دنیای تریدینگ و بازارهای مالی امروزه یکی از مسیرهای محبوب برای کسب درآمد و سرمایهگذاری شده است. بازارهای مالی گستردهای از ارزهای خارجی گرفته تا سهام و کریپتوکارنسی را در بر میگیرد و به افراد فرصتی فوقالعاده برای تحلیل و تبادل داراییهای مختلف را ارائه میدهد. اما تبدیل شدن به یک تریدر موفق و کسب درآمد پایدار از طریق تریدینگ، یک چالش چند وجهی است.
برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق، لازم است مسیری را که به اهداف مالی و تجاری خود انطباق داشته باشد، انتخاب کرده و با استفاده از استراتژیها و تحلیلهای مناسب به تصمیمگیریهای هوشمندانه برسید. در این مقاله، به بررسی اصول و راهکارهایی که یک تریدر باید به آنها پایبند باشد تا موفقیت در بازارهای مالی را تجربه کند، خواهیم پرداخت. همچنین، ما به شما اصولی را ارائه خواهیم داد که به شما کمک میکند از ریسکهای مرتبط با تریدینگ جلوگیری کرده و به دستیابی به اهداف مالی خود یک گام نزدیکتر شوید. پس با ما همراه باشید و در دنیای جذاب تریدینگ به کاوش بپردازیم و پاسخی جامع به سوال “چگونه یک تریدر موفق شویم؟” بدهیم.
ویژگیهای یک تریدر موفق چیست؟
برای اینکه پاسخی جامع به سوال “چگونه یک تریدر موفق شویم؟” دهیم، ابتدا باید با ویژگیهای یک تریدر موفق آشنا شوید. وجود مجموعهای از خصوصیات ویژه میتواند افراد را به تریدرهای حرفهای و موفقی تبدیل کند. با درک و تجسّم این ویژگیها، شما میتوانید به عنوان یک تریدر موفق در بازار ارزهای دیجیتال موفقیتآمیز عمل کنید. این نوع تقلید از رفتارهای مثبت نه تنها به شما کمک میکند دانش خود را بهبود بخشید، بلکه ویژگیهای مثبت شخصیتی را نیز تقویت میکند. در ادامه به بررسی این ویژگیها میپردازیم و اعتقاد داریم که از توجه به آنها، میتوان به موفقیت در تریدینگ در بازار ارزهای دیجیتال نزدیکتر شد.
1. پایبندی به برنامه
یک تریدر موفق همواره به برنامهریزی دقیق پایبند میماند. آنها برای انجام کارهای خود یک برنامه ریزی محکم دارند. اگر از جمله افرادی هستید که به دست زندگی بدون برنامه پیش میروید و اخیراً وارد دنیای بازار ارزهای دیجیتال شدهاید، بهتر است این عادت را تغییر دهید و یک استراتژی مالی مشخص برای خود ایجاد کنید و به آن پایبند باشید.
تغییرات مکرر در تصمیمات مالی در نهایت ممکن است به ضرر شما منجر شود. تریدر موفق برای هر موقعیتی برنامه دقیقی دارد و به موقعیتهای ورود به بازار، زمان خروج و تعیین میزان ضرر و سود توجه ویژهای دارد. آنها همچنین مدیریت ریسک در ارز دیجیتال موثری دارند و گاهاً به کمترین سود راضی میشوند. یکی از ویژگیهای مهم آنها، کنترل احساسات مانند طمع وجود دارد.
2. در نظر گرفتن احتمالات بازار
تریدرهای موفق در بازارهای مالی به عنوان افرادی شناخته میشوند که به شکلی مشابه با یک شطرنجباز رفتار میکنند. آنها از هوش و ذکاوت بالایی برای تدبیر و تخمین گامهای آتی بازار استفاده میکنند. سپس با مراقبت و دقت، واکنشهای بازار را از نظر تطابق یا عدم تطابق با پیشبینیهایشان ارزیابی میکنند و بر اساس نتایج ممکن، استراتژیهای معاملاتیشان را اجرا میکنند. بنابراین، برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق، شما نیاز دارید تا تمام احتمالات بازار را با توجه به بررسی های خودتان و سایت های مطرحی مانند forbes در نظر بگیرید و برنامههای مناسبی برای مواجهه با آنها داشته باشید.
3. داشتن شخصیتی منعطف
یک تریدر حرفهای در دنیای بازار ارز دیجیتال باید شخصیتی منعطف داشته باشد. اغلب افرادی که در این بازارها مشغول به کار هستند، به شدت تحت تأثیر احساسات قرار میگیرند. اما یک تریدر موفق، قدرت کنترل احساسات خود را داراست و از آنجا که با موقعیتهای هیجانی معامله میکند، احساسات خود را در معاملات به خطر نمیاندازد.
این تریدر با تحلیل دقیق بازار، سعی میکند فرصتهای معاملاتی آتی را پیشبینی کرده و قبل از دیگران به آنها واکنش نشان دهد. او از احساسات خود بهرهگیری نمیکند و بهجای آن به تصمیمات مبتنی بر تجزیه و تحلیل منطقی معامله میکند. این ویژگیها به او کمک میکنند تا در بازار ارز دیجیتال به موفقیت دست یابد.
4. آمادگی برای اتفاقات مختلف
یک تریدر موفق باید آمادگی بالایی برای مواجهه با تمامی اتفاقات مختلف در بازارهای مالی داشته باشد. این افراد تمامی رویدادهای خبری و تغییرات در بازارهای مالی و حتی نهنگ های ارز دیجیتال را به دقت دنبال میکنند و همیشه با چشماندازی وسیع و تیزبینی به این بازارها نگاه میکنند.
آنها از منابع مختلف مانند اطلاعات، گزارشها و صورتهای مالی منتشر شده استفاده میکنند و با توجه به تجربیات و دانش تکنیکال خود، این اطلاعات را بررسی و تحلیل میکنند. این تحلیلها به آنها کمک میکند تا آینده بازار را بهتر پیشبینی کنند و برنامهریزیهای لازم را برای موفقیت در شرایط مختلف انجام دهند.
