بلاک چین اکنون در دوران اوج خود به سر میبرد. امروزه ما دائما در حال بمباران شدن با خبرهایی هستیم که نشان میدهند جهان در حال دگرگون شدن است. در حالیکه ممکن است بسیاری از جنبههای زندگی ما تغییر کند، همواره به این مشکوک هستیم که این مسائل تنها به صورت غیر مستقیم در بر زندگی ما تاثیر گذار هستند. بدین معنا که تکنولوژی بلاک چین عمدتا اجرای فرآیندهای نامرئی را تغییر خواهد داد – یعنی آن دسته از کسب و کارهایی که تصور میشود بلاک چین پشت پرده آنها قرار دارد.
ما به صورت خلاصه تکنولوژی بلاک چین را از این منظر توصیف میکنیم که راه حلی برای مشکلات ما بوده و تاثیر آن نیز عمدتا بر حوزه امور مالی است.
اساس کار بلاک چین
بلاک چین یک مکانیسم ثبت و نگهداری است. از این رو، بلاک چین در اصل نسخه قرن بیست و یکمی همان سیستمهای ثبتی است که بشر برای نخستین بار این کار را از کنده کاری بر روی دیواره غارها آغاز کرد تا بتواند دادههای خود را به ثبت برساند. برای بیش از هزار سال از عمر لجرهایی که ما آنها را بر روی سفالها و سنگها حکاکی می کرده ایم گذشته و اکنون به عصر دیجیتال وارد شدهایم.
برای روشن تر شدن بیشتر بحث، مشکل پیگیری مالکیت سهام یک شرکت مشخص را در نظر بگیرید. تصور کنید یک فهرست دائمی از تمامی مالکان آن سهام در اختیار داریم که شامل نام مالکین قبلی آن سهام نیز میشود. پس آخرین اسمی که در انتهای لیست قرار دارد، مالک فعلی آن سهام به حساب میآید. سوال اصلی اینجاست که چه کسی حق کنار گذاشتن نام مالک فعلی و جایگزین کردن نام ملکی جدید در لیست مذکور را دارد؟
از منظر دیگر، چالشی که ما با آن روبرو هستیم ایجاد راهی مقاوم و پذیرفته شده در سطح جهانی برای ثبت چیزهایی مانند مالکیت دارایی ها، التزام یک فرد در برابر ارائه محصول و یا خدمات به فرد دیگر، سطوح موجودی کالا، هویست شخصی و چیزهایی مانند اینها است. وجود یک مکانیسم امن و مورد اعتماد برای دسترسی به این اطلاعات ثبت شده و تغییر آنها راه حل اساسی زندگی اقتصادی ما برای عملکرد مناسب به حساب می آید. اغلب مردم اهمیت کمی به جزئیات می دهند. آنچه ما نیاز داریم این است که یک سیستم باید قابل اعتماد بوده و مورد دستبرد عامدانه کسی واقع نشود.
چهار نوع مختلف لجر یا همان دفتر کل:
با بازگشت به این سوال اصلی مطلب حاضر، یعنی تفکر در مورد چالش حفظ اطلاعات ثبت شده، یک لجر یا دفتر کل، وسیلهای کاربردی برای تمیز تفاوتها در دو بعد است: ساختار پایگاه دادهها که اطلاعات ثبتی در آنجا نگهداری میشوند – که آن را ساختار لجر و مالکیت میخوانیم – پایگاه دادهها و مالکیت میتوانند متمرکز و یا غیر متمرکز باشند. و بعد دوم – پرداختن به مساله حق دسترسی است – دسترسی ما به سیستمی که توسط تعدادی از افراد و یا نهادها اداره می شود محدود است. مگر اینکه بخواهیم یک مکانیسم عمومی و باز طراحی کنیم که هر کسی بتواند در آن مشارکت داشته و به آن دسترسی داشته باشد. در هر دو حال، به محض اینکه شخصی اقدام به اصلاح قانونی در سیستم کند، تمامی نسخه ها فورا به روز رسانی شده و توافقنامه وضعیت فعلی را گارانتی می کند. (می توانیم تصور کنیم که امنیت اختصاصی سیستم به شما اجازه می دهد دسترسی و کنترل افرادی مشخص به آن را تعیین کنید).
