همچنین بخوانید: خرید ارز دیجیتال ، خرید بیت کوین ، خرید اتریوم ، خرید تتر ، خرید ترون ، خرید شیبا اینو ، خرید پرفکت مانی ، خرید لونا کلاسیک
آیا اتریوم و دیگر شبکههای بلاک چین به اندازه کافی مورد اعتماد قرار میگیرند که جایگزین سیستم مالی کنونی شوند؟ این امر چند سال طول میکشد. مزیت اصلی فناوری بلاک چین قرار است امنیت بیشتر آن باشد، اما مردم عموماً به سختی به فناوریهای جدید اعتماد میکنند. این یک تناقض اجتنابناپذیر است. ما مجبوریم این مرحله را پشت سر بگذاریم.
ارزجو : ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) خالق شبکه ارز دیجیتال جدید و سریعالرشد اتریوم میخواهد با بهرهگیری از فناوری خود همه چیز را دگرگون سازد. هرجومرج روز جمعه ۱۷ ژوئیه ساعت ۸:۱۵ صبح به وقت برلین شروع شد. گریف گرین (Griff Green) سازماندهنده امور فعالان شرکت آلمانی حوزه فناوری موسوم به اسلاک (Slock.it) با اعلام هشدار در کانال گپ عمومی خود نوشت: «هشدار! وضعیت اضطراری است.» او در ادامه نوشت: «اعضای پروژه DAO اسلاک دات کام فوراً توجه کنند!» پیام وی خطاب به سهامداران یکی از پروژههای مشترک موسوم به DAO بود که به عنوان موفقترین پروژه سرمایهگذاری جمعی مورد تحسین قرار گرفته بود. سه نفر بلافاصله جواب دادند: «جریان چیست؟ چه اتفاقی افتاده؟» گرین بعد از نیم ساعت نوشت: «ما مطمئن نیستیم چه اتفاقی افتاده، اما DAO در وضعیت اضطراری به سر میبرد.»
عبارت DAO مخفف سازمان خودمختار غیرمتمرکز بود. ایده ورای پروژه آن بود که این استارتآپ یک نوع شرکت جدید است ــ مبتنی بر یک فناوری که از ارزهای دیجیتال نظیر بیت کوین پشتیبانی میکند ــ به همراه الگوریتمهایی که راهبرد را بدون دخالت انسانی به اجرا میگذارند.
برنامهنویسان پروژه مشخصاً میخواستند که DAO همانند یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر عمل کند ــ یعنی شرکتی شبیه شرکت کلینر پرکینز (Kleiner Perkins) که به سبک شرکت کیکاستارتر (Kickstarter) فعالیت میکند.
یک ماه قبلتر هزاران سرمایهگذار حدود ۱۶۰ میلیون دلار در این شرکت تجربی سرمایهگذاری کرده بودند. سرمایهگذاری آنها در قالب اتر (Ether) صورت گرفته بود، ارز دیجیتال یک سالهای که آنها با توکنهای مجازی مبادله کرده بودند (و رقیب بیت کوین محسوب میشد). خالقان پروژه DAO نرمافزار را به گونهای طراحی کرده بودند که خواسته دارندگان توکنها را بر مبنای آرای جمعی آنها اجرا کند.
به سرمایهگذاران هنگام سپردن پول خود به DAO اطمینان خاطر داده شده بود که پولشان امن و ایمن است. استفان توال (Stephan Tual) یکی از خالقان و بنیانگذاران و همچنین رئیس ارشد عملیاتی شرکت اسلاک دات آیت در جریان تبلیغات جهت جذب سرمایه ادعا کرده بود که شبکه پشتیبان DAO «در مجموع امنتر از هر بانکی» است.
اما حالا یک هکر به داخل شبکه نفوذ کرده بود و به منابع مالی آنها دستبرد میزد. گرین توصیه کرد که اعضا اقدام به اسپم شبکه کنند ــ مسیرهای منتهی به آن را مسدود کنند ــ تا از سرعت عمل سارق کاسته شود. گرین اضافه کرد: «متأسفم رفقا. این یک اتفاق واقعی است، مانور نیست.»