5. آشنایی با مباحث تکنیکال بازار
تریدرهای موفق دقیقاً میدانند چگونه از مباحث تحلیل تکنیکال بهرهبری کنند. آنها با تمام جزئیات مرتبط با تحلیل تکنیکال آشنا هستند و از اصول و الگوهای مهمی مانند سطوح فیبوناچی، خطوط بالا و خطوط پایین بهره میبرند. این اصول به آنها کمک میکنند تا بهترین تصمیمات معاملاتی را بگیرند و از تحلیل تکنیکال بهرهوری حداکثری داشته باشند.
6. شناخت کافی از اصول بازار
تریدرهای موفق دقیقاً میفهمند چگونه با محیط و اصول بازار ارتباط برقرار کنند. آنها قادرند روند بازار را تحلیل کرده و تشخیص دهند که آیا بازار در حال محدود شدن یا رشد دارد. از این تحلیلها بهرهبری کرده و با شناخت دقیق از شرایط بازار ارز دیجیتال، تصمیمات خود را اتخاذ میکنند تا بهرهوری بیشتری در معاملات خود داشته باشند.
7. داشتن تمرکز بالا
یک تریدر موفق به تمرکز بالایی در کارهایش اهمیت میدهد. او به طور مداوم بر سطح و رفتار قیمت تمرکز میکند و تسلط زیادی دارد. برای حفظ تمرکز بالا، این فرد اطلاعات و دادههای مورد نیاز برای نظارت دقیق بر بازار را محدود نگه میدارد، زیرا اطلاعات پراکنده ممکن است باعث اشتباهات شود.
8. داشتن توانایی حفظ سود
تریدرهای موفق تمرکز خود را بر حفظ سودها میگذارند. آنها به جای اینکه ریسک در ارز دیجیتال داشته باشند و به دنبال کسب سود بیشتر باشند، اصلیترین هدفشان حفظ سودهای به دست آمده است. این رویکرد به آنها کمک میکند در طولانیمدت خسارت کمتری ببینند.
9. داشتن ارتباطات قوی
تریدرهای موفق دارای روابط قوی در افراد مختلف در زمینههای مختلف هستند. آنها تلاش میکنند تا با افرادی در ارتباط باشند که میتوانند اطلاعات مرتبط با اتفاقات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به آنها ارائه دهند. این شبکهسازی قوی به آنها کمک میکند تا به سرعت به اخبار دسترسی پیدا کنند و تصمیمگیری بهتری برای معاملات خود داشته باشند.
10. استمرار در یادگیری
تریدرهای موفق همواره به تازگیها و تحولات جدید در حوزه ارزهای دیجیتال توجه دارند. این حوزه به عنوان یک زیرمجموعه از دنیای تکنولوژی و کامپیوتر همیشه در حال تغییر و تحول است، و برای موفقیت در آن، تریدرها باید دانش و تخصص خود را بهروز نگه دارند.
یک تریدر حرفهای باید به دنبال یادگیری و بهروز کردن اطلاعات خود باشد و منابع معتبر و متنوعی را برای این منظور مورد بررسی قرار دهد. این تلاشها به تریدر کمک میکنند تا به بهبود عملکرد خود بپردازد و به سود بیشتری در بازار ارزهای دیجیتال دست پیدا کند.
11. تریدرهای موفق قمار نمیکنند
تریدرهای موفق تفاوت میان قمار و معامله را به خوبی درک میکنند و در هیچ شرایطی قمار نمیکنند. آنها به دقت میدانند که وارد کار پر ریسکی شدهاند و ممکن است سرمایه خود را از دست بدهند، اما هیچگاه بیگدار به آب نمیزنند. تریدرهای حرفهای و موفق همواره تلاش میکنند تا در زمان مناسب، به دنبال خرید ارزهای دیجیتال مانند خرید بیت کوین، خرید ترون، خرید اتریوم و دیگر رمزارزها باشند. برای دستیابی به این هدف، فرد باید تخصص و مهارت خود را در زمینه ترید افزایش دهد.
12. یک تریدر موفق از ضررها درس میگیرد
یک تریدر موفق از زیانهای خود آگاهی دارد و از آنها درس میگیرد. این یکی از ویژگیهای برجسته تریدرهای موفق است. در بازار ارزهای دیجیتال، تقریباً همه افرادی که شروع به معامله میکنند، در طول راه با زیانها و خسارات مواجه میشوند. اما تریدرهای موفق این واقعیت را میپذیرند و از آن به عنوان یک تجربه برای رشد استفاده میکنند.
از زمانی که وارد این بازار شوید، باید آمادگی داشته باشید که با زیان مالی مواجه شوید. این مهارت پذیرش زیان و یادگیری از آن از جمله عوامل مهم موفقیت در تریدینگ است. اگر نمیتوانید زیان مالی را تحمل کنید و همیشه تمام سرمایهتان را در اختیار داشته باشید، بهتر است وارد این بازار نشوید یا حداقل با یک ذهنیت متفاوت و آمادگی به این کار بپردازید.
هنگامی که میگوییم "همه در این بازار ضرر میکنند"، به این معناست که حتی تریدرهای موفق نیز ممکن است با زیان روبرو شوند. اما اصلیترین تفاوت آنها با دیگران در نگرششان نسبت به زیان است. تریدرهای موفق از زیانها درس میگیرند، آنها آن را به عنوان یک قسمت ضروری از تجارتشان میپذیرند و در نهایت با تجربیاتی که کسب کردهاند، زیانها را به حداقل ممکن میرسانند و سود خود را افزایش میدهند.
13. میانبری برای تریدر شدن!
بسیاری از افراد در دنیای معاملات مالی به دنبال مسیری سریع و آسان برای کسب موفقیت هستند. آنها به دنبال میانبرها و راههای کوتاه میگردند تا به سرعت به اهداف مالی خود برسند. اگر نیز به دنبال موفقیت در بازار مالی هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که موفقیت در این زمینه نیازمند زمان، تمرین و تحقیق دقیق است. به عبارت دیگر، تنها میانبر وجود دارد که باید از آن استفاده کنید: "به دنبال میانبر نباشید."
