جنگ هش بین Bitcoin ABC و Bitcoin SV باعث آشفته شدن بازار شده و چرخه خبری مربوط به ارزهای دیجیتال در نوامبر سال گذشته را به خود اختصاص داد. البته این موضوع قابل درک بود چرا که جنگ بر روی وایت پیپرهای بیت کوین سالهای زیادیست که بین توسعه دهندگان و متقاضیان در جریان است.
علاوه بر این، در جنگ هش احزابی که درگیر جنگ هستند هزاران کامپیوتر سطح بالا برای جعل یک شبکه ارتباطی جدید به کار انداختند که بسیار گران و ناهنجار بوده و برندگان بازندگان معلوم و نامعلومی دارد. جنگ هش شاید یک آرامش مداوم را با خود نیاورد اما به نظر در نقطه ای پایان مییابد و به این دلیل بسیار متمایز تر از همتایان ناهنجار خود یعنی جنگهای بی پایان هشتگها هستند.
توییتر به صدای جهان ارزهای دیجیتال مبدل شده است اما گاهی این صدا به طور عجیبی تحریف میشود.
به عنوان مثال، توییتر مکانیست که ما در آنجا راجب هارد فورکهای بیت کوین بحث کردیم، به حضور بیل کلینتون در صحنه و در کنفرانس ریپل واکنش نشان دادیم و ناراحتیمان را از بازار رکود در میم های توییتر نشان دادیم. اینجا همانجاییست که تیم درپر (Tim Draper) قیمت ۲۵۰۰۰۰ دلار بیت کوین در سال ۲۰۲۲ را پیش بینی کرد و جان مکافه (John McAfee) کیف پول سخت افزاری بیت فای که غیرقابل هک بود را معرفی کرد فقط برای این که چند هفته بعد هک شود!
چه چیزی نوسان را بر روی توییتر کریپتو نگه میدارد؟ خلاقیت یا پرخاش؟ آیا بحثهای بی پایانی که در توییتر انجام میشود نتیجه ای در تغییرات مثبت داشته است؟ یا مولد خشم گسترده بوده است؟
بسیاری از خوانندگان این مقاله با برخی از میمهای و هشتگهای معروف درباره ارزهای دیجیتال در توییتر آشنا هستند
شاید شما در فهرستتان هشتگ xrparmy# را داشته باشید و یا با هشتگ بیت کوین maximalist# آنها را مسخره کنید و یا حتی ترجیح دهید که از نزاع دور بمانید و صلح، شادی و میمهای dogecoin# را به همه جا و همه کس منتقل کرده و گسترش دهید.
با این حال هر جناحی که از آن حمایت میکنید و هر استدلالی را که قانعکننده بدانید، ترس و عدم اطمینان و نیز شک و تردید ناگزیر وجود دارد. هر جایگاه فلسفی، اقتصادی و یا تکنولوژیکی که داشته باشید، احتمالا کسانی هستند که با منافع مقرره به دنبال بی اعتبار کردن و کم ارزش کردن آن هستند.
جنگهای هشتگی علاوه بر قرار دادن یک پروژه یا ایدئولوژی کریپتو رو به روی هم، بازیگران بد را به آسانی وارد عرصه ارزهای دیجیتال میکند. تا کنون چند کلاهبردار به انجام عمل بامپ و دامپ به کمک ربات اقدام کرده اند؟ تا کنون چند نفر با هویت دزد وارد اکانتهای شخصی تقلبی و دومینها شده اند به امید این که بتوانند موعد پرداخت سریع از فراگیران کند را محقق کنند؟
آیا نباید استفاده بهتر و بهینهتری از این انرژی شود؟
مثالهای خوب
- خب یک توییتر ارزهای دیجیتال خوب چگونه باید باشد
برای من، یکی از بهترین چیزهایی که سال ۲۰۱۸ در توییتر دیدم مناظره بین اری پاول (Ari Paul) و موراد محمودوف (Murad Mahmudov)بود. این مذاکره که به بلومبرگ هم کشیده شد که با توافق کامل به پایان نرسید اما طرفهای مناظره قول دادند که در یک پادکست با هم همکاری کنند
هیچکس برنده این مناظره نبود اما همه راضی بودند. پاول و محمودوف هر دو اعتقاداتشان را بیان کردند، به مخالفتهای احتمالی واکنش نشان دادند و از موضعشان دفاع کردند.
