تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از مهمترین و اساسیترین روشها برای پیشبینی رفتار بازارهای مالی، در دنیای اقتصاد و معاملات مالی جایگاه ویژهای دارد. یکی از ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال، کانالهای قیمتی هستند که به تازگی بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
این کانالها به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تفسیر رفتار بازارها و تصمیمگیریهای سرمایهگذاران به کار میروند. در این مقاله، به بررسی مفهوم کانالهای قیمتی در تحلیل تکنیکال میپردازیم. همچنین، مطالب مرتبط با راهاندازی و استفاده از کانالهای قیمتی را به تفصیل بررسی میکنیم تا به خوانندگان عزیز اطلاعات مفیدی برای بهبود تصمیمگیریهای سرمایهگذاری در بازارهای مالی ارائه دهیم.
فهرست مقاله
Toggleکانال قیمتی چیست؟
کانال قیمت، یک نمونه از الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال میباشد. این الگو از دو خط موازی تشکیل شده است که یکی به عنوان خط روند و دیگری به عنوان خط کانال شناخته میشوند. دستهبندی کندلهای قیمت ارز دیجیتال بین این دو خط انجام میشود و در نتیجه، ما میتوانیم تغییرات روند بازار را تحلیل کنیم.
این کانال میتواند شیبی صعودی، نزولی یا حتی خنثی داشته باشد. برخی از افراد این الگو را به عنوان یک اندیکاتور استفاده میکنند، زیرا بدون نیاز به عواملی مانند حجم معاملات یا رنج، قادر به تشخیص روند بازار میشوند. اگرچه کانال قیمت و خط روند به نظر ممکن است شبیه به یکدیگر باشند، اما هرکدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند.
پرایس کانال چه کاربردی دارد؟
از جمله کاربردهای متنوع پرایس چنل موارد زیر هستند:
- شناسایی پرایس اکشن و تعیین مومنتم بازار: تحلیلگران از این ابزار برای تشخیص پرایس اکشن آتی در بازار رمز ارزها استفاده میکنند و میتوانند مومنتم بازار را مشخص کنند.
- تحلیل معامله روند: کانال قیمت به عنوان یک ابزار مؤثر در تحلیل معامله روند و تعیین صعودی یا نزولی بودن آن عمل میکند.
- مدیریت خطاها با استفاده از استاپ لاس: این ابزار به تعیین حد سود و ضرر در مسیر روند کمک میکند. بسته به پوزیشن لانگ یا شورت، میتوانید استاپ لاس را بالا یا پایین کانال قرار دهید.
- استفاده از خطوط روند به عنوان سیگنال ورود: خطوط روند در کانال قیمت به عنوان سیگنال ارز دیجیتال ورود استفاده میشوند و نقش مهمی در تعیین سطح حمایت و مقاومت بازار ایفا میکنند. سیگنال خرید ارز دیجیتال در زمانی ایجاد میشود که قیمت بدون عبور از یکی از خطوط روند، آن را تست کرده و لمس کند. در این حالت، تریدرها میتوانند پوزیشن لانگ یا شورت بگیرند و استاپ لاس را بر اساس شرایط بازار تنظیم کنند.
خالق کانال قیمتی کیست؟
پرایس چنل از جانب ریچارد دونچیان (Richard Donchian) معرفی شد. او یک تریدر برجسته در بازار کالا و بازارهای آتی آمریکا بود و به دلیل استفاده از رویکردهای معاملاتی خاص خود، به شهرت دست یافت. در این رویکرد که به نام “قانون 4 هفتهای (4week rule)” شناخته میشود، وی معتقد بود که در صورت وجود بازاری به سمت رشد پایدار و پیوسته، تریدرها باید تنها زمانی خرید کنند که قیمت به کف 4 هفتهای برسد و همچنین وقتی قیمت دارایی به سقف 4 هفتهای برسد، آن را بفروشند.
انواع کانال قیمتی کداماند؟
اگر کانال قیمت را به عنوان یک الگوی نموداری در نظر بگیریم، سه نوع آن به صورت صعودی (Upward)، نزولی (Downward) و سایدوی (Sideways) یا افقی (Horizontal) دیده میشود. با این حال، کانالهای معاملاتی به عنوان نوعی از اندیکاتورهایی در نظر گرفته میشوند که دارای یک بازه مشخص با دو خط هستند (که ممکن است منحنیوار نیز باشند، نه لزوماً خطوطی صاف و فلت)، و این کانالها میتوانند در دستههای مختلفی قرار گیرند.