روند موفقیت در بازار مالی نیازمند تحلیل دقیق، تدبر و صبر است. برای رسیدن به بهترین نتایج، شما باید وقت کافی را صرف مطالعه، تمرین و درک بازار کنید. در ادامه، به برخی از نکات مهم که میتوانند به شما در یافتن استراتژی مناسب و تبدیل شدن به یک تریدر موفق کمک کنند، پرداخته خواهد شد؛
14. آموزش مناسب
آموزش خوب دیدن یکی از عناصر حیاتی برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق در بازار ارز دیجیتال و تجارت در دنیای دیجیتالی است. آموزش خوب دیدن به شما کمک میکند تصمیمگیریهای هوشمندانهتری بر اساس اطلاعات موجود و تحلیل دقیقتری از بازار داشته باشید. در ادامه به برخی نکات مهم در مورد آموزش خوب دیدن در فرایند تریدر موفق شدن اشاره میشود:
1. یادگیری مفاهیم اساسی ابتدا باید مفاهیم اساسی مرتبط با تجارت دیجیتال را به خوبی بفهمید. این شامل مفاهیمی مانند تحلیل تکنیکال و تحلیل اساسی میشود.
2. مطالعه و تحقیق مستمر: از منابع معتبر و کتب مرجع استفاده کنید و با تغییرات جدید در بازار آشنا شوید. باید بهروز بمانید و از آخرین اخبار و تحلیلها آگاه باشید.
3. مشارکت در دورههای آموزشی: شرکت در دورههای آموزشی معاملات میتواند مفید باشد. این دورهها از تجربیات تریدرهای حرفهای بهرهبری میکنند و به شما مهارتها و روشهای معاملاتی جدیدی آموزش میدهند.
4. شبیهسازی و تمرین: قبل از ورود به معاملات واقعی، از شبیهسازها و حسابهای تمرینی برای آزمایش استراتژیهای مختلف استفاده کنید. این به شما امکان میدهد تجربه عملی کسب کنید بدون اینکه ریسک مالی واقعی داشته باشید.
5. شبکهسازی و ارتباطات: برقراری ارتباط با تریدرهای دیگر و به اشتراکگذاری تجربیات و اطلاعات میتواند مفید باشد. این ارتباطات میتوانند به شما در درک بهتر بازار و فرصتها کمک کنند.
6. تحلیل و تفکر دقیق: باید توانایی تحلیل دقیق و تفکر منطقی را داشته باشید. بررسی دقیق ترندها، الگوهای قیمتی و اطلاعات فنی میتواند تصمیمگیریهای بهتری را فراهم کند.
7. هدفگذاری: تعیین هدفهای مشخص برای خود در ترید میتواند کمک کند تا تمرکز داشته باشید و در مسیر معاملاتیتان پیش بروید.
8. تحمل خطا: همیشه امکان دارد اشتباه کنید و زیان کنید. اهمیت تحمل خطا و درسگیری از آن را درک کنید.
آموزش خوب دیدن به عنوان یک پروسه مداوم و اساسی در مسیر تبدیل شدن به یک تریدر موفق از اهمیت بسیاری برخوردار است. این پیشنهادات به شما کمک میکنند تا به یک تریدر با تجربه و بازده مثبت تبدیل شوید.
15. کسب تجربه
بسیاری از افراد، به ویژه کسانی که به تازگی به دنیای معاملات وارد شدهاند، دارای ایدهای غلط هستند که معتقدند تجارت، یک مسیر سریع به ثروت و موفقیت در بازه زمانی کوتاه است. این تصور نادرست را باید از ذهن خود حذف کنید، زیرا برای دستیافتن به سود و موفقیت، نیاز به تحمل زمان، تجربه، و حتی تحمل ضررهای احتمالی دارید. در واقع، تنها با آزمون و خطا در معاملات مختلف، میتوانید تجربه لازم را کسب کرده و از زیانها نهراسید. هیچ تضمینی برای رسیدن به ثروت و موفقیت وجود ندارد، و موفقیت شما به تلاش، تجربه، و تصمیمگیریهایی که به عنوان یک تریدر انجام میدهید، بستگی دارد.
16. به دنبال راهی تضمینشده نباشید
همانطور که پیشتر بیان شد، اگر مسیری سریع به موفقیت وجود داشت، تمامی افراد به دنبال آن میگشتند. بنابراین، بهتر است تمرکز خود را بر روی اندازهگیری تجربیات و تجزیه و تحلیل معاملات مختلف بگذارید. همچنین مهم است که به دقت عمل کنید، زیرا در این عرصه افرادی وجود دارند که به شما به اشتباه خواهند زد و سعی در انحراف شما از مسیر موفقیت خواهند کرد. آنها از وعدههای وسوسهآور استفاده میکنند تا شما را جذب کنند. بنابراین، باید با احتیاط و دقت عمل کنید و فقط به تجربیات افراد معتبر و قابل اعتماد اعتماد کنید.
17. مراقب سیگنالهای حوزه تریدینگ باشید
استفاده از سیگنالهای تریدینگ و رباتهای معاملاتی میتواند به عنوان یک ابزار مفید در تلاش برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، باید توجه داشته باشید که در صورتی که شناخت کافی از این ابزارها را نداشته باشید، ممکن است به نتایج مخربی منجر شوید. بنابراین، بسیار مهم است که از افراد یا شرکتهای معتبر و قابل اعتماد برای ارائه این سیگنال های ارز دیجیتال و رباتها استفاده کنید تا معاملات شما در معرض هیچ گونه خطری قرار نگیرد.
بسیاری از افراد ممکن است رباتهای معاملاتی را برای مدت طولانی به کار بگیرند و امیدوار به کسب سودهای قابل توجه باشند. اما در بعضی موارد، آنها ممکن است متوجه شوند که حسابهایشان دچار ضرر شده و معاملات ناموفقی داشتهاند. در واقعیت، مهم است که بدانید هیچ ربات تریدر جادویی وجود ندارد و این سیگنالها تنها ابزاری برای تفسیر بازار هستند و بسته به شناخت و استفاده صحیح شما، میتوانند مفید باشند.
مسیر هشتگانه تبدیل شدن به یک تریدر موفق
به جز مواردی که تاکنون گفته شد، 8 مرحله بسیار مهم برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق وجود دارد که باتوجه به تجربیات بسیاری از تریدرهای حرفه ای به دست آمده که در ادامه بیان می کنیم.
مرحله ۱: بدون هیچ پیشزمینهای شروع به کار کردن
مهم نیست کسی چقدر میتواند در موضوعی مهارت پیدا کنید، همه اول با سرنخها شروع میکنند. ممکن است ترید کردن یک استعداد ذاتی باشد اما این موضوع در ابتدای راه هیچ اهمیتی ندارد.
همه از پلهی اول شروع میکنند.
هیچکس از همان اول سوپراستار نیست.