همانگونه که پاول گفت قانع کردن الزاما نباید در یک مناظره حاصل شود. او میگوید: حتی اگه مناظره به نتایج مختلفی منجر نشه، ما با روشن کردن مفروضات ذهنیمون درباره سیستم به طور کلی چیزهای جدید یاد میگیریم و این میتونه یک چشمانداز جدید برای اطلاعاتی باشه که جایگزین خوبی برای نتیجه گیری ماست.
من میتوانستم مناظرات دوستانه گوناگونی را برای اثبات منظور خود انتخاب کنم. حتی سرسخت ترین و تندرو ترین حامی بیت کوین نیز باید اعتراف کند که حضور ویتال بوترین (Vitalik Buterin) در توییتر تأثیرگذار است.
برخی افراد ممکن است دلایل زیادتر یا حتی درست تری برای فریاد زدن داشته باشند اما او همیشه متمدن است و علاقه دارد نظرات دیگران را تقویت کند به جای آن که صرفا نظرات خود را فریاد بزند.
بوترین به جای پرداخت هزینههای بیشمار برای توییتهای ۲۸۰ کاراکتری برای جلب مشتران جدید ارزهای دیجیتال جایگزین، بدو چشم داشتی میبخشد. در ماه دسامبر، او حدود ۳۰۰۰۰۰ دلار را در قالب اتریوم به توسعه دهندگانی که به دنبال کار تمام وقت بر روی بلاک چین بودند اما سرمایه لازم را نداشتند بخشید.
نکته طنزآمیز اینجاست که این ادب و سخاوتمندی گاهی اوقات به نظر کم تأثیر تر از فریاد هشتگهایی هستند که از رباتها و برادران عرصه ارزهای رمزنگاری شده به وجود میآیند.
ندای صلح
ارتش هشتگهایی که رو به روی هم قرار دارند بر موضوعات بسیار کم میتوانند توافق داشته باشند.
به هرحال شاید نقطه اتفاق نظر در این عرصه این باشد که ارزهای دیجیتال نیاز به این دارند که راه خود را وارد جریان اصلی کنند اگرچه برخی مسئولیتهایی که برای بهبود دیالوگ در توییتر وجود دارد را باید متوجه خود توییتر دانست (استفاده از روشهای مسدودسازی و سختتر کردن شناسایی توییتها توسط بازیگران بد و تلههای احتمالی مانند ربات افشاکننده اتریوم)، سختترین و مهمترین قسمت این مسئولیت را باید جامعه ارزهای دیجیتال بر عهده گیرد.
اتفاقی که برای ارتباطات و ملزومات ما باید رخ دهد این است که جامعه ارزهای دیجیتال باید بیشتر به مبادله ایده ها بپردازد نه این که به دنبال مبادله ناسزاها و توهینها برود.
گاهی اوقات بین مشاجرات، ترولها و هشتگهای گوناگون، از دست دادن بینش درباره پتانسیل انتقالی ارزهای دیجیتال میتواند رخ دهد. تکنولوژی ارتباط غیرمتمرکز را فراتر از مرزها، ارزها و حتی ایدئولوژیها پیشبینی کرده است.
اما با این حال افراد حاضر در جامعه ارزهای دیجیتال به نظر عصبانی و غیر منطقی هستند و به دنبال مبارزه با مشکلات و موانع موجود و هزینههای جریان اصلی نیستند. چرا باید سرمایهگذاران و کاربران در آینده بیشتر به دنبال یادگیری باشند؟ چرا باید آنها به جامعه بپیوندند؟ برای رسیدن به اهدافمان هم که شده مهربانتر باشیم.
شاید این مهربانی باید از توئیتر آغاز شود.