در اتاق گپ عمومی همه احساساتی شده بودند. یک نفر پرسید: «یعنی به فنا رفتیم؟» دیگری نوشت: «وای چه فاجعهای.» نفر سوم گفت: «من توی وان هستم. نزدیکه بلایی سر خودم بیارم.» یک نفر دیگر نوشت: «آتش، آتش، آتش، هیچ کس هول نکند، آتش، آتش، آتش.» بسیاری این ماجرا را با حادثه مربوط به صرافی ژاپنی ارزهای دیجیتال موسوم به امتی گاکس (Mt. Gox) مقایسه کردند که دو سال قبلتر به واسطه هک فاجعهبار ۴۶۰ میلیون دلار از سرمایههایش از هم فرو پاشیده بود ــ امتی گاکس زمانی بزرگترین صرافی در نوع خود به شمار میرفت. آیا آنها اکنون شاهد از هم پاشیدن DAO بودند؟
روز بعد که شرکت اسلاک دات آیت کنترل اوضاع را مجدداً در دست گرفت، هکر (یا هکرها) پیشاپیش بیش از ۵۰ میلیون دلار ــ تقریباً یک سوم منابع مالی DAO ــ را به سرقت برده بود. در شرایطی که مردم در تلاش بودند تا به ابعاد فاجعه پی ببرند، یک نام در انجمن طنینانداز شد. یک نفر پرسید: «ویتالیک کجاست؟» دیگری ملتمسانه گفت: «بیدار شو ویتالیک. خداوندگار فضایی ما، خواهش میکنم ما را نجات بده.»
پاسخ آمد: «آرام باش. ویتالیک مشغول بررسی موضوع است.»
یک ماه پس از ماجرای هک ــ چند صباحی پس از ریاست بر یک روند رأیگیری بحثبرانگیز بر سر شکل دادن به فرآیندی که به بازپسگیری مبالغ دزدیده شده و جبران مالی حامیان پروژه میانجامید ــ ویتالیک بوترین با خونسردی پای حرفهای آدمی نشسته بود که یک عرقچین به شکل اژدهای بازی پوکمونگو بر سر داشت. فرد کلاه به سر که استادیار رشته مهندسی کامپیوتر بود، میگفت: «این یک بازی پیچیده است». او با شور و هیجان مشغول ترسیم یک پازل منطقی پیچیده بود. اما قبل از آنکه وارد جزئیات شود بوترین حرف وی را قطع کرد و یک راهکار زیرکانه ارائه کرد. فرد کلاه به سر مغمومانه جواب داد: «این راهکار واقعاً عالی است.»
بوترین، برنامهنویس ۲۲ ساله، به دانشگاه کارنل آمده بود تا در یک رویداد که به همت ابتکار ارزهای دیجیتال و قراردادها (IC3) ترتیب داده شده بود شرکت کند. ابتکار ارزهای دیجیتال و قراردادها در واقع یک کنسرسیوم دانشگاهی است که درباره سیستمهای پرداخت همنوع با همنوع تحقیق میکند. حدود دوازده برنامهنویس دور یک میز کنفرانس بزرگ در سالن گیتسهال (Gates Hall) نشسته بودند. این سالن جدید میزبان گروههای آموزشی علوم کامپیوتر و اطلاعات دانشگاه کارنل بود. بحث درباره «برتری تصادفی»، «درختان مرکل»، و «zk-SNARKs» [هر سه از مباحث فرآیند رمزنگاری] بود.
بوترین اگرچه از همه جوانتر بود اما ستاره بیچونوچرای گروه به شمار میرفت. هر چه که باشد، او خالق نابغه اتریوم بود، یعنی همان شبکهای که از ارز دیجیتال اتر پشتیبانی میکند. اتر در حال حاضر بزرگترین رقیب بیت کوین به شمار میرود. ارز دیجیتال ۱۰ میلیارد دلاری بیت کوین کمتر از یک دهه قبل به شکل اسرارآمیزی پای به عرضه وجود گذاشت.
اتر یک سال قبل راهاندازی شد و مجموع ارزش آن از آن زمان تاکنون از صفر به حدود ۱ میلیارد دلار رسیده و دیگر ارزهای مجازی رقیب را به سادگی پشت سر گذاشته است. (صدها ارز مجازی در حال حاضر موجود هستند.) با این وجود، فناوری خلق شده توسط یوترین امکاناتی فراتر از یک ارز دیجیتال را عرضه میکند. طرفداران اتریوم معتقدند که این شبکه روزی شاید از مجموعهای از اپلیکیشنهای غیرمتمرکز ــ شبکههای اجتماعی فاقد سانسور، اپلیکیشنهای عمومی کرایه خودرو، بازارهای پیشبینی جمعی، شرکتهای سرمایهگذاری، و حتی دولتها پشتیبانی کند.
ابتکار بوترین پیشاپیش پا را از حوزه برنامهنویسان فراتر گذاشته است. شرکتهای موجود در فهرست ۵۰۰ شرکت برتر از نگاه نشریه «فورچن» این فناوری را به صورت آزمایشی بکار گرفتهاند. سال گذشته، سامسونگ و آیبیام (IBM) در راستای ایجاد هماهنگی میان دستگاههای متصل به اینترنت نظیر ماشین لباسشویی و لامپها از طریق یک شبکه مبتنی بر اتریوم، پروژههای را راهاندازی کردند.