این جادوگران به جز مایکل مارکوس، همه تریدر های معمولی بودند.
سوال: آیا اصلا میدانستید که چه میکنید؟ آیا چیزی درمورد کالاها یا ترید کردن داشتید؟
پاسخ: خیر، اصلا.
سوال: آیا اصلا اندازهی قرارداد را میدانستید؟
پاسخ: خیر نمیدانستیم.
سوال: آیا میدانستید هر تیک چقدر برای شما هزینه دارد؟
پاسخ: بله.
سوال: به نظر میرسد این تنها چیزی بوده که میدانستهاید.
پاسخ: درست است. ترید بعدی ما، برای گندم هم جواب نداد. بعد از آن، برگشتیم سراغ ذرت و آن ترید کمی بهتر بود؛ سه روز طول کشید تا پولمان را از دست دادیم. موفقیتمان را با تعداد روزهایی که طول میکشید تا پولمان را از دست بدهیم اندازه میگرفتیم.
همین داستان را بارها و بارها میبینید. بعضیها میشنوند که چگونه میتوانند خیلی سریع در بازار ثروتمند شوند. جایی میخوانند یا دوستانشان داستانی در مورد پادشاه وال استریت برای آنها تعریف میکنند که به تازگی از طریق کریپتو بیش از اندازه ثروتمند شدهاند و آنها هم به امید اینکه بالاخره بتوانند بارشان را ببندند وارد بازار میشوند.
حتی اگر بعضی از آنها اطلاعات خوبی درمورد قوانین اساسی مانند گذاشتن نقاط توقف ضرر و میزان مناسب سرمایه گذاری داشته باشند، بیشتر وقتها به این قوانین توجهی نمیکنند.
پاول تودور جونز، یک تریدر درنده جاهطلب، داستان وحشتناک یکی از اولین تریدهایش را تعریف میکند که طی یک تصمیم ناگهانی پنبه میخرد و این کار حسابی او را آسیب پذیر میکند. بلافاصله تریدر دیگری که او را دنبال میکرد از اشتباه او باخبر میشود و همین اشتباه را تکرار میکند. نهنگ بزرگ بازار پنبه بلافاصله پنبههایش را میفروشد و باعث میشود قیمت آن به شدت پایین بیاید و او دستش در پوست گردو بماند.
او با ضرر بسیار زیادی فهمید که هیچ وقت در بازار تصمیمات عجولانه نگیرد، چون ۷۰ درصد سرمایهاش را در یک ترید از دست داده بود.
همه فکر میکنند که از بازار باهوشتر هستند. حتی اگر قوانین ارزشمند بازار که در طول سالها به دست آمدهاند را بدانند بازم هم با خودشان میگویند، این قوانین در مورد من صدق نمیکند، چون من با بقیه فرق دارم.
و این ما را به مرحلهی دوم میبرد.
مرحله 2: افتادن در دام اشتباهاتی که همه مرتکب میشوند
آیا فکر میکنید شما تنها کسی هستید که اشتباهات بقیه را مرتکب نمیشوید؟
اشتباه میکنید. اما نگران نباشید، در مسیر درستی قرار دارید.
هیچکسی از اشتباهات در امان نیست.
تریدر ها تازه کار نمیدانند که قوانین برای این به وجود آمدهاند که از آنها محافظت کنند، حتی اگر خودشان قوانین را ندانند. شاید بعد از اینکه دورهی کاملا بیخبری را گذرانند چند کتاب بخوانند یا به تریدر هایی که باهوش به نظر میرسند گوش دهند یا یک دورهی آموزشی بگذرانند.
مشکل اینجاست که آنها دقیقا نمیدانند چه میخوانند یا چه میشنوند. نمیتوانند پردازش کنند چون هنوز تجربهای ندارند تا چیزی از دانایی دیگران دستگیرشان بشود. دانش را نمیتوان به صورت منفعل منتقل کرد. دانش باید از طریق تجربهی شخصی به دست بیاید.
و وقتی که قوانین را درک نمیکنید چه اتفاقی میافتد؟
خراب میکنید.
و بعضی از این قوانین چه هستند؟
۱. بیش از حد ترید نکنید.
۲. میزان سرمایه گذاریتان روی داراییهای مختلف را کم نگه دارید.
۳. نقاط توقف ضرر در نظر بگیرید.
۴. تصمیات لحظهای نگیرید.
۵. خیلی زیاد یا خیلی کم دچار احساسات نشوید.
اینها فقط چند قانون ضروری بودند که هر تریدری باید آنها را کشف و آویزهی گوشش کند.
همهی تریدر ها بالاخره یادش میگیرند.
اما از راه سخت.
در ابتدای کار همه میخواهند این اشتباهات را نادیده بگیرند.
تریدر افسانهای ارز بروس کونر یک داستان قدیمی درمورد تصمیات ناگهانی دارد. کونر پول اولیهاش را با قراردادهایی با ریسک پایین به دست آورده بود. او هم موضع معاملاتی خرید داشت و هم فروش استقراضی، تا ریسکها را کاهش دهد. اما وقتی که قیمت دانههای سویا در سالهای ۱۹۷۰ به شدت بالا رفت و رکورد زد، کارگزارش هیجان زده شد و با طمع زیادی با اون تماس گرفت و گفت:
قرار است دانههای سویا به شدت گران شوند… واقعا حماقت است که به قرارداد فروش استقراضی ماه نوامبر بسنده کنید. بگذار مبلغ فروش استقراضی ماه نوامبر را برای شما افزایش دهم، و وقتی چند روز دیگر بازار به حداکثر قیمت ممکن (limit-up) میرسد، سود بیشتری میکنی. (limit-up زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک کالا تا حداکثر افزایشی که اکسچنج اجازهی آن را میدهد بالا رود.)
او موافقت کرد. Limit-up در بازار مانند فیوز عمل میکند. اگر بیش از حد یا پایین باشند قراردادها قفل میشوند و هیچکس نمیتواند آنها را معامله کند. همانجایی که هستید گیر میکنید. Limit-up به این خاطر بوده که بتوانید بیشتر حد ممکن پول دربیاروید. اما Limit-down چطور؟ بیشترین حد ممکن پول را از دست میدادید و حتی بدتر از آن گیر میافتادید و نمیتوانستید بفروشید.
