یکی از موضوعات مهم و جذاب موجود در زمینه بازار ارزهای دیجیتال که امروزه ذهن بسیاری از هواداران و سرمایه گذاران این عرصه را به خود مشغول کرده، آینده مبهم این ارزها است. وعدههای ضد و نقیض در خصوص افزایش قیمت ارزهای دیجیتال در صورتی انجام شد که تقریبا هیچ یک از آنها آنچنان که باید و شاید محقق نشدند.
«یین وو» بنیانگذار شرکت Dirt Protocol در همین راستا مطلبی به رشته تحریر در آورده است که در ادامه آن را ملاحظه خواهید نمود:
وعده توسعه سیستمهای مالی غیر متمرکز در سال ۲۰۱۸ تقریبا محقق نشد. از میان هزاران DApps تولید شده در فضای بلاک چینی، حدود ۴۳ درصد از آنها تقریبا هیچ گونه استفاده و کاربردی نداشتهاند. اما سوال اینجاست که با وجود به کارگیری سرمایه قابل توجه و در دست داشتن تکنولوژی کافی، چرا باید هیچ موفقیتی در این زمینه داشته باشیم؟
امروز فرآیند ساخت و اجرای اپلیکیشنهای بلاک چینی با شکست مواجه شده است. شرکتهای بلاک چینی به جای کار با ریسک کم و تمرکز بر روی آموزش، با کوهی از موانع دست و پاگیر مواجه شدهاند. وخامت اوضاع تا حدی است که حتی پیش از آغاز به فروش محصولات شرکتهای بلاک چینی، پروژه فروش آن در بازار با شکست مواجه میشود.
اما با نگاهی به جلو به این نتیجه میرسیم که عموما مشکلات موجود بر سر راه شرکتهای بلاک چین و فعالیت آنها به سه دسته تقسیم میشوند:
- برای تسکین روح هواداران پر و پا قرص ارزهای دیجیتال، پروژههای بلاک چینی به این نتیجه مشترک رسیدهاند که غیر متمرکز سازی سیستم مالی خود، پاسخی به حل مشکلات به حساب میآید (و نه ابزاری برای رسیدن به هدف)
- پروژهها با حمایت هواداران اسمی، تصمیمات کم اثر را توسط کمیته های خود اتخاذ میکنند
- اما در خصوص تاکید بر ایدهها و نظریهها نیز پروژهها از طرح اولیه یا همان «وایت پیپر» خود تبعیت کرده و آن را به عنوان محصول نهایی در نظر میگیرند و نه نقطهای برای شروع
با توجه به پیشرفتهای حاصل شده بسیار اندک در سال ۲۰۱۸، ما باید نحوه رسیدن به هدف خود را عوض کنیم. برای رسیدن به نقطهای مطلوب در سال ۲۰۱۹، میتوانیم درسهایی از چگونگی به موفقیت رسیدن شرکتهایی بگیریم که در فضای بلاک چینی مشغول به فعالیت هستند.
تولید محصول به جای پروتکل
بسیاری از پروژههای بلاک چینی که طی یک سال گذشته پا به عرصه سیستم مالی غیر متمرکز گذاشتهاند، فهم این موضوع که نمیتوان تنها با تکیه بر فلسفه پیدایش بلاک چین و پروژههای ارزهای دیجیتال به صورت دسته جمعی به موفقیت رسید، بسیار مشکل است. پروژههای منبع آزاد به عنوان یک راه حل نبوده و تنها سیستمی متشکل از یک شبکه متمرکز هستند که البته موضوع جدیدی هم به حساب نمیآیند. چنین پروژههایی پیشتر نیز توسط شرکتهایی همچون فیسبوک، ماتودون، توئیتر و یا گوگل ایجاد شدهاند.
خروج از این پروژهها نتیجهای یکسان دارد: باز بودن منبع و غیر متمرکز سازی مالی تنها مورد توجه توسعه دهندگان شبکه.
اپلیکیشنهای بلاک چینی باید به اصول خود بازگشته و این سوال را از خود بپرسند که کاربر کیست و مشکل آنها کجاست. بیت کوین راهی برای کابران دارکنت ایجاد کرد تا بتوانند با استفاده از آن، مبادلات مالی خود را به صورت آنلاین انجام دهند. اتریوم به کاربران خود اجازه میدهد تا اسکریپت مورد نظر خود را بر روی شبکه بسازند. IPSF نیز راهی برای ذخیره اطلاعات سانسور شده به حساب میآید.
