راهنمای کامل ترید لاکپشتی (The Complete Turtle Trader) نوشته شخصی که لاکپشتها و داستانهایشان را با جزییات مورد بررسی قرار داده، مایکل کاوِل. کتاب راه لاکپشت (Way of the Turtle) بیشتر درمورد سیر احساسی است، کاول روی سیستم مکانیکی تریدشان تمرکز کرده است، یعنی یک سری قانون ابتکاری که برای این طراحی شدهاند که احساسات را از تریدینگ خارج کنند و باعث شوند آمار و ارقام در درازمدت در خدمت شما باشن.
کاول تنها نویسنده با دو کتاب در لیست من است. کتاب دیگر او، درجستجوی ترند: چطور از بازارهای صعودی، نزولی و قوی سیاه پول دربیاوریم (Trend Following: How to Make a Fortune in Bull, Bear and Black Swan Markets) پا را از لاکپشتها فراتر میگذارد و به دنبالکنندههای ترند میپردازد. به دنبال ترند بود یک سبک خیلی خاص در تریدینگ است که سعی نمیکند الگوهای معکوس را در بازار پیدا کند. فقط صبر میکنند تا معکوسها تایید شوند و بعد با آنها همراه شوند. بگذارید بقید کشف کنند که بیت کوین قرار است به ۱۱هزار دلار، ۸هزار دلار یا ۴هزار دلار برسد. کسی که دنبالکنندهی ترند است وقتی راکت مسیرش را مشخص کرد، سریع پشت آن میپرد و با آن همراه میشود.
به سمت آینده برمیگردیم
من فقط بازارها را رصد نمیکنم. به عنوان یک آینده پژوه، قسمت زیادی از وقتم را صرف دقت در اعماق زمان میکنم، سعی میکنم که کشف کنم همهی چیزهای مربوط به کریپتو کجا میروند.
کریپتو چه مفهومی برای دنیا دارد؟ آیا خوب است؟ آیا شیطانی است؟ هر دو است؟ آیا واقعا اهمیت دارد و چرا؟
اگر اینها را ندانم، از کجا بفهمم که کدام پروژهها شانس زیادی برای پیروزی دارند و کدامها به سر زمین میخورند؟
به همین خاطر تمام افکارم را در یک سری مقاله گنجاندم که روی این تمرکز دارند که بیت کوین و کریپتو وقتی کم کم تغییر شکل میدهند به چه شکلی درمیآیند و در سالهای آینده چه تغییراتی میکنند. آن مقالات مورد توجه بسیاری قرار گرفتند و در سطوح مختلفی افراد زیادی را تحت تاثیر قرار دادند. من به خاطر این تجربیات، سعادت این را داشتم با افراد فوقالعادهای از سراسر دنیا ملاقات کنم و این شانس را داشتم که درمورد پروژههای بزرگی با آنها مشورت کنم.
اگر کریپتو هیچ فایدهای دیگری برای نداشته بود باشد، مرا با جالبترین افراد دنیا آشنا کرد، از افرادی فراتر از نابغه، تا به شدت دیوانهها، تا با دانشمندانی با توهمهای خاص خودشان، تا سرمایهگذارهای فوق ثروتمند، تا تریدرهای هفت تیر کش، تا رویاپردازانی که میخواستند دنیا را تغییر بدهند. برای دیدن این افراد واقعا شکرگذار هستم.
همهی اینها ما را میرساند به دو تا از پربازدیدترین مقالههایی که تاکنون نوشتهام. این دو مقاله در واقع جفت هستند. آنها باید همراه هم خوانده شوند و باهم اساس تئوریهای من درباره آینده را شکل میدهند.
اولین مقاله، «مهمترین اختراع ۵۰۰ سال اخیر که بشر از آن غافل شده است» چرا همه مهمترین اختراع ۵۰۰ سال گذشته را نادیده میگیرند. با اینکه ممکن است عجیب به نظر برسد، بزرگترین اختراعات در طول تاریخ اینترنت یا ماشین بخار یا گوشی هوشمند نیستند.
شاید باورتان نشود، بزرگترین ابداع دنیا بشر، یک جهش حسابداری بود که در قرن پانزدهم کشتیهای تجاری را به سرتاسر دنیا فرستاد، تا از نقاط دور و نزدیک دنیا با خودش محصولات مختلف به همراه بیاورد.
ابداعات حسابداری واقعا نادر هستند. در واقع، در طول تمام تاریخ دنیا فقط دو اختراع حسابداری وجود داشته است.
البته تا کنون.
بیت کوین یک عصر جدید در حسابداری پدید خواهد آورد: حسابداری سه طرفه.
و هر وقت که یک جهش بزرگ در حسابداری پدید میآید، با رشد سهمیوار در نوآوری، خلاقیت و پیچیدگی اقتصادی همراه خواهد بود.
ریاضیات تمدن را متحول میکند.
مقاله بعدی، «چرا همه این ویژگی دیوانه کننده ارزهای دیجیتال
درست بعد از آن مقاله، قدمهای عملیای ترسیم کردم برای اینکه یک شرکت یا پروژه دقیقا چگونه میتواند درمورد توزیع پول در یک ناحیهی وسیع در دنیای اقتصاد با استفاده «توزیع غیرمتمرکز پول در آینده به وسیلهی گیمیفیکیشن» عمل کند. این مقاله الهام بخش پروژههای زیادی بود و اساس اینکه چگونه میتوانیم سیستمهای عملیاتی موازی اقتصادی برای دنیا بسازیم، سیستمی که همانند بهمن، بازکنان زیادی به بازی فوقالعاده اقتصاد و زندگی وارد کند و بتواند تمدن ما را به یک مرحلهی جدید ببرد.