برخی از این کانالها شامل کانال افزایشی (Ascending)، کاهشی (Descending)، مسطح یا فلت (Flat)، پوششی (Envelope) و دیگر انواع معروفی همچون کانالهای معاملاتی پویا (Dynamic Price Channel) مانند کلتنر (Keltner)، دانچیان (Donchian)، اندیکاتور فیبوناچی (Fibonacci) و اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Bands) هستند. تفاوتهای اساسی بین این کانالها به نامگذاری و برخی ویژگیهای دقیق تر فنی مرتبط با آنها برمیگردد.
بنابراین، تعداد زیادی از تریدرها به منظور بهبود و افزایش اعتبار استراتژی معاملاتی خود، کانالهای قیمت روندی را با کانالهای پویا و دیگر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ترکیب میکنند.
کانال افزایشی
کانال صعودی یا افزایشی یک الگوی نمودار است که در آن شیب رو به بالا دارد. در این الگو، خط روند بالایی به عنوان مقاومت عمل میکند و خط روند پایینی به عنوان حمایت شناخته میشود. اگر ما پرایس چنل را به عنوان یک اندیکاتور در نظر بگیریم، میتواند نقشهای ادامهدهنده و بازگشتی (ریورسال) را بازی کند. در صورتی که قیمت خط روند بالایی یا مقاومت را شکنند، ادامه روند صعودی پیش خواهد رفت و این ممکن است فرصتی برای گرفتن پوزیشن لانگ و کسب سود فراهم کند.
اما اگر خط روند حمایتی پایینی را شکست دهیم، ترند معکوس و نزولی خواهد شد و در این صورت پوزیشن شورت مناسب میتواند باشد. بنابراین، تعدادی از تریدرها توصیه میکنند که وارد معاملات شوند تنها پس از شکست یکی از خطوط روند. همچنین، با توجه به تئوری لمس مجدد سطوح شکستهشده توسط قیمت در روانشناسی، شما میتوانید پس از بازگشت قیمت به یکی از این خطوط، وارد معامله شوید.
کانال نزولی
کانال نزولی با شیب رو به پایین به تصویر کشیده میشود، در این الگو، خط روند بالایی به عنوان سطح مقاومت در سقفهای پایینتر و خط روند پایینی به عنوان سطح حمایت در کفهای پایینتر قرار دارند. مانند کانال صعودی، میتوان با دو رویکرد معامله درون کانال و همچنین شکست و بازگشت قیمت به سطوح شکستهشده به این خطوط پرداخت.
در صورتی که قیمت خط روند پایینی را شکست دهد، روند نزولی ادامه پیدا خواهد کرد و در صورت شکست خط روند بالایی، روند معکوس و صعودی خواهد شد.
کانال ساید یا خنثی
کانالهای خنثی یا همان سایدوی در تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال معرفی میشوند. در این نوع الگو، قیمت دارایی بین دو خط افقی موازی نوسان میکند. خطوط سقف و کف در این کانالها به نسبت به یکدیگر نزدیک هستند و نوسان قوی ندارند. این وضعیت معمولاً در مواقعی ایجاد میشود که شرکتکنندگان در بازار نسبت به جهت آینده حرکت دارایی تردد مبهمی داشته باشند و باعث ایجاد یک بازار با رنج و جانبی میشوند.
کانالهای سایدوی به دلیل فرصتهای سودآور در بازارهای ثابت و خنثی مورد ترجیح برخی تریدرها قرار میگیرند. در این شرایط، شما میتوانید به آسانی داخل کانال معامله کرده و با خرید دارایی در نزدیکترین نقطه به کف کانال و فروش آن در نزدیکترین نقطه به سقف کانال، سود کسب کنید.
این نوع کانالها معمولاً چند روز تا چند هفته طول میکشند. برای هر معامله در داخل کانال، میتوانید از استاپ لاس بالا یا پایین استفاده کنید تا از تخطی قیمت از محدوده کانال و وقوع ضرر در معامله جلوگیری کنید.