کونر احساس رضایت خاطری که تازهکارهای بازار تجربهمیکنند را عالی توصیف میکند:
«یک لحظهی جنون آمیز بود. ۱۵ دقیقه بعد، کارگزارم دوباره با من تماس گرفت و صدایش کاملا آشفته بود.
نمیدونم چطور باید بهت بگم، اما بازار Limit-down شده! نمیدونم میتونم بیارمت بیرون یا نه.
کاملا شوکه شدم و سرش دادم کشیدم که مرا بیرون بیار.
خیلی خوششانس بودیم که توانست وقتی بازار برای چند دقیقه از Limit-down بالاتر رفته بود، بیرونمان بیاورد. اما به هر حال ضرر بزرگی کرده بودیم.
بعد از آن کونر از احساس وحشتناکی صحبت میکند که هر تریدری وقتی ترید وحشتناکی انجام میدهد و بازار آنها را درسته قورت میدهد تجربه میکند.
بیشتر از ۴۵ هزار دلار داشتم. اما آخر روز، فقط ۲۲ هزار دلار در حسابم داشتم.
و این ما را میرساند به مرحله بعد از سفر هر تریدری.
مرحله ۳: یک ضرر بزرگ
هر تریدری بالاخره یک ضرر بزرگ فاجعه آمیز را تجربه خواهد کرد. خیلی از بهترین تریدر ها بیشتر از یک بار تمام دار و ندارشان را از دست دادهاند. اولین سفته باز بزرگ، جسی لیورمو، چند بار تمام ثروتش را از دست داد.
کونر از حس وحشتناک از دست دادن پول زیاد در بازار برایمان میگوید:
دچار شوک احساسی شدم. نمیتوانستم باور کنم که آنقدر احمق بودهام. با وجود سالها مطالعهای که داشتم، باید شکست سختی میخوردم تا بازار را درک کنم. احساس تهوع داشتم و چندین روز غذا نخوردم. فکر میکردم راه پول درآوردنم به عنوان یک تریدر را از دست دادهام.
مایکل مارکوس داستان مشابهی درمورد فاجهه در ترید شکر را تعریف میکند:
سوال: تا وقتی که شرکت شما منحل شد، چه میزان پول روی ترید از دست دادید؟
پاسخ: من از خودم ۳۰ هزار دلار از دست دادم، بهعلاوهی ۱۲هزار دلار از ۲۰هزار دلاری که مادرم به من قرض داده بود. این درسی بود که از سرمایه گذاری تمام داراییام یکجا گرفتم.
هر تریدری چنین داستانی برای تعریف کردن دارد. برای من نئو (NEO) بود. وقتی که نمودار صعودی بود دیر وارد بازار شدم و پول زیادی وارد کردم. میدانستم که قرار است به شدت صعود کند و چند روز بعد حسابی بالا رفت و پول من تقریبا دو برابر شد.
و بعد همه چیز زیرورو شد.
چین شروع کرد به تهدید کردن اکسچنجهای بزرگ. به نظر میرسید هر هفته یک داستان جدید به کریپتو حمله میکند، یک بانکدار بزرگ میگوید بیارزش یا دیوانگی است، چین به اقدامات جدی علیه کریپتو دست میزند، یا یک کشور دیگر میگوید میخواهد ترید را ممنوع کند.
خیلی طول نکشید که بازارها وحشت کنند.
و آن موقع نگه داشتن هیچ کوینی بدتر از یک کوین چینی نبود. دقیقا یعنی نئو، بازار خونین چینی همه جا را در بر گرفت.
میدیدم که همه پیروزیهایم در طول یک دوره دو روزه نابود میشوند و فقط نگاه میکنم. وحشت کردم. کوین و پروژه را دوست داشتم، فکر میکردم بالاخره اوضاع عوض میشود، پس همینطور که پایین و پایینتر میرفت نگهش داشتم.
در آخر ۶۸ درصدی چیزی که وارد کرده بودم را از دست دادم.
تا سرحد مرگ ناراحت بودم. چندین روز نتوانستم بخوابم یا غذا بخورم. ورزش کردن هم کمکی نکرد. الکل کمکی نکرد. هیچ چیز کمک نمیکرد.
فقط یک چیز میتوانست حالم را بهتر کند. قدم بعدی.
مرحله 4: درس گرفتن و قویتر بازگشتن
وقتی که بالاخره یک سقوط جان فرسا را تجربه میکنید، کمی بعد متوجه میشوید که به طور مطلق بهترین تجربه تریدینگ زندگی شما بوده است.
اگر باهوش هستید و روی کارتان تمرکز دارید، حتما تمام اشتباهاتی که کردهاید را بررسی میکنید. با یک مسواک خوب سراغش میروید. تمام عقاید و ایدههایتان را زیر سوال میبرید. دیگر هیچ چیز را فقط از روی قیمتش قضاوت نمیکنید. باید بدانید چه چیزهایی جواب میدهند و چه چیزهایی نه و بالاخره در کارتان جدی میشوید.
پاول تودور جونز حسش به ابر ضررش را به یاد میآورد که افسرده شده بود و میخواست همه چیز را رها کند. اما بالاخره متوجه شد:
«در آن نقطهای بودم که گفتم، جناب احمق، چرا همه چیز را روی یک ترید ریسک میکنی؟
همانموقع بود که برای اولین بار تصمیم گرفتم باید نظم و مدیریت پول یاد بگیرم. برای من تجربهی آموزندهای بود، از این نظر که تا لبهی پرتگاه رفتم، تواناییم به عنوان یک تریدر زیر سوال بردم و تصمیم گرفتم که نمیخواهم انصراف بدهم. تصمیم قطعی گرفتم که باید برگردم و دوباره بجنگم.
ضرر واقعی برابر است با دانایی واقعی.
بدون آن ضرر هیچ کدام از درسها برای شما هیچ معنایی نخواهند داشت. همیشه فکر میکنید که با بقیه فرق دارید و قوانین برای شما صادق نیستند.
اما باید بدانید که صادق هستند. برای همه صادق هستند. هیچ استثنایی وجود ندارد.
مرحله 5: یاد گرفتن درسهای قدیمی از راه سختشان
ذهن انسان چگونه کار میکند که باعث میشود خودمان حتما یک تجربه سخت داشته باشیم که چیزی را یاد بگیریم؟ ما دانایی حاصل از قرنها را میخوانیم و بلافاصله آن را نادیده میگیریم.