بعد از خواندن آن مقالههای که قطعا ذهن شما را تغییر میدهند، احتمالا لازم باشد کمی استراحت کنید و نفسی تازه کنید. وقتی که دوباره آماده بودید میتوانید نگاهی به مقاله بازتاب بهترین توییتهای تاریخ درمورد بلاک چین بیندازید.
من ناوال راویکانت را در توییتر دنبال میکنم. او یکی از متفکرانی است که من بیش از هرکس دیگری در این فضا و حتی فضاهای دیگر ستایش میکنم. واقعا جای تردیدی وجود ندارد، او نابغه است، حتی اینکه او آنقدر فروتن است که خودش همچین ادعایی نمیکند. بعد از یک طوفان توییتری حماسی که نفس مرا بند آورد، متوجه شدم باید مقالهای بنوسیم و تمام خردی که او در ۱۴۰ کاراکتر، مثل شاعران بزرگ هایکو، ساخته و پرداخته بود را بازتاب دهم.
و در آخر «سرنوشت بیت کوین
مهمترین مقالهای که تاکنون نوشتهام را هیچکس نخوانده است
اگر بخواهم صادق باشم، من اشتباهات زیادی در زندگی مرتکب شدهام.
چند روز پیش یکی از طرفدارانم به شوخی مرا استاد یودا (شخصیتی در فیلم جنگ ستارگان) صدا کرد اما وقتی که نگاهی به زندگیام در گذشته انداختم، دیدم که با استاد بودن فاصلهی خیلی زیادی دارم. زندگی من مانند یک سفر طولانی و عجیب با مقادیر بسیار زیادی خرابکاری بوده است.
من بخش بزرگی از زندگیام را در عصبانیت و نفرت از تمام دنیا گذراندم، از آدمهای پولدار متنفر بودم، به جای تمرکزی روی چیزی که دوست داشتم، خودم را در کاری غرق کرده بودم که از آن نفرت داشتم، وقتم، پولم و روابطم را هدر میدادم، فرصتهای زیادی را دور ریختم و خیلی بیشتر از اینها در حال آسیب رساندن به خودم بودم.
میدانم من تنها کسی نیستم که این اشتباهات را مرتکب شدهام. زندگی را همین اشتباهات است که میسازد.
اما من با حسرت به گذشته نگاه نمیکنم. تمام این اشتباهات هستند که مرا به کسی که الان هستم تبدیل کردهاند و حاضر نیستم آن را با هیچ چیز دیگری عوض کنم.
من از آن موقع تغییرات زیادی کردهام. این روزها از زندگیام و آدمهای دور و برم لذت میبرم و روی چیزی تمرکز کردهام که عاشقش هستم، و از آن طرف سعی میکنم تمام چیزی که دنیا به من ارزانی داشته به نحوی جبران کنم.
وقتی که به آن موقعی نگاه میکنم که همه چیز شروع شد و من شروع به تغییر کردم، یک لحظه به خاطرم میآید:
لحظهای که بالاخره متوجه شدم بخشیدن بهترین راه به دستآوردن است.
ممکن است فکر این کنید این حرف یک کلیشهی قدیمی است، چیزی که میبینید و خیلی راحت از کنارش رد میشوید و دنبال چیز پیچیدهتری میگردید. اما همین حقیقت ساده بود که بعد از یک دهه شروعهای غلط، اشک و آهها و عرق ریختنها باعث شد به یک موفقیت ۱ شبه برسم.
وقتی که متوجه شدم که اگر اقتصاد را مانند یک کیک سیب در نظر بگیریم، اندازه این کیک اصلا ثابت نیست و لازم نیست برای هر تکه با یکدیگر بجنگیم، چون این کیک به طور مداوم بزرگتر میشود. دقیقا همان لحظه بود که من زندگیام را از این رو به آن رو کردم و بالاخره مردم به حرفهایی که برای گفتن داشتم گوش دادند.
قبلا فکر در رویاهایم میدیدم که چیزی برای به اشتراک گذاشتن با دیگران دارم، اما واقعا در مارپیچ توهم و سیستم فکری منفیام گیر افتاده بودم، دقیقا مثل خیلی افراد بینوای دیگر در سرتاسر دنیا. فقط موقعی که افکار بیفایده را از سرم بیرون کردم، وقتی که قبول کردم هر چه را که بدون قید و شرط یا هیچ فایدهای یاد گرفتهام دور بریزم، وقتی که خودم و دیگران را بخشیدم، وقتی که مردم را به عنوان مردم دیدم نه اشیا یا موانعی که باید روی آنها پا بگذارم، زندگی واقعی برایم شروع شد.
این اتفاق میتواند برای شما هم بیفتد، فقط کافی است نحوهی نگاهتان به دنیا را عوض کنید.
موضوع این مقاله همین است، اینکه ذهنتان را عوض کنید تا زندگیتان عوض شود.
وبسایت مدیوم آنقدر از این مقاله خوشش آمد که آن به صورت رایگان ضبط کرد. میتوانید لینک آ» را بالای مقاله ببینید و اگر خواستید گوش دهید.
اگر میخواهید فقط یکی از مقالههای مرا بخوانید، بهتر است که آن یکی باشد .درمورد ترید کردن نیست، اما اگر میخواهید در هر کاری که میکنید موفق باشید، آن مقاله از هرچیزی مهمتر خواهد بود.