باند بولینگر
باندهای بولینگر یا همان بولینگر بندز (Bollinger Bands) اندیکاتورهای تاخیری در تجزیه و تحلیل تکنیکال میباشند. تریدرها از این اندیکاتور برای تشخیص مناطق حمایت و مقاومت استفاده مینمایند، جا که این مناطق معمولاً نشاندهنده احتمال نوسان قیمت به صورت صعودی یا نزولی هستند.
برای نمایش باندهای بولینگر در نمودار قیمت ارزهای دیجیتال، سه خط و باند به شکل باند بالایی و پایینی و یک خط میانی که از میانگین متحرک ساده 20 روزه بهدست میآید، نیاز داریم. این اندیکاتور به دسته کانالهای قیمت دینامیک و پویا تعلق دارد. فرمولهای محاسبه باندها به این شکل است:
- باند بالایی: میانگین متحرک ساده 20 روزه + (ضریب نحراف معیار 20 روزه × 2)
- باند پایینی: میانگین متحرک ساده 20 روزه – (ضریب نحراف معیار 20 روزه × 2)
- خط میانی: مووینگ اوریج ساده قیمت دارایی در یک پریود ۲۰ روزه.
همانطور که گفته شد، بسیاری از تریدرها از باندهای بولینگر برای تشخیص مناطق نوسانی در بازار استفاده میکنند. اختلاف بین باندهای بالایی و پایینی نسبت به خط میانی نمایانگر نوسانات بازار است، و هرچقدر این فاصله بیشتر باشد، نوسان بازار نیز بیشتر است. همچنین، نزدیک شدن باندها به یکدیگر نشاندهنده ثبات در بازار است.
به علاوه، وقتی که فاصله بین باندهای بالا و پایین افزایش مییابد، احتمال تصحیح قیمتی افزایش مییابد، که به آن “Bollinger Bounce” هم معروف است. همچنین، نزدیکی باندها به یکدیگر به معنای حالت تضییق Bollinger Squeeze میباشد که نشاندهنده انتظار شکست یکی از باندها است.
کانال دانچیان
کانال دانچیان یا همان دونچیان (Donchian Channel) یک نوع کانال پویا در تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال میباشد که تفاوت بین قیمت فعلی یک ارز دیجیتال و محدوده معاملاتی پیشین آن را نمایش میدهد. این اطلاعات میتوانند به تعیین میزان نوسان بازار و همچنین شناسایی شکستها، اصلاحها یا ریورسالهای ممکن در بازار مرتبط کمک کنند.
کانال دونچیان از سه باند تشکیل شده است. باندهای بالایی و پایینی بر روی بالاترین سقفها و پایینترین کفها در یک دوره زمانی خاص قرار میگیرند و باند میانی نیز میانگین این دو خط را نمایش میدهد. معمولاً برای محاسبه این خطوط از یک دوره 20 روزه استفاده میشود و عرض کانال نمایانگر میزان نوسان بازار رمز ارز مرتبط میباشد. بنابراین، هر چه دو باند بالا و پایین به یکدیگر نزدیکتر باشند، نمایانگر ثبات در حرکت بازار است و با افزایش عرض میانی کانال، به معنای ورود به شرایط نوسانی هستیم.
کانال کلتنر
کانال کلتنر (Keltner Channel) یک ابزار تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال است که در نمایش نوسان قیمت ارز مشابه با باندهای بولینگر و کانال دونچیان عمل میکند. با این حال، تفاوت مهم آن در استفاده از میانگین متحرک نمایی (EMA) به عنوان خط مرکزی و دو خط مبتنی بر محدوده واقعی (اندیکاتور ATR) برای نشان دادن پرایس اکشن قبلی در دو طرف خط مرکزی قرار دارد.
به این ترتیب، وقتی قیمت به صورت قابل توجهی بالاتر از باند بالایی یا پایینتر از باند پایینی بسته شود، احتمال تغییر روند قبلی یا افزایش سرعت حرکت فعلی وجود دارد. به دلیل استفاده از اندیکاتور EMA و ATR، این کانال اطلاعات اضافی و غیرضروری در مورد نوسانات قیمتی جزئی را حذف میکند. به همین دلیل، برخی تریدرها باور دارند که کانالهای کلتنر نوسان یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص را بهتر از دیگر اندیکاتورهای کانال نمایش میدهند.