در ابتدای سال جاری، ۱۱ بانک ــ از جمله ولز فارگو دبلیوافسی (Wells FargoWFC)، بارکلیز بیساس (Barclays BCS)، یوبیاس (UBS)، کردیت سوییس سیاس (Credit Suisse CS)، و اچاسبیسی (HSBC) ــ یک برنامه پایلوت خدمات مالی با استفاده از اتریوم راهاندازی کردند. مایکروسافت و دلویت (Deloitte) نیز مشغول انجام آزمایشات تجربی بر روی این شبکه بودهاند.
کریس دیکسون (Chris Dixon) از شرکای شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر آندرسون هوروویتز (Andreessen Horowitz) واقع در دره سیلیکون در این باره میگوید: «من در رابطه با اتریوم بسیار هیجانزده هستم. این شاید هیجانانگیزترین چیزی باشد که طی دو سال گذشته در این حوزه اتفاق افتاده است.» او از جمله کسانی است که همان اوایل بر روی بیت کوین سرمایهگذاری کردند.
مارک راسینوویچ (Mark Russinovich) مسئول ارشد فناوری پلتفرم رایانش ابری مایکروسافت موسوم به آزور (Azure) نیز شور و شوق دیکسون را بازتاب میدهد: «مشخصه عالی اتریوم این است که به شکل باز و انعطافپذیر است و میتوان آن را متناسب با نیازهای مشتری سفارشی کرد.»
اگر اینطور به نظرتان میرسد که اتریوم قرار است جدیدترین استارتآپ دلار ـ بیت کوین دره سیلیکون باشد، پس در نحوه تفکر خود تجدیدنظر کنید. بوترین یک کارآفرین معمولی نیست. او از پشتیبانی سرمایهگذاریهای خطرپذیر برخوردار نیست و حتی در دره سیلیکون نیز حضور ندارد ــ در حقیقت او یک خانهبهدوش است که یک کولهپشتی به همراه دارد و هر جا که بتواند کد نویسی کند همانجا مینشیند. او «استارتآپ» خود را به عنوان یک بنیاد غیرانتفاعی در شهر زاگ سوئیس ایجاد کرده است. بوترین به عنوان دانشمند اصلی خالق اتریوم از لینوس توروالدز (Linus Torvalds) مخترع لینوکس الهام میگیرد. لینوکس یک سیستم عامل منبع باز است که امروزه بر روی بسیاری از رایانههای نصب شده است.
بوترین از این لحاظ یک کهنالگوی چالشبرانگیز برای بانکها و سرمایهگذارانی است که میخواهند در فناوری دگرگونساز ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند: او یک برنامهنویس بیبرنامه است.
رویای جسورانه: بوترین میخواهد از فناوری خود در راستای تجدید ساختار کامل وب بهره بگیرد و ساختار قدرت کنونی را دگرگون سازد. او معتقد است که در آینده نزدیک، همه شرکتها را میتوان به جای مدیران اجرایی با استفاده از الگوریتمهای جمعسپاری شده کنترل کرد.
او مطمئناً یک شریک تجاری ایدهآل از دید والاستریت نیست. روزی که برای بار اول بوترینِ قد بلند و لاغر را دیدم یک تیشرت چروک بر تن داشت که تبلیغ یک نرمافزار منبع باز بر روی آن نقش بسته بود. او همچنین یک ساعت مچی سواچ راه راه بنفش و ارغوانی در دست داشت و لبخندش شبیه لبخند گربه خندان داستان آلیس در سرزمین عجایب بود. او به سؤالات به قدری آرام و سنجیده پاسخ میدهد که گویی این صدا توسط رایانه تولید شده است.
اما بلندپروازیهای بوترین با لحن آرام وی کاملاً در تضاد است. او میگوید هدف نهاییاش استفاده از بیت کوین جهت تغییر کامل ساختار وب است ــ تا بدین طریق قدرت را از دست واسطهها بیرون آورده و تحویل تودههای مردم دهد. البته اگر بوترین موفق شود و تودههای مردم از فناوری وی استقبال کنند، طرح وی موجب ثروتمندی خود او و دیگر دارندگان اتر خواهد شد.