شاید معنی زندگی همین باشد. همهی ما باید همان کشمکشها را تجربه کنیم و خودمان مرتکب اشتباه شویم و یک داستان عالی را بارها و بارها زندگی کنیم.
بعد از ضرر بزرگی که درمورد نئو داشتم، تمام اشتباهاتی که کرده بودم را بررسی کردم و ناگهان جرقهای در ذهنم زده شد. متوجه شدم که وقتی که تحت فشار هستم نمیتوانم درست تصمیم بگیرم. درست مانند آهویی که نور چراغ قوه رویش افتاده باشد، یخ میزنم. من میدانستم که بازار معکوس شده و قرار است نئو پایین برود و من باید خارج شوم اما لحظهی آخر نتوانستم چنین تصمیمی بگیرم.
در درونم نمیتوانستم شکست را قبول کنم. سعی میکردم انکار کنم. من تریدر خوبی بودم و مراقب بودم یا حداقل فکر میکردم که هستم، اما حالا با یک واقعیت جدید مواجه بودم.
به اندازهی که فکر میکردم خوب نبودم. و نمیتوانستم این واقعیتی که جلوی رویم بود را قبول کنم. نمیتوانستم آن را پشت سر بگذارم و راهم را ادامه دهم.
من باید نئو را میفروختم، خیلی قبلتر از آنکه ضرر به آن بزرگی به من بزند باید میفروختم. در عوض، به جای اینکه جلوی ضرر را بگیرم، آنقدر ادامه دادم تا بدبخت و بدبختتر شدم.
گاهی مردم دوست دارند بازنده باقی بمانند. رنج کشیدن را دوست دارند. رنج را دوست دارند اما نمیخواهند اعتراف کنند. رنج یعنی داستان گویی. مردم داستان سرایی را دوست دارند.
یا این است یا اینکه فکر میکنند بازار برای یک دقیقه عقلش را از دست داده است. پروژه، پروژهی خوبی است . ورق برخواهد گشت.
اغلب اوقات ورق برنمیگردد یا خیلی دیر اتفاق میافتد و چون شما برای مدت خیلی زیادی نگه داشته بودید، نمیتوانید ضرری را متحمل شدهاید را جبران کنید.
و اهمیتی ندارد که طلا خوب است یا یک شرکت خوب است یا یک پروژه خوب است. گاهی هیچ کدام از اینها هیچ مفهمومی برای بازار ندارد و به هر حال شکست میخورد.
نئو مهمترین درس دنیا را به من یاد داد.
«ضررهایت را متوقف کن، بگذار پیروزیهایت اتفاق بیفتند.
مرحله ۶: مدیریت پول
تمام دانایی باستانی در دو کلمه خلاصه میشود: مدیریت پول
متوقف کردن ضررها یکی از آن اصول اساسی است که هر کسی باید یاد بگیرد. مهم نیست که چقدر بلدید در بازار ترید کنید، بههرحال باید بدانید که همیشه اشتباه هم میکنید. یعنی شما باید به هر قیمتی از پولتان محافظت کنید.
این یک احتمال اساسی است:
پاول تودور میگوید: «من همیشه به از دست دادن پول در مقابل پول درآوردن فکر میکنم… من یه نقطه توقف روحی دارم. اگر قیمت به آن نقطه برسد، تحت هر شرایطی از بازار خارج میشوم.»
مدیریت پول در چند اصل اساسی خلاصه میشود:
۱. برای به حداقل رساندن ریسک، پولهایی که جاهای مختلف سرمایهگذاری میکنید را محدود کنید.
۲. بیرحمانه به نقاط توقف ضرر وفادار بمانید.
۳. همیشه از نقاط توقف استفاده کنید.
۴. بیش از حد از اهرم مالی استفاده نکنید.
۵. وقتی شروع کردید به ضرر کردن، مبلغ تریدتان را کاهش دهید.
۶. وقتی بدشناسی میآورید، از همه چیز خارج شوید و کمی استراحت کنید.
۷. اگر یک ترید بد انجام دادید، بلافاصه خارج شوید، چون همیشه میتوانید کمی بعد دوباره وارد شوید.
تمام این اصول همراه با هم از پول شما محافظت خواهند کرد.
من این را از راه سختش یاد گرفتم، با این وجود باز هم چند روز پیش وقتی که یک پیروزی بزرگ به دست آوردم، روی سرمایهای که به من تعلق نداشت بیش از حد سرمایه گذاری کردم.
وقتی که به گذشته نگاه میکنید، دیدن چنین اشتباهی اصلا سخت نیست.
اما چیزی که باعث شد اول آن را نبینم این بود که در انتخاب نقاط توقف ضررم خیلی ماهر شده بودم. یکی از ترفندهایم این است که قیمت توقف ضرر را خیلی بالاتر یا خیلی پایینتر از نقطهی انجام عملیات میگذارم، به خاطر همین عملیات همیشه انجام میشود. هیچوقت نقطهی توقفی نداشتهام که انجام نشده باشد و هیچ وقت تمام پولم را از دست ندادهام. من تمام پولم را از دست نمیدهم چون از میزان سرمایهای استفاده میکنم که ارزشش را داشته باشد، اما نه آنقدر که اگر بازار چند درصد جابهجا شد همه چیزم به فنا برود.
تریدم را انجام دادم، توقف ضررم را تنظیم کردم و به رختخواب رفتم.
وقتی صبح بیدار شدم و چک کردم دیدم ۲۹ درصد ضرر کردهام. توقف ضررم هیچوقت انجام نشده بود. به خاطر سرمایه گذاری بیش از حد پولم را از دست نداده بودم، اما اهمیتی هم نداشت.
احساس تهوع میکردم.
بعد چه کار کردم؟
شماره دو، توقف ضررهای بیرحمانه.
بعد از چند دقیقه که دلم برای خودم سوخت و فکر کردم که باید صبر کنم شاید دوباره قیمت بالا رفت، آن صدای مسخره درون ذهنم را خاموش کردم و فروختم. خیلی سریع آن ضرر را متوقف کردم. پولم را برداشتم و ادامه دادم.
آنجا بود که یک بار دیگر فهمیدم تمام اصول باهم و درکنار هم مانند یک سمفونی کار میکنند.
اگر میزان سرمایه گذاری کمتر میبود، میزان کلی ضرر هم کمتر بود. اما به خاطر اینکه از اهرم مالی زیادی استفاده نکرده بودم، کاملا اموالم را از دست ندادم و تا حدی زیادی مصون ماندم.