اما مشکل اینجاست که انگیزه هیچ یک از ارزهای اقتصادی برای فائق آمدن بر مشکل سوء استفاده از شبکههای بلاک چینی چندان قوی نیست.
نگذارید کاربران بگویند چه باید بکنید
فیسبوک با وجود تمام مخالفتهای کاربران خود، اقدام به راه اندازی و توسعه خبرنامه برای شبکه خود کرد. محصولات اپل همواره با واکنش رسانه ها روبرو بوده است: دستیابی به موفقیت بسیار هزینه بردار است. Netflix نیز پا به عرصه یک جریان دیگر گذاشت و در این راه بسیاری از کاربران خود را از دست داد.
برخی از مهمترین تصمیمات سازنده آنهایی هستند که در ک آنها در زمان خود کار بسیار دشواری بوده است. در خصوص پروژه ارزهای دیجیتال باید گفت که جامعه هواداران بزرگترین سرمایه آنها به حساب میآیند. به حرف کاربران خود گوش دهید اما بازخورد آنها را فیلتر کنید. اجازه ندهید هر چه کاربران میخواهند، عملی شود. بلکه چیزی به آنها ارائه دهید که مورد نیازشان است.
بر روی بازگو و تکرار ایده خود متمرکز شوید
یکی از تصورات اشتباه در خصوص ارزهای دیجیتال این است که ایده مهمترین بخش از موفقیت محسوب میشود. بنابراین ما شاهد وجود تیمهایی هستیم که بر روی نسخه طرح اولیه خود تمرکز کرده و راه اندازی پروژه آنها با چندین سال تاخیر عملیاتی میشوند. اما آنچه از مسیر دستیابی به موفقیت استارت آپهای موفق بلاک چینی برداشت میشود این است که ایده خوب تنها راهی برای شروع ماجرا به حساب میآید.
دو بازار مهمی که در سال ۲۰۱۸ با پیشرفت روبرو بودند، پلتفرمهای مبادلاتی مانند بایننس و همچنین بخش مربوط به تولید سخت افزارهای ویژه استخراج ارزهای دیجیتال مانند Bitmain بودند. بایننس توانست سرمایه خود را از صفر به یک میلیارد دلار برساند. همچنین قدرت تاثیرگذاری ASIC بر استخراج بیت کوین نیز به ۱۰ برابر افزایش یافت. این در حالی بود که در همین سال (۲۰۱۸)، هیچ اپلیکیشن سیستم مالی غیر متمرکزی نتوانست در مسیر جریان کلی این بازار موفق ظاهر شود.
از سوی دیگر، سیکل توسعه محصولات دیگری مانند ایجاد قراردادهای هوشمند و شبکه های سیستمهای مالی غیر متمرکز بسیار کند و آهسته بود. دلیل این امر نیز وجود ریسک بالای اشتباهاتی بود که افزایشی چشمگیر داشت (مانند هک شدن کیف پولهای دیجیتال). به نسبت اجرای این پروژهها و آموختن از بازخوردهای دریافت شده از سوی کاربران، تیمها به محیط انزوای عمیق تری فرو رفتند و در حقیقت آن دسته از تیمهایی که به صورت نسبتا موفق عمل کردند، همانهایی بودند که بر بازخوردهای دریافتی از سوی کاربران حقیقی خود تکیه کردند. هر چه به ست جلو حرکت کنیم، اجرای پروژهها باید سرعت بیشتری داشته و همچنین در مقیاس کوچکتری به اجرا درآیند. پس آزمایش محصول خود را با تعداد کمی از کاربران آغاز کرده و بازخورد آنها را دریافت نمایید.
علیرغم وجود اندک نشانههای موفقیت در سال ۲۰۱۸، من به سال جاری میلادی بسیار خوشبین هستم.
همانطور که در گزارشها نیز مشاهده کردهایم، وجود بازارهای خرسی یکی از بهترین فرصتها برای جمع آوری استعدادها و ایدههای خلاقانه و پیاده سازی آنها است.