با این حال، بوترین قبل از آنکه بتواند دنیا را دگرگون سازد باید ثابت کند که برنامهنویسان قادرند از فناوری وی به شکل امن و ایمن استفاده کنند ــ با توجه به هک پروژه DAO که بر مبنای این شبکه شکل گرفته بود، طرح چنین موضوعی کاملاً مشروع و موجه است. بخش اعظم شور و هیجانات در میان فعالان حوزه فناوری طی ماههای اخیر از دیگر ارزهای دیجیتال نظیر بیت کوین دور شده و به سمت اتر سوق پیدا کرده است. اما در دنیای پرتلاطم و آرمانگرایانه ارزهای دیجیتال و خالقان آنها، هواداران ممکن است به سرعت تغییر جهت دهند.
جنبش ارزهای دیجیتال در مقطعی جهش پیدا کرد که سیستم مالی جهانی به نظر در آستانه فروپاشی بود. روز ۱ نوامبر ۲۰۰۸، هفتهها پس از آنکه بانک سرمایهگذاری برادران لیمن (Lehman Brothers) و به تبع آن بازارهای جهانی دچار رکود شدند، یک بولتن برای گروهی از دریافتکنندگان ایمیل ارسال شد که خوراک طرفداران رمزنگاری بود. یک تازهوارد در این بولتن نوشته بود: «من مشغول کار بر روی یک سیستم پرداخت نقدی الکترونیکی بودهام که بر مبنای معامله میان همنوع با همنوع است و هیچ شخص ثالث معتمدی را در بر نمیگیرد.» در کنار آن لینک یک مقاله آکادمیک ۹ صفحهای به همراه چکیده مقاله نیز آمده بود. او اختراع خود را بیت کوین نامیده بود.
این شخصیت سایهوار که خود را «ساتوشی ناکوموتو» معرفی میکرد یک معمای دیرپا در حوزه علوم کامپیوتر موسوم به مسئله فرماندهان بیزانسی (Byzantine Generals Problem) را حل کرده بود. او بر مبنای کارهای دیگران یک سیستم غیرمتمرکز را پیشنهاد داده بود که در آن عملاً هیچ کس نمیتوانست تقلب کند. نبوغ ناکاموتو آنجا مشخص شد که از ترکیبی از رمزنگاری، ریاضیات، و تئوری بازی جهت تضمین صداقت و درستکاری همه اعضای شبکه بهره گرفته بود.
به جای اعتماد به مسئول یک دیتابیس یکپارچه جهت تائید یک معامله که همگان قادر به مشاهده و کسب اطلاع از آن هستند، چرا نباید یک کپی از دفتر کل را بر روی تک تک رایانهها توزیع کرد؟ همیشه حرف آسانتر از عمل است ــ اما سیستم ناکاموتو این مهم را محقق ساخت.
نوآوری اصلی ناکاموتو فناوری بلاک چین بود ــ که یک سیستم جدید جهت ساختار بخشیدن به دادهها محسوب میشد. بلاک چین همانطور که از نامش پیداست از مجموعهای از بلوکها یا فهرستهای به هم متصل تشکیل شده است. هر بلوک حاوی معاملات به همراه زمان و تاریخ آنها است ــ چه کسی چه زمانی چه میزان پرداخته است. به لطف تلفیقی از ریاضیات و مشوقهای اقتصادی، همه با این سازوکار موافق هستند و همه معاملات در درون یک شبکه باز به نمایش گذاشته میشوند. بلاک چین همانند اینترنت به دنبال حذف منشأ واحد نقایص است؛ هر گرهای ممکن است از بین برود، اما سیستم پابرجا میماند و کار خود را دقیق انجام میدهد.
آن اوایل، بیت کوین توجه کریپتو آنارشیستها، طرفداران آزادیهای فردی، و کارشناسان کنجکاو فناوری را جلب کرد و این افراد به سمت این سیستم جداییطلب کشیده شدند. تا سال ۲۰۱۱، ناکاموتو به طرز اسرارآمیزی در همهمه و هیاهوی دنیای مجازی ناپدید شد. (علیرغم جستجوهای رسانهای جهانی طی سالهای اخیر، هویت وی هنوز مشخص نشده است.) اما علاقمندی به اختراع وی به مرز انفجار رسیده بود و توجه بوترینِ علاقهمند به علوم کامپیوترِ ساکن تورنتو را به خود جلب کرد.
در یکی از روزهای ماه فوریه ۲۰۱۱، دیمیتری بوترین فرزند خود را با یک پدیده پیچیده که در دنیای آنلاین مشاهده کرده بود آشنا کرد. این پدیده همانا بیت کوین بود. ویتالیک در بدو امر علاقهای نشان نداد. ایده پول دیجیتال در مقایسه با بازی «دنیای وار کرافت» ملالآور به نظر میرسید. و البته او برخلاف پدرش به ارزشهای مبتنی بر آزادیهای فردی اعتقادی نداشت. بوترین اما پس از مقداری تحقیق درباره ارزهای دیجیتال نظر خود را تغییر داد. شاید ایده ریاضیاتی مرتبط با آن وی را جذب خود کرده بود.