سیستم طبقه بندی دو به دو، در مجموع چهار ویژگی را ایجاد میکند که چارچوبهای لجری گوناگون را از یکدیگر تمیز میدهد. برای فهم این طبقه بندی، به دو جدول پایین نگاه کنید که حاوی مثالهایی مالی و غیر مالی هستند.
- جدول شماره ۱: ساختار لجر و مالکیت و حق دسترسیها: مثالهای غیر مالی
- جدول شماره ۲: ساختار لجر و مالکیت و حق دسترسیها: مثالهای غیر مالی
خانه بالا از سمت چپ هر جدول نشان دهنده پایگاه دادههای متمرکز با احتساب محدودیتهای مربوط به حق دسترسی است. این بخش از رده بندی به خوبی نشان دهنده فعالیتهای لجری تمدن بشری تا به امروز است. این بخش شامل یک لجر مرکزی میشود که در برگیرنده اطلاعات مربوط به ثبت مالکیت و یا الزامات است و تنها از سریق سازمان و یا فردی که به آن دسترسی دارد تغییر میکند. این لجرهای تحت نظارت نه تنها شالوده حق اعمال تغییرات را دارند، بلکه میتوانند این را نیز تعیین کنند که چه کسی میتواند این لجرها را ببیند. درحالیکه ممکن است این لجرها کپی باشند، اما در هر صورت نسخه قطعی به حساب میآیند. مثالهای این موارد را می توان به سادگی در لجرهای بیمارستان ها و یا مراکز امنیتی مشاهده کرد.
حال به بررسی خانه سمت راست از بالای هر جدول میپردازیم که دسترسی به آن آزاد بوده اما سیستم ثبت دادههای آن به صورت متمرکز اداره میشود و به هر کسی اجازه میدهد تا اطلاعات را خوانده و یا در سیستم به ثبت برساند. از آنجا که امنیت این سیستم بسیار پایین است، مکانیسم استفاده از این سیستم بسیار محدود است. با این حال مصادیق بسیاری از این سیستم موجود است. در حوزه بین المللی، میتوان به وب سایتهایی نظیر آمازون، ebay، TripAdvisor و مانند این دست وب سایتها به عنوان مصادیق بارز این نوع سیستم اشاره کرد. البته باید به یاد داشته باشیم که بارزترین نمونه این سیستم را میتوان در ویکی پدیا مشاهده کرد که کاربران میتوانند در آن مطلب نوشته و مطالب موجود را ویرایش کنند. با توجه به دغدغههای امنیتی موجود، نمونههای مالی این نوع سیستم به سختی و ندرت یافت میشود. تنها یک مورد از این نوع سیستم در موارد مربوط به امور مالی به وفور یافت میشود که آن هم سیستم CFPB یا دستگاه اداری حمایت مالی از مشتریان است.
ردیف پایین جدول هم دامنه گستردهای از پایگاه دادههای توزیعی یافت میشود. تمایز این ردیف با ردیف بالا این است که در اینجا تعداد زیادی کپی از لجرها داریم که در موقعیت برابر با یکدیگر قرار گرفتهاند. به علاوه، هر کسی که دسترسی به یک لجر داشته باشد میتواند آن را تغییر دهد. در حقیقت مشارکت کنندگان در این بخش میتوانند به صورت مستقیم با یکدیگر تعامل داشته باشند و همینطور مانند سیستمهای متمرکز، این بخش هم به دو قسمت تقسیم میشود: مالکیت با دسترسی محدود و دسترسی آزاد و بدون محدودیت.
