video thumb

پذیرش دیفای شرکتی از طریق توکنیزه سازی

استفاده از دیفای شرکتی می تواند در سال ۲۰۲۱ افزایش یابد، اما فقط در صورت رعایت استانداردهای توکنیزه سازی. امور مالی غیرمتمرکز به سرعت مشهور شده است و این امر عمدتاً ناشی از این واقعیت است که بیش از ۱۱ میلیارد دلار ارزش کل در این بخش قفل شده است. گرچه منطقی است که دیفای – فضایی که با عباراتی مانند “ییلد فارمینگ” و “توکن های meme” مشخص می شود، بیشتر توجهات در بخش ارزهای دیجیتال را به خود جلب کرده است، اما این مفهوم در فضای شرکتی نیز شروع به جذب علاقه افراد کرده است.

استفان اشمیت (Stefan Schmidt)، مدیر ارشد فناوری Unibright – یک شرکت توسعه بلاک چین شرکتی- به کوین تلگراف گفت که مفاهیم دیفای را می توان در بخش شرکتی که دارایی های مالی را می توان با توکن های قابل برنامه ریزی نشان داد، استفاده کرد: “به طور کلی، تعریف دیفای خارج از بخش شرکتی هنوز روشن نیست. ” با این حال، به گفته وی، دیفای “هر چیز مربوط به امور مالی است که می تواند رمزگذاری شود”.

سال ۲۰۲۱، سالی برای تبدیل شدن به سال دیفای شرکتی؟

اگرچه دیفای شرکتی هنوز در حال توسعه است، اشمیت اشاره کرد که این مورد خیلی زود مورد توجه قرار می گیرد، زیرا این مفاهیم در پشته های فناوری اطلاعات شرکتی در سال ۲۰۲۱ اجرا می شوند.

در این بین، اولین قدمی که زمینه را برای دیفای شرکتی فراهم می کند، تسهیل توافق نامه ها بین سازمان هایی است که داده ها را به اشتراک می گذارند. این توافق نامه ها نشان می دهد که تمام فاکتورها و سایر تراکنش های مالی معتبر هستند و باید برای پرداخت پردازش شوند. اشمیت عنوان کرد: “اگر توافقنامه معتبری به همه طرفین نشان ندهید که فاکتورها معتبر هستند و باید پرداخت شوند، در فضای دیفای نمی توانید پیش بروید.”

برای فعال کردن یک کاربرد احتمالی، شرکت توسعه بلاک چین شرکتی Provide باUnibright  در زمینه  یک سرمایه گذاری مشترک همکاری کرده است. از ۲۰ اکتبر، Unibright کاملا تحت Provide فعالیت خواهد کرد زیرا هر دو شرکت قصد دارند تا یکپارچه سازی فناوری های مورد نیاز شرکت ها را به منظور همگام سازی ایمن داده ها انجام دهند.

این دو شرکت از یک سال پیش برای کمک به بنگاه های اقتصادی در اجرای Baseline Protocol، یک ابتکار متن باز OASIS که به طور معمول از شبکه اصلی اتریوم به عنوان یک نوع میان افزار استفاده می کند و به عنوان منبع واحدی از حقیقت برای سازمان هایی که داده ها را به اشتراک می گذارند، همکاری نزدیک داشته اند. شرکت کوک وان نورث آمریکا (Coke One North America) اولین شرکتی است که نشان می دهد که چگونه Baseline Protocol به غول بطری سازی اجازه می دهد تا فاکتورها را در سراسر زنجیره تأمین خود ثبت کند.

گنجاندن مفاهیم دیفای در شرکت

کایل توماس (Kyle Thomas)، مدیرعامل شرکت Provide خاطرنشان کرد که یک سرمایه گذاری مشترک بین Unibright و Provide به دنبال این است که یک بیس لاین end-to-end را به عنوان یک خدمت ارائه دهد. این شامل شرکت های مشاوره ای است که علاقه مندند Baseline Protocol را در سیستم های برنامه ریزی منابع موجود سازمانی خود بگنجانند. وی عنوان کرد: “وقتی این اقدام درک شود، می توان اکوسیستم های شرکتی را به روش غیر متمرکز راه اندازی کرد.

پذیرش چارچوب Unibright به Provide امکان می دهد مدل Unibright Token (UBT) خود را برای راه اندازی آینده Provide Payments گسترش دهد. طبق گفته اشمیت، Provide Payments از توکن های UBT برای تأمین نقدینگی سرویس معاملات مدیریت شده خود استفاده خواهد کرد. این سرویس در ابتدا از پرداخت هزینه گس برای تراکنش های دلخواه منتشر شده در یک شبکه بلاک چین عمومی مانند اتریوم پشتیبانی خواهد کرد. سپس براساس حجم تراکنش ها، از مشتریان صورتحساب دریافت می شود.

به زودی استانداردهای توکنیزه شده دنبال می شود

با این وجود برای اینکه عرضه بیس لاین به عنوان یک سرویس به ثمر برسد، هنوز باید استانداردهای توکن در مورد سفارشات خرید یا فاکتورها تدوین شود. پل برودی (Paul Brody)، رهبر نوآوری جهانی در زمینه بلاک چین در ارنست و یانگ به کوین تلگراف گفت که در نهایت تحولی رخ خواهد داد که کاربران شرکتی مسیر مصرف کنندگان را دنبال می کنند. وی در ادامه افزود: آنها با هماهنگی توافق نامه های تجاری شروع می کنند، اما سپس پرداخت ها را اضافه می کنند با استفاده گسترده تر از ابزارهای حفظ حریم خصوصی Baseline Protocol  فکر می کنم پس از آن شاهد پذیرش دیفای توسط شرکت ها باشیم. “

برودی همچنین اشاره کرد که موارد اولیه استفاده از دیفای در شرکت ها با فروش دارایی های مالی مانند مطالبات قابل دریافت به اشخاص ثالث در مدل های پیشنهادی ارائه می شود. با این حال، وی خاطرنشان کرد که ماهیت ریسک پذیری شرکت ها به این معنی است که این پذیرش ممکن است کمی دیرتر صورت پذیرد.

جالب توجه است، در حالی که پیش بینی شده است اتریوم ۲٫۰ نیز باعث ایجاد دیفای شرکتی شود، توماس و اشمیت تصور می کنند که اتریوم ۲٫۰ تأثیر قابل توجهی در پیشرفت Baseline Protocol نخواهد داشت. اشمیت در این باره عنوان کرد:

“ما با محدودیت های اتریوم محدود نمی شویم زیرا Baseline Protocol ، بلاک چین است. امام اگر یک شرکت می خواهد یک فرآیند را با استفاده از شبکه اتریوم شروع کند، در صورتی که میزان توان شبکه افزایش یابد، اتریوم ۲٫۰ برای رفع نیاز به راه حل لایه ۲ ممکن است کمی کمک کند. “