ویتالیک بوترین از همان سنین کودکی مجذوب اعداد شده بود. او بچه که بود چندان با بچههای دیگر معاشرت نمیکرد. طی سالهای پس از فروپاشی شوروی که پدر و مادر ویتالیک در مسکو مشغول تحصیل در رشته علوم کامپیوتر بودند، او اوقاتش را در منزل در کنار پدربزرگ و مادربزرگش سپری میکرد. به ویتالیک بازی لگو میدادند تا خودش را سرگرم کند، اما او با استفاده از قطعات لگو ساختمان، حیوان، یا آدم درست نمیکرد.
او به جای اینها اعداد را با استفاده از این قطعات درست میکرد. هنگامی که ویتالیک ۴ ساله بود پدرش اولین رایانه را برای وی خریداری کرد و او سریعاً رایانه را گرفت. پدرش در این باره میگوید: «نرمافزار اکسل اسباببازی مورد علاقه او بود.» دیمیتری در آن مقطع از مادر ویتالیک جدا شده بود و در سال ۱۹۹۹ به تورنتو نقل مکان کرده بود. ویتالیک نیز چند ماه بعد پیش پدرش رفت. با گذشت زمان، اوضاع برای ویتالیک بوترین بهتر شد. او در دبیرستان از لاک خود بیرون آمد و به یک گروه بحث و گفتگو پیوست. اما کامپیوتر در کانون زندگی وی قرار داشت.
بهترین دوست کودکی: بوترین که در نزدیکی مسکو بزرگ شده بود به اعداد و ارقام علاقه پیدا کرد و در سن ۴ سالگی به کامپیوتر خو گرفت. به گفته پدرش، «نرمافزار اکسل اسباببازی مورد علاقه او بود.»
بوترین پس از آنکه به قابلیتهای بیت کوین پی برد به دنبال راهی بود تا مقداری از این ارز را به دست بیاورد. او در ابتدا در ازای مبلغ ناچیز ۵ بیت کوین در ازای هر مطلب (حدود ۴ دلار در ازای هر مطلب) درباره این موضوع برای یک وبسایت مطلب مینوشت، اما وبسایت در نهایت فعالیتش متوقف شد. بنابراین، او شروع کرد به نوشتن دو مقاله در هفته درباره ابعاد این فناوری و تأثیرات اجتماعی بالقوه آن، و در انجمنهای اینترنتی بیت کوین تیزرهای تبلیغاتی درباره مقالات خود میگذاشت. او آدرس کیف پولی بیت کوین خود را ارسال میکرد و اعلام میکرد که اگر کمک کافی دریافت کند یک مقاله منتشر میکند. بیت کوینها آرام آرام به سمت وی سرازیر میشدند.
او سپس مجله خود را راهاندازی کرد. در ماه سپتامبر ۲۰۱۱، یک برنامهنویس رومانیایی به نام میهای آلیسی (Mihai Alisie) که آن موقع بیست و سه ساله بود پیشنهاد کرد که او و بوترین که در آن زمان ۱۷ سال سن داشت نشریه خود را راهاندازی کنند. آنها مجله «بیت کوین مگزین» را به صورت نسخه چاپی و آنلاین منتشر کردند. این نشریه از آن زمان تاکنون ۵/۱ میلیون خواننده را جذب خود کرده است. بیشترین مقالات نشریه را بوترین مینوشت. (این مجله هنوز هم منتشر میشود، اما صاحبان آن حالا دیگر عوض شدهاند.)
زمانبندی بوترین عالی بود. علاقمندی به بیت کوین به مرز انفجار رسید. بوترین جهت بهرهگیری از این فرصت تصمیم گرفت دانشگاه را رها کند. او در آن مقطع دانشجوی سال اول دانشگاه واترلو بود. (او بعداً بورس تحصیلی پیتر تیل (Peter Thiel) از بنیانگذاران پیپال را دریافت کرد.) با بالا گرفتن سروصداها پیرامون بیت کوین، قیمت این ارز دیجیتال نیز افزایش پیدا کرد ــ و از زیر ۱ دلار در سال ۲۰۱۱ به حدود ۱۰۰۰ دلار در سال ۲۰۱۳ رسید. کارآفرینان و سرمایهگذاران خطرپذیر فرصت را جهت دگرگونسازی بخش مالی فراهم دیدند. بانکها نیز به طور مخفیانه به بررسی این فناوری پرداختند.