تکنولوژی بلاک چین برای اجرای سیستمهای توزیعی طراحی شده است. این کار با فراهم آوردن مکانیسم اتوماتیکی انجام میشود که نسبت به نبود هرگونه تغییرات مغایر اعتماد ایجاد کرده و از اقدامات خرابکارانه بازیگران که ناشی از تغییرات ایجاد شده در سایه نبود نظارت است، جلوگیری به عمل آورد. در اینجا پتانسیل ثبت تراکنشها میان دو طرف و حفظ سکانس مورد توافق بدون تکیه بر اقدامات مربوط به هویت سنجی طرف سوم یا همان واسطه وجود دارد.
جهت جلوگیری از حملات به سیستم، خدشه دار شدن اعتماد و ایجاد تغییرات غیر قانونی، توانایی ایجاد تغییر در لجر به صورت منبع نادر رخ میدهد. در مدل بسته و دارای مجوز، منبع نادر همان هویت است که در حقیقت متشکل از افراد و یا نهادهایی با ویژگیهای خاص است که مجاز به اعمال تغییرات و اصلاحات در سیستم هستند. ایده پشت یک سیستم باز و بدون نیاز به مجوز، ایجاد یک سیستم غیر مرتبط با فاکتور هویت است که هر کسی میتواند به آن ملحق شده، آن را ترک کرده و یا مجددا بر اساس میل خود به آن بپیوندد. در این نمونه دوم، منبع کمیابی که به فرد اجازه میدهد تا در لجر اعمال تغییر کند، میتواند چیزی شبیه به قدرت محاسباتی و یا پولی باشد که فرد در سیستم دارد.
در سیستم باز، مشارکت کنندگان تا جایی مجاز به اعمال تغییرات هستند که از قوانین پیروی کنند. ذکر این نکته بسیار مهم است که قوانین باید به گونهای طراحی شوند که بتوانند از نفوذ یک بازیگر بد در سیستم جلوگیری کنند. پروتکل اصلی بیت کوین، یعنی جایی که در آن قدرت محاسباتی جزو منابع محدود به حساب میآید، از آنجاکه هیچ کس بیش از نیمی از قدرت محاسباتی را در اختیار ندارد، از نفوذ ایمن است. اما همانطور که پیشتر نیز مکررا اشاره شد، بیت کوین تا حد زیادی از منابع متمرکز بهره میبرد. هزینه برق مصرفی عملیات بیت کوین به تنهایی چیزی در حدود ۳ میلیون دلار در سال خواهد شد. در شرایط اقتصادی فعلی، این مقدار هزینه به معنای کاهش وزن این ارز دیجیتال به حساب میآید. از منظر زیست محیطی نیز، این به معنای یک فاجعه است.
آینده غیر مطمئن تکنولوژی بلاک چین
هر دو مورد استفاده مالی و غیر مالی از تکنولوژی بلاک چین به استثنائاتی از ارزهای دیجیتال محدود هستند. در جدول نخست مطلب حاضر، ما دو اپلیکیشن غیر مالی را در لیست قرار دادهایم که مدیریت زنجیره موجودی را بر عهده داشته و عناوین داراییها را ثبت میکنند. اما همانطور که میدانیم، هیچ یک از آن موارد تاکنون در مقیاسی گسترده عملیاتی نشدهاند.
این همه سر و صدا از کجاست؟ به نظر میرسد کار کرد سیستمهای توزیعی بدون پیشرفت نظری بیشتر کاری پر هزینه و بسیار کم سرعت باشد. به عنوان مثال، تخمینهای مربوط به پروتکل بیت کوین، نشان میدهند که سرعت بیت کوین نمیتواند نهایتا بیش از انجام ۷ تراکنش در ثانیه افزایش یابد. در حقیقت ممکن است تنها برخی وعدهها در سیستمهای توزیعی داده شوند. ما از این نگران هستیم که اکثر توسعه دهندگان شرکتی که بر روی چنین پروژهای کار میکنند، چنین ذهنیتی از ساختار در ذهن خود داشته باشته و به دنبال ایجاد سود آوری انحصاری برای خود باشند. متاسفانه انحصار گرایان به احتمال زیاد مایل به پایین آوردن هزینه تراکنشها در جهت دمیدن روح امید در توسعه سیستمهای توزیعی ندارند. در جهان امور مالی، یکی از موارد مالکیت به CLSNet که یک سیستم پرداخت دو جانبه به حساب آمده و منجر به کاهش هزینههای تراکنش مربوط به ارزهای خارجی با استفاده تکنولوژی لجر توزیعی خواهد شد.