مثالی از این کانال به این صورت است: زمانی که قیمت از بالای باند بالایی عبور میکند، یک سیگنال خرید به وجود میآید. پس از آن، با کاهش سرعت حرکت و اصلاح روند، قیمت دوباره به داخل کانال کلتنر باز میگردد و پس از شکست حمایت، سیگنال فروش صادر میشود.
کانال پوششی
کانال پوششی یا همان انولوپ چنل (Envelope Channel) یک نوع اندیکاتور نوسانی است که شامل انواع مختلفی از اندیکاتورهای نوسانی میشود، از جمله باندهای بولینگر و کانالهای کلتنر. این نوع کانال قیمت نیز از دو خط خارجی که بر مبنای انحراف معیار یا اندیکاتور ATR محاسبه میشوند تشکیل شده و یک خط مرکزی دارد که عمدتاً بر مبنای میانگین متحرک قرار میگیرد.
همانند قبل، با افزایش و کاهش نوسان قیمت، فاصله میان باندها تغییر میکند، که با لمس باند بالایی توسط قیمت، سیگنال فروش و با لمس باند پایینی توسط قیمت، سیگنال خرید صادر میشود. اگر قیمت به بالای باند بالایی برود، سیگنال خرید و اگر به پایین باند پایینی برود، سیگنال فروش اعلام میشود.
چگونه کانال قیمتی رسم کنیم؟
کانال پرایس یا Price Channel از دو مؤلفه اصلی تشکیل شده است: خط روند و خط کانال موازی. برای رسم این کانال، مراحل زیر را دنبال میکنیم:
- ابتدا، با تحلیل روند عمدهٔ قیمت، مسیر اصلی حرکت را تشخیص میدهیم.
- سپس به دو نقطه ابتدایی در یک سمت نیاز داریم. این دو نقطه برای رسم خطوط حمایت یا مقاومت مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین نیاز به یک نقطه در سمت مخالف این دو نقطه داریم.
- اگر روند بازار صعودی باشد، دو نقطه برای خط حمایتی اصلی (کف) و یک نقطه برای خط مقاومت (سقف) لازم است. برای روند نزولی، دو نقطه برای خط مقاومتی اصلی (سقف) و یک نقطه برای خط حمایت (کف) لازم است.
- پس از رسم خط روند اصلی صعودی یا نزولی از دو نقطه ابتدایی، با استفاده از نقطه مخالف، خط کانال موازی با خط روند را ترسیم میکنیم.
برای شناسایی کانال خنثی، نیاز است تا قیمت حداقل دو بار هر دو سطح حمایت و مقاومت را لمس کند و خط کانال رسم شده به صورت افقی باشد.
میزان اعتبار کانال قیمتی
یکی از جنبههای حیاتی در مسیر آموزش تحلیل تکنیکال، ارزیابی اعتبار الگوهای نموداری است. پرایس چنل نیز از این معیارها مستثنی نمیشود و برای تایید صحت خطوط روند، به موارد زیر توجه میشود:
- تعداد برخوردها: تعداد برخوردهای قیمت با خطوط روند کانال اهمیت بسیاری دارد. هرچه تعداد برخوردها بیشتر باشد و کانال برای مدت طولانیتری حفظ شود، اعتبار آن افزایش مییابد. معمولاً تعداد برخوردها به این شکل تعریف میشود:
- 1 تا 2 برخورد: ضعیف و غیر مناسب برای ترید
- 3 تا 4 برخورد: نسبتاً مناسب و مناسب برای ترید
- 5 تا 6 برخورد: قوی و معتبر
- بیش از 6 برخورد: بسیار قوی و کاملاً معتبر
- توازن خطوط: برای تایید کانال قیمت، خطوط باید موازی یکدیگر باشند. اگر خطوط همگرا یا واگرا باشند، ممکن است به الگوهای نموداری مانند مثلث کاهشی و افزایشی یا کنج صعودی و نزولی منجر شوند. برای استفاده از این الگوها در ترید، نیاز به تحلیل نمودار دارید.