بوترین به لطف منابع مالی که به واسطه بالا رفتن قیمت بیت کوین نصیبش شده بود به سفر دور دنیا رفت. او در قالب سبک زندگی جدید خود به گشتوگذار پرداخت و گهگاه پروژههایی نیز انجام میداد. او مدتی را در یک آپارتمان متروکه در بارسلون در کنار گروهی از کریپتو آنارشیستها گذراند. بوترین در این باره میگوید: «پس از گذشت دو ماه بیش از پیش نسبت به هرج و مرج گرایی جناح چپ بدبین شدم.» هر یک از اعضای گروه مسئول تهیه دستهجمعی شام و ناهار بود. اما به گفته بیت کوین، با گذشت زمان اعضا تنبل شدند و از وظایف خود شانه خالی کردند. او در این رابطه میگوید: «این امر موجب شد به این نتیجه برسم که اگر قوانینی که مردم را وادار به انجام امور روزمره میکنند با مشوقهای اقتصادی همراه نباشند، در آن صورت هیچ کاری انجام نمیگیرد.»
بوترین همچنین به محدودیتهای بیت کوین پی برد. هنگامی که مردم بیشتری و بیشتری به سمت استفاده از بیت کوین سوق پیدا کردند، یک مشکل واضح و آشکار پدیدار شد: شبکه قیاس پذیر نبود. شبکه بیت کوین قادر بود تنها هفت معامله در هر ثانیه پردازش کند ــ اگر قرار بود این سیستم همهگیر شود، این تعداد به هیچ وجه کافی نبود. جهت مقایسه باید گفت شبکه کارت اعتباری ویزا (Visa) هزاران معامله را در هر ثانیه پردازش میکند.
برنامهنویسان بلندپرواز همچنین مجبور بودند با یک واقعیت ناخوشایند مواجه شوند: ساخت یک اپلیکیشن بر مبنای بیت کوین کار بسیار سخت و دشواری است. نقش اصلی سیستم در واقع ایفای نقش به عنوان یک شیوه امن و ایمن انتقال ارزش بود و قرار نبود نرمافزار خلق کند. ناکاماتو عمداً بیت کوین را محدود کرده بود تا از آسیبپذیری آن بکاهد. برنامهنویسان بانفوذ آن نسبت به حلوفصل فوری مشکلات موجود در این زمینه علاقهای نداشتند.
یک ایده به ذهن بوترین خطور کرد. چرا یک پلتفرم عمومیتر ایجاد نشود ــ پلتفرمی که بر مبنای آن بتوان هر نوع مشتقات مالی را به وجود آورد؟ او پروژه خود را به گروهی از برنامهنویسان همکار پیشنهاد کرد، اما آنها وی را دلسرد کردند. بوترین در این باره میگوید: «یادم میآید با خودم اندیشیدم: به دَرَک. خودم انجامش میدهم.»
بنابراین، او ایده خود را برای گروه کوچکی از افراد مورد اعتماد خود ایمیل کرد. تا اوایل سال ۲۰۱۴، بوترین و دوستان نزدیک وی ایجاد شبکه اتریوم را پیشاپیش آغاز کرده بودند.
از بیرون، دفتر شرکت کانسن سیس (ConsenSys) بیشتر شبیه یک سالن تمرین موسیقی است تا استودیوی یک استارتآپ حوزه فناوری. این دفتر در میان یک فروشگاه محصولات ارگانیک و یک رستوران سوشی در محله شیک بوشویک (Bushwick) واقع شده و بر روی درب آن پوستر گروههای موسیقی راک چسبانیده شده است. در داخل، فضای باز دفتر را برنامهنویسان اپلیکیشن اتریوم اشغال کردهاند.
جوزف لوبین بنیانگذار شرکت کانسن سیس واقع در بروکلین که در زمینه طراحی اپلیکیشن بر مبنای سیستم اتریوم فعالیت میکند.
این استارتآپ محصول تفکر جوزف لوبین (Joseph Lubin) کارشناس نرمافزار و مدیر سابق یک صندوق پوشش ریسک است. لوبین نقش مهمی در راهاندازی اتریوم ایفا کرد. او مقداری از منابع مالی اولیه را در این راستا تأمین کرد. لوبین شرکت کانسن سیس را اوایل سال جاری در قالب یک کارگاه فناوری انتفاعی تأسیس کرد. فعالیت آن همانند فعالیت بتا ورکس (Betaworks) و آیدیا لب (IdeaLab) است، به استثنای اینکه کانسن سیس تماماً بر روی اتریوم متمرکز است.