احتمالا یک سیستم بلاک چین میتواند مالکیت هر ابزار مالی را پیگیری کند. در حقیقت این یک انقلاب خوب در عرصه فعالیتهای مالی جهان به حساب میآید. اینگونه پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم برای پلیس کار ساده تری خواهد بود. همچنین از این طریق، مقامها و مدیران ارشد میتوانند بر روی موقعیت بیشتر تمرکز کرده و خطرات سیستماتیک را تشخصی دهند. همچنین مشارکت کنندگان در بازار مالی میتوانند از این طریق بر اطلاعات دریافتی نا متقارن غلبه کرده و هزینه خطرات و همچنین تخصیص سرمایه را افزایش دهند.
در مرحله عمل، ما هنوز راه طولانی در پیش داریم. به عنوان مثال، پیش از اینکه تمامی سیستم مالی را طراحی کنیم، باید بتوانیم هویت اشخاص و ابزارها را تشخیص دهیم. طراحی کامل چنین نقشهای نیازمند ابزار شناسایی کننده مالی جهانی (LEI) است. در حالیکه فرآیند LEI تا حد زیادی پیشرفت داشته، اما همانطور که میدانیم هیچ کس برنامهای برای اجرای FII ها ندارد.
در نهایت اینکه چنین سیستمهای مالی سرپرستی در حقیقت جهانی بدون حریم خصوصی ایجاد خواهد کرد. فرض کنید تنها برای یک لحظه LEIها و FIIها کار خود را انجام داده و همه چیز بر روی یک لجر توزیعی مالکیتی ثبت شود که همه بتوانند اطلاعات آن را رصد کنند. این به آن معناست که صورت حساب هر کسی در معرض دید دیگران قرار خواهد داشت. حتی اگر استفاده از یک نسخه کمتر تهاجمی نیز مقدور بوده و بلاک چین به شکل عمیقی هم سفت و سخت بود، این تکنولوژی که نخستین بار از سوی طرفداران اقتصاد لیبرال مطرح شد، از سوی دولت و ارزهای فیات پذیرفته می شد؛ اما نهایتا طیف وسیعی از آزادیهای اشخاص را محدود میکرد.
امروز بلاک چین با مشکل بزرگتری به نام مقیاس پذیری روبروست. سریعترین سیستمهای بلاک چینی وابسته به مالکیت، هیچ کدام نمیتوانند بیش از چند هزار تراکنش مالی را در هر ثانیه مدیریت کنند. این طرفیت تراکنشها نهایتا در اوج خود به ۲۵ هزار تراکنش در ثانیه خواهد رسید ( این رقم چیزی مشابه ظرفیت فعلی VISA کارت است).( DTCC (2018 به این نکته اشاره میکند که هر تکنولوژی جدید میبایست گنجایش گسترش دو یا سه برابر نقطه اوج ظرفیت فعلی خود را داشته باشد و همچنین باید در هر ثانیه قادر به انجام ۵۰ هزار تراکنش در ثانیه باشد. برای قابل پیش بینی ساختن آینده محدودیتهای فیزیکی پیش روی سرعت انتقال برای حجم وسیعی از اطلاعات، هیچ راهی وجود ندارد که سیستم مالی بتواند از آن برای فرار از تکیه به شفاف سازی متمرکز و سیستمهای استقراری استفاده کند.