- حجم معاملات: مانند سایر الگوهای نموداری، حجم معاملات نقش مهمی در تایید کانال قیمت دارد. در یک الگوی کانال صعودی، انتظار داریم که حجم معاملات کاهش یابد. همچنین، در صورت شکست، انتظار داریم که حجم افزایش یابد.
- طول عمر کانال: تشکیل یک کانال قیمتی ممکن است چند هفته تا چند ماه طول بکشد. هر چه این بازه زمانی طولانیتر باشد، اعتبار و اطمینان کانال نیز بالاتر خواهد بود.
استراتژیهای ترید با کانال
برای معامله در بازار ارز دیجیتال با استفاده از پرایس چنل، دو رویکرد اصلی وجود دارد:
- ترید درون کانال
- ترید شکست کانال و بازگشت به سطح شکستهشده
ترید درون کانال
یکی از روشهای محبوب و معتبر برای بهرهبرداری از کانالهای قیمت، ترید ارز دیجیتال درون محدوده میان دو خط روند و خط کانال است. این استراتژی قابل استفاده در تمام شرایط بازار، از جمله بازارهای صعودی، نزولی و سایدوی، میباشد. در ادامه، مثالی از این روش را برای هر یک از این حالتها بررسی خواهیم کرد.
معامله در کانال نزولی
موقعیتهای صعودی و نزولی در کانالهای قیمت معمولا در بازارهای با روند مشخص ایجاد میشوند. استراتژی ترید درون محدوده پرایس چنل نزولی به شما این امکان را میدهد که با گرفتن به موقع پوزیشنهای لانگ و شورت، از تغییرات صعودی و نزولی قیمت در محدوده مشخص کانال سود کسب کنید.
در این استراتژی، شما همراستای مسیر نزولی خود با روند کانال عمل میکنید. با هر بار افزایش قیمت و تماس با سقف مقاومتی کانال (خط روند نزولی)، به فروش میروید و با هر بار کاهش قیمت و تماس با کف کانال، ارز دیجیتال مورد نظر را خریداری میکنید.
به علت اینکه تعیین زمان دقیق شکست خطوط روند در این استراتژی دشوار است، معمولا از اندیکاتورهای تکنیکال دیگری مانند اندیکاتور حجم تعادلی (OBV) برای تشخیص فشار خرید یا فروش و احتمال شکست یکی از خطوط استفاده میشود.
معامله در کانال صعودی
معامله درون محدوده کانال صعودی تا حد زیادی مشابه است با حالت نزولی. در این حالت، هنگامی که قیمت به نزدیک شدن به خط حمایتی روند صعودی پایین میرسد، میتوانید ارز دیجیتال را خریداری کنید، و هنگامی که به سقف کانال میرسد، میتوانید آن را بفروشید.
معامله در کانال ساید
کانالها در بازارهای روندی و حتی در بازارهای خنثی و سایدوی به وجود میآیند، این نوع بازارها که اغلب با نوسانات جزئی همراه هستند، گاهاً تردید را در مورد جهت حرکت قیمت ایجاد میکنند. استراتژی معاملاتی در کانالها نیز در این سه نوع بازار قابل استفاده است. در این روش، زمانی که قیمت به سقف کانال نزدیک میشود، میتوانید دارایی را بفروشید، و زمانی که به کف کانال میرسد، میتوانید دارایی را خریداری کنید.
در هر دو حالت مذکور، استفاده از حد ضرر ضروری است. به عنوان مثال، وقتی شما در نزدیکی خط حمایت (به هر شکلی: صعودی، نزولی یا خنثی) خریداری میکنید، انتظار دارید قیمت ارز بیشتر شود. اما اگر این خط حمایت شکسته شود و قیمت از دست داده شود، این ممکن است منجر به ضرر شما شود. به کمک قرار دادن حد ضرر زیر خط حمایت، میتوانید از خروج از موقعیت خود با ضرر بیشتر جلوگیری کنید.
این موضوع برای ناحیه مقاومت و فروش در نزدیکی سقف کانال نیز صدق میکند. در اینجا نیز استفاده از حد ضرر ضروری است و به شما کمک میکند در صورت شکست سقف کانال و ادامه صعود قیمت، از ضررهای بیشتری جلوگیری کنید.