لوبین میگوید به دنبال بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ به «دلایل وجودی» به سراغ ارزهای دیجیتال رفته است. او که در رشته علوم کامپیوتر و مهندسی الکتریک در دانشگاه پرینستون تحصیل کرده در این باره میگوید: «من از وضعیت اقتصاد جهانی کاملاً سرخورده بودم. هنگامی که مقاله مربوط به بیت کوین را خواندم احساس کردم راهی برای ایجاد یک سیستم جایگزین وجود دارد.»
او اکنون مشغول استخدام بانکدارانی است که وی و بوترین را در زمینه ساختاربندی مجدد صنایع زیربنایی از صنایع مالی گرفته تا انرژی و بهداشت یاری میدهند. لوبین در این رابطه توضیح میدهد: «هدف ما ایجاد یک ساختار هرمی فرماندهی و کنترل نیست، بلکه میخواهیم استارتآپهایی به وجود بیاوریم که قادرند به تنهایی سرپا بایستند.»
کانسن سیس یکی از بسیار شرکتهایی است که بر روی پروژههای اتریوم فعالیت میکنند. شرکت لوبین نسخههای آزمایشی جهت پرداخت حق پخش موسیقی، ثبت هویت مکرر، و توکنهای معامله انرژی خورشیدی بر روی بلاک چین راهاندازی کرده است. جایی دیگر، یک استارتآپ به نام اوگور (Augur) مشغول ایجاد یک بازار پیشبینی مبتنی بر اتر است. بانک سانتاندر (Santander Bank) نیز در راستای خلق شکل دیجیتالی جدیدی از پول نقد مشغول همکاری با یک شرکت موسوم به اتر دات کمپ (Ether.camp) است.
قدرت اتر در قابلیت آن در زمینه خودکارسازی روابط پیچیده رمزگذاری شده در درون قراردادهای هوشمند نهفته است. این قراردادها همانند برنامههای نرمافزاری که منطق کسبوکار ــ قواعد مربوط به انتقالات پول، انتقال سهام، و دیگر انواع تعهدات الزامآور ــ را در خود جای دادهاند بر مبنای شرایط از قبل تعیین شده عمل میکنند. اتریوم همچنین دارای یک زبان برنامهنویسی درونی موسوم به سالیدیتی (Solidity) است. این زبان به هر کسی امکان میدهد تا بر مبنای آن اقدام به طراحی اپلیکیشن کند.
شرکای بوترین میگویند این ویژگیها موجب میشوند تا اتریوم بر بیت کوین ارجحیت داشته باشد. وینای گوپتا (Vinay Gupta) یکی از مدیران پروژه اتریوم که به خاطر اختراع هگزایورت (hexayurt) معروف شده در این باره میگوید: «ارز به تنهایی به شما امکان خلق ساختارهای اجتماعی جدید را نمیدهد. پس از آنکه قراردادهای هوشمند را اضافه کردید، آنگاه میتوانید دنیا را به شکل جدیدی سروسامان بخشید. آنجاست که همه چیز جالب میشود.» هگزایورت یک سازه موقتی است که هر ساله در جشنواره برنینگ من (Burning Man) از آن استفاده میشود.
طرفداران بیت کوین استدلال میکنند که نقیصه مرگبار اتریوم این است که امن و ایمن نیست. آنها در راستای اثبات مدعای خود به هک DAO اشاره میکنند. حتی در میان فعالان بیت کوین نیز کسانی هستند که حسرت انعطافپذیری اختراع بوترین را میخورند. راجر ور (Roger Ver) در این باره میگوید: «اتر توجه زیادی را به خود جلب کرده، زیرا ما اجازه نداریم با سرعت کافی مقیاسپذیر شویم.» این امر در مورد فرندستر (Friendster) و مایاسپیس (MySpace) نیز اتفاق افتاد. آنها تجربه کاربری بدی داشتند. آنها قادر نبودند سرورها و نرمافزارهای خود را به سرعت بهروزرسانی کنند و به همین خاطر همه از آنجا مهاجرت کردند.» او به «مسیح بیت کوین» معروف است، زیرا جزو اولین و پروپاقرصترین کسانی بوده که این ارز دیجیتال را تبلیغ کرده است.
او میافزاید: «گفتن این حرفها برایم دردناک است.»
هک DAO یک ضربه جدی به اتریوم وارد کرد. اما بوترین میگوید در آن مقطع چندان ناراحت نشده است. او در چین بود و تلاش داشت تا مشکل را حل کند. بوترین در این باره میگوید: «هنگامی که یک مشکل وجود دارد و مشغول برطرف سازی آن هستم چندان اسیر احساسات نمیشوم.»
با این حال، سرقت سایبری هنوز هم قربانی میگیرد. راهکاری که بوترین در نهایت به اجرا گذاشت نیز موجب بروز شکاف در میان جامعه فعالان و طرفداران اتریوم شده است.
پس از بحث و جدلهای فراوان، بوترین و تیم وی پیشنهاد کردند که اتریوم در راستای پرداختن به مشکل سرقت DAO، فرآیند موسوم به هارد فورک (hard fork) [تغییر در پروتکل] را به اجرا بگذارد. آنها اساساً کد موجود در دفتر کل معاملات را بازنویسی میکردند و توکنهای دزدیده شده را به صورت الکترونیکی بازیابی میکردند. در آن صورت هکر دیگر نمیتوانست ارزهای سرقتی را مبادله کند و سرمایهگذاران DAO میتوانستند پول خود را در قالب اتر باز پس بگیرند. هنگام رأیگیری، این راهکار تصویب شد. حدود ۸۵ درصد شبکه اتریوم این راهکار را به اجرا گذاشت.
اما ۱۵ درصد دیگر از این کار سر باز زد. آن پانزده درصد تصمیم گرفت از شبکه اتریوم جدا شود و شبکه مختص خود را ایجاد کند. شبکه جدید موسوم به «اتریوم کلاسیک» در واقع نسخه جدید بیت کوین بود. مخالفان راهکار هارد فورک استدلال میکردند که بوترین و دیگر مسئولان اتریوم یکی از اصول پایه اتریوم را نقض کردهاند. این اصل عبارت بود از تقدس و تغییرناپذیری دفتر کل عمومی.
از دید آنها، هکر از طریق یک «گریزگاه قانونی» موجود در نرمافزار DAO موفق به سرقت شده بود. بنابراین، هکر ثروت دزدی خود را در بلاک چین اتریوم کلاسیک حفظ کرده است. (اگرچه ارزش آن اکنون در مقایسه با زمان سرقت کمتر است. قیمت اتریوم کلاسیک در حال حاضر ۱ دلار است، در حالی که قیمت اتریوم اصلی ۱۲ دلار است.)
اینها همه پیچیده و گیجکننده هستند. این اختلاف و شکاف میتواند شرکای احتمالی را در مرحله حیاتی توسعه اتریوم دلسرد و فراری سازد.
دیوید تریت (David Treat) رئیس جهانی دایره بلاک چین بازارهای سرمایه شرکت اکسنچر (Accenture) در این باره میگوید: «من فکر میکنم اکنون که اتریوم و اتریوم کلاسیک هر دو موجود هستند، اینکه مردم اقدام به استخراج هر دوی آنها کنند به هیچ وجه خوشایند نیست.» تیم تحت هدایت تریت در قالب امور خود با مشتریان از جمله بانکهای بزرگ همچنان از کدهای اتریوم بهره میگیرد.
با این وجود، تریت اصل تغییرناپذیری اتریوم را مقدس نمیداند. از دید وی، مشتریان روزی مجبور میشوند اشتباهات احتمالی در دفاتر کل بلاک چین را اصلاح کنند. او میپرسد: «اگر اشتباهی رخ داد، چه کسی حق دارد و قادر است تغییرات به وجود بیاورد؟ آن تغییر چگونه اعمال میشود؟» اینها به گفته وی سؤالاتی هستند که باید پیشاپیش به آنها رسیدگی شود.
بیت کوین بر مبنای راهکارهایی فعالیت میکند ــ از جمله اشکالیاب نرمافزار ــ که به باور وی مانع وقوع موارد عمده هک در آینده میشوند. وی حمله به DAO را یک نقطه عطف برای اتریوم میداند. حمله بزرگ دوم به این شبکه در اواخر ماه سپتامبر و در آستانه کنفرانس اتریوم در شانگهای نیز به همین نحو بود.
با توجه به موارد نفوذ به این سیستم، میتوان این سؤال را مطرح کرد: آیا اتریوم و دیگر شبکههای بلاک چین به اندازه کافی مورد اعتماد قرار میگیرند که جایگزین سیستم مالی کنونی شوند؟ بوترین معتقد است که این امر چند سال طول میکشد، اما او صبور است. او در ایمیلی از چین نوشت: «مزیت اصلی فناوری بلاک چین قرار است امنیت بیشتر آن باشد، اما مردم عموماً به سختی به فناوریهای جدید اعتماد میکنند. این یک تناقض اجتنابناپذیر است. ما مجبوریم این مرحله را پشت سر بگذاریم.»