اهرم مالی کم، میزان سرمایه گذاری کم روی هر کوین یا دارایی همه دست در دست یکدیگر کار میکنند. گاهی یکی از ابزارهای مدیریت ریسک با شکست مواجه میشود و بقیه برای کمک دست به کار میشوند. مانند کمربند ایمنی و کیسه هوا عمل میکنند.
گاهی کمربند ایمنی به تنهایی کافی نیست، اما کیسهی هوا جان شما را نجات میدهد.
مرحله 7: دیگران را دنبال نکنید
ممکن است عجیب به نظر برسد که بشونید کسی میگوید دیگر تریدر ها یا اخبار را دنبال نکنید، اما من دیگر هیچکدام از آنها را دنبال نمیکنم. ممکن است گاهی یک نگاه اجمالی به نمودارهای یک تریدر دیگر که واقعا برایش احترام قائل هستم بیندازم و ببینم با حسی که خودم نسبت به بازار دارم مطابقت میکند یا نه اما چنین کاری را واقعا به ندرت انجام میدهم. همچنین ممکن است از تریدری که به خوبی میشناسم و برای مدتها موفق بوده است مشورت بگیرم.
و بعد هر کاری که خودم دوست دارم انجام میدهم.
در نهایت شما باید خودتان باشید که راهتان را روشن میکنید.
باید آنقدر ماهر شوید که بیشتر از هر چیز دیگری به تحلیلهای خودتان اعتماد داشته باشید. وقتی که اشتباهی میکنید باید این اطمینان را به خودتان داشته باشید که آنقدر قوی هستید که میتوانید کشف کنید آن اشتباه چه بوده و دفعهی بعد دوباره همان اشتباه را مرتکب نشوید.
اگر قرار باشد که تریدر خوبی شوید، این اتفاق خواهد افتاد. به همین سادگی.
اد سیکوتا یکی از بهترین تریدر ها است که این موضوع را به بهترین شکل بیان میکند:
بهترین شرایط ممکن این است که طبیعت به شما اشتیاقهای سوزان هدیه بدهد، بعدش به شما اهدافی برای ارضای این اشتیاقها هم میدهد.
اگر اشتیاق سوزان ترید کردن و برنده شدن را در خودتان احساس میکنید، خودتان راهش را پیدا میکنید و وقتی که پایتان را به آب زدید دیگر نیازی نیست که شخص دیگری را دنبال کنید.
من کلاسهای آموزشی ترید کردن داشتم اما درس اصلی که به آنها میدادم ساده بود. از من یاد بگیرید و بعد راه خودتان را بروید. به استاد خودتان تبدیل شوید. سعی نکنید تمام عمرتان را فقط مرشد کسی باشید.
درمورد اخبار چطور؟ چیزی جز سم نیستند. با سریعترین سرعت ممکن خاموشش کنید.
من به شدت، به شدت توصیه میکنم که هر شخصی اخبار مربوط به یک ماه را سریع و یک دفعه دریافت کند. هر چیزی در ارتباط با اخبار را روی تلفن همراهتان غیرفعال کنید. همه را روی فیسبوک آنفالو کنید. جریانهای توییری را نخوانید. یک اپلیکیش بلاک کنندهی سایت نصب کنید و اغلب اوقات از آن استفاده کنید.
به شما اطمینان میدهم که از چیزی جا نمیمانید و چیزی را از دست نمیکنید. اگر اتفاق خیلی خیلی بزرگی بیفتد، چون مردم مدام در موردش حرف میزنند در جریان قرار میگیرید. اگر آنقدرها اتفاق مهمی نباشد که همه درموردش حرف بزنند، ارزشش را ندارد که درموردش بشنوید.
چیزی دیگری وجود دارد که من تضمین میکنم. از هر جهت که در نظر بگیرید، از جنبههای احساسی و روحی سالمتر خواهید بود. اضطراب و همچنین ترس و نگرانیتان کاهش مییابد.
احتمالا بعد از مدتی خودتان بیشتر و بیشتر ترجیح میدهید که از اخبار فاصله بگیرید. برای من که اینطور بود.
دیگری واقعا به اخبار هیچ اهمیتی نمیدهم یا برایم مهم نیست که کدام شخص ناشناس ادعا کرده کدام کوین رندم فردا قرار است بر اساس طالعبینی یا امید و آرزو صعود کند. فکر میکنم آخرین باری که اخبار را دنبال کردم حین بحرانهای چین بود. و اگر یک بار دیگر چنین چیزی پیش بیاید، این بار حتی یک کلمه هم درموردش نمیخوانم. گهگاهی مجلههایی که میدانم روزنامهنگارهای ثابت دارند مطالعه میکنم اما همان میزان هم مدام کمتر و کمتر میشود، شاید ماهی یک بار یا هر چند ماه یک بار و بیشتر به این خاطر که یک داستان وجود دارد که دوست دارم عمیقا آن را بررسی کنم.
اد سیکوتا میگوید:
من بالاخره موفق شدم در ترید کردن با توجه به ترند اعتماد به نفس پیدا کنم و بیشتر بتوانم اخبار را نادیده بگیرم. بالاخره توانستم به چنین رویکردی عادت کنم.
تا به حال هیچ تریدر خوبی را ندیدهام که به خواندن اخبار اعتیاد داشته باشد، در عوض تریدر های متوسط ناامیدانه و بهشدت پیگر اخبار هستند. به دنبال دلیلی هستند که بازار بالا برود یا پایین بیاید. آنها نمیتوانند با مساله آشوبهای رندم یا بالا پایینهای میلیاردها هیولای احساسی کنار بیایند.
به همین دلیل نویسندهها دلیلی میتراشند که چرا بازار تغییری کرده است. نرخ بهرهها تغییر کرده است. یک جنگ تریدی در گرفته است. چرا دانهی سویا با کمبود مواجه شده است. بعضی از اینها میتوانند عوامل تعیین کنندهای باشند، اما در ۹۹ درصد مواقع استفادهی موثر از این اخبار غیرممکن است. آن ۱ درصد باقی مانده بعضی مواقع مفید است اما که چه؟ آیا واقعا ارزشش را دارد که به آن ۹۹ درصد نویز گوش بدهید؟
حتی بدتر از آن، اخبار گیج کننده و غم انگیز است. همیشه فقط رنج و درد است. درمورد اتفاقات غیرعادی است.