ترید شکست کانال
به طور کلی، امکان دارد که در صورت شکستن یکی از سطوح حمایت یا مقاومت، از خرید و فروش ارز دیجیتال به منظور کسب سود استفاده کنید. این استراتژی، برای همه سه نوع کانال زیر قابل استفاده است:
- صعودی
- نزولی
- خنثی
در اینجا، برای نمونههای آموزش، دو حالت صعودی و نزولی را بررسی خواهیم کرد.
ترید با شکست کانال صعودی
در این استراتژی، به جای معامله بر اساس لمس سقف و کف کانال برای بازگشت قیمت به داخل محدوده، منتظر شکست یکی از سطوح مشترک میمانید. هنگامی که معامله بر اساس استراتژی شکست انجام میدهید، استفاده از سایر اندیکاتورها مانند حجم معاملات برای تأیید شکست بسیار حیاتی است. همانطور که گفتیم، بعد از شکست، قیمت باید با افزایش حجم معاملات همراه باشد تا شکست معتبر تلقی شود. با این حال، باید از شکستهای کاذب یا همان فیکاوتها (Fakeouts) هم پیروی کنید.
در صورتی که خط روند بالایی شکسته شود، میتوانید پوزیشن لانگ را باز کنید، و در صورتی که خط روند پایینی شکسته شود، میتوانید پوزیشن شورت بگیرید. همچنین، باید استاپ لاس را برای پوزیشن لانگ زیر نقطه ورود (مثلاً روی خط مقاومت که اکنون به احتمال زیاد به حمایت تبدیل شده) قرار دهید، و برای پوزیشن شورت، بالای خط حمایت که اکنون به احتمال زیاد به مقاومت تبدیل شده است، استفاده کنید.
همچنین، اگر از شکست معتبر کانال قیمت اطمینان ندارید یا در بازار جا ماندیدهاید، میتوانید منتظر بازگشت قیمت به سطح شکسته شده بمانید تا دوباره آن را تست کنید. در این حالت، اگر قیمت دوباره سطح شکسته شده را تست کند و روند صعودی یا نزولی قبلی خود را دوباره پیش گیرد، میتوانید وارد پوزیشن لانگ یا شورت شوید.
ترید با شکست کانال نزولی
شکست پرایس چنل نزولی نیز دقیقا معکوس حالت صعودی است. در این حالت، با شکست یکی از سطوح حمایت و تأیید آن وارد پوزیشن میشوید و در صورتی که در بازار جا ماندید یا اعتماد به شکست مذکور نداشته باشید، منتظر لمس مجدد ناحیه شکسته شده میمانید تا وارد پوزیشن شوید.
جمع بندی
در این مقاله بر کانال قیمتی در تحلیل تکنیکال تمرکز داشتیم، اصول و مفاهیم مهمی درباره این ابزار تحلیلی برجسته مطرح شد. کانالهای قیمتی، ابزارهای قدرتمندی هستند که در تجزیه و تحلیل رفتار قیمتها در بازارهای مالی و ارز دیجیتال به کار میروند. این مقاله به ما ارائه داده که چگونه کانالهای قیمتی ساخته میشوند و چگونه میتوانند در تشخیص نقاط ورود و خروج موثر در معاملات مالی مفید باشند.
در این مقاله به سه نوع اصلی کانال قیمتی یعنی کانال دانچیان، کانال کلتنر، و کانال پوششی پرداخته شده و تفاوتها و مزایای هرکدام توضیح داده شده است. همچنین، استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال دیگر مانند حجم و اندیکاتورهای متحرک در ترکیب با کانالهای قیمتی برای تصمیمگیری بهینه در معاملات بررسی شده است. در نهایت، مقاله تأکید دارد که معاملهگران باید از استاپ لاسها برای مدیریت ریسک در معاملاتشان استفاده کنند و باید دقت کنند که همواره شکست کانالها ممکن است به تغییر روند بازار اشاره داشته باشد. از این رو، مقاله به توضیح استفاده از استراتژیهای معاملاتی داخل و خارج از کانالها پرداخته و مشتریان را به انعطافپذیری و توجه به شرایط بازار تشویق میکند. با خواندن این مقاله، معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند در تحلیل تکنیکال خود از کانالهای قیمتی بهرهبرداری کرده و راهبردهای موثرتری برای معاملات موفقتر را اعمال کنند.