اما هرچه بیشتر اخبار میبینید بیشتر فکر میکنید که اخبار غیرعادی، عادی هستند.
بلاها هر روز اتفاق میافتند. هر چند ثانیه آدمهای عادی در گوشه و کنار خیابان تیر میخورند.
اگر در یک منطقهی شلوغ و پروسرصدا زندگی میکردید اینکه همه همیشه در حال داد و فریاد بودند برایتان عادی بود.
اما اصلا عادی نیست.
بدونه وقفه در حال شنیدن دادهی پرت به عنوان آمار و ارقام هستید که کاری جز به هم ریختن ذهن شما انجام نمیدهند.
اخبار سمی هستند.
برای همیشه آن را کنار بگذارید.
مرحله ۸: سبک خودتان را داشته باشید
اگر خودتان را به اینجا رساندهاید، به آخرین مرحله در سیروسفر استاد شدن در ترید رسیدهاید.
آخرین مرحله؟
سیستم خاص خودتان را توسعه دهید
من قبلا کنگفو کار میکردم. متوجه شدم بیشتر افراد روی ردهبندیها حساسیت زیادی به خرج میدهند. استاد بزرگی که به استاد بزرگ آنها درس داده و به همین ترتیب تا ۵۰۰ سال قبل برمیگردد، چه کسی بود؟ آیا سیستم عوض شده بود؟ آیا تمام و کمال و بینقص طی این سالها منتقل شده بود؟
خیلی زود متوجه شدم که چنین افکاری دیوانگی محض است. البته که سیستم تغییر کرده بود. هر استادی در زندگی شخصی خودش تجاربی به دست آورده و به سیستم اضافه کرده بود. اگر این کار را نمیکرد که اسمش استاد نبود. در واقع، اگر هر چیزی که استادش به او یاد داده بود را کپی میکرد و همانها را به شما منتقل میکرد، واقعا مربی به درد نخوری میشد.
من همچنین متوجه شدم که مدام به کسی که اولین بار هنرهای رزمی را پدید آورده فکر میکنم. اگر به اندازه کافی به عقب برگردید، بالاخره به کسی میرسید که سیستم را شروع کرده است. همین ما را به یک سوال اساسی میرساند؟
چه کسی به اولین نفر یاد داده بود؟
پاسخ واضح است.
هیچکس.
آنها به خودشان یاد دادهاند.
و این کاری است که بهترینهای بهترینها در تمام زمینهها انجام میدهند. آنها دنبالکنندهی کسی نیستند. خودشان خلق میکنند.
اساتید قدیمی کنگفو فقط از دیگران یاد نمیگیرند و همان را پس بدهند. آنها چیزهایی که یاد میگیرند را اصلاح میکنند و بهبود میدهند. آنها خودشان و طبیعت را مورد مطالعه قرار دادند. آنها حرکات مارها و پرندگان را مشاهده کردند و سعی کردند رازهای قدرت آن حیوانات را بیرون بکشند. آنها میخواستند به سرعت یک مار حرکت کنند و با قدرت ببر حمله کنند. آنها با مشاهده جهان اطرافشان هر چه میخواستند در اختیار خود داشتند.
شما هم باید استاد شوید. وقتی که به این درجه میرسید میبینید که کسی نیست که مسئولیت کارهای شما را به عهده بگیرد. خودتان هستید که داور نهایی در سیروسفرتان هستید.
به این معنی که شما باید برای خودتان یک سبک ترید کردن بسازید که با شخصیتتان، نقاط قوت و نقاط ضعفتان سازگار باشد. اگر انتخابهای شخص دیگری را کور کورانه دنبال کنید وقتی شرایط سخت میشود، قدرت اینکه ترید کنید را نخواهید داشت. چنان اعتماد به نفسی فقط از درون میآید.
برای این کار باید عمیقا به درون نگاه کنید و متوجه شوید که واقعا از دنیا چه میخواهید.
همانطور که اد سیکوتا میگوید: «هرکس هرچه که میخواهد از بازار میگیرد.»
بعضی از مردم دلشان می خواهد ببازند. بعضی از مردم میخواهند شهید شوند. بعضیها میخواهند معروف شوند. بعضیها عاشق این هستند که همیشه ساز مخالف باشند و خلاف جمعیت شنا کنند. بعضیها هم میخواهند همیشه همه جا باهوش به نظر برسند، اما دلشان نمیخواهد پول دربیاورند. ممکن است فکر کنند پول کثیف و شیطانی است و آنها را فاسد میکند.
هر نقطه ضعفی که داشته باشید، بازار با خوشحالی همان را به شما برمیگرداند. اگر هیجان بردهای بزرگ و بعد یک باخت و از دست دادن تمام آن و بعد دوباره برگرداندن آن را داشته باشید، همین هم برایتان اتفاق میافتد.
اد میگوید:
«من فکر میکنم اگر مردم به اندازه کافی عمیق به الگوهای ترید کردن خود نگاه کنند، خودشان متوجه میشوند، تمام آنچه که میخواهند، از جمله تمام اهدافشان را به دست میآورند، حتی اگر خودشان متوجه نباشند یا اینکه نخواهند به آن اعتراف کنند.»
اما بهترین تریدر ها واقعا میخواهند پول دربیاورند. آنها اشتیاق عمیقی برای بازارها و اشتیاق سوزانی برای برنده بودن دارند. آنها برای اینکه به این هدف دست پیدا کنند سرانجام با تفکر عمیق و فراتر رفتن از محدودیتهای انسانیشان به این درک میرسند و به بهترین بهترینها تبدیل میشوند.
و وقتی که این کار را کردند آماده هستند تا در مسیر خاص خودشان قدم بردارند، یک مسیر تنهایی، اما مسیری که لذتبخش هم هست.
جمع بندی
همانطور که در متن بالا گفته شد، تریدر شدن نیازمند تلاشهای فراوان و انرژی زیادی است. پاسخ سوال “چگونه یک تریدر موفق شویم؟” ساده است؛ لازم است تا شما در ابتدا آموزش خوب و مستمر ببینید و سپس شروع به انجام معاملات دمو کنید. معاملات دمو فضایی را برای شما فراهم میکنند که بتوانید توانایی خود را به چالش بکشید و در صورت ساخت یک استیتمنت خوب، بر روی معاملات